او همچنین یکی از شناختهشدهترین نامهایی است که درحوزه سینمای کودک و نوجوان وجود دارد. او فیلمهایی چون شهر موشها، الو الو من جوجوام و مربای شیرین را در کارنامه سینمایی و سریالهایی چون مدرسه موشها، قصههای تابهتا، خونه مادربزرگه، آرایشگاه زیبا، خودروی تهران 11، هتل، کتابفروشی هدهد و ورثه آقای نیکبخت و «آب پریا» را در کارنامه تلویزیونی خود دارد.مرضیه برومند علاوه بر کارگردانی، هرازگاهی به ایفای نقشهای کوتاه در آثار سینمایی و تلویزیونی میپردازد. این روند که از گذشته و با حضورهای کوتاه در فیلمهایی چون دایره مینا و تحفهها آغاز شده بود، در کارهای بعدی او نیز ادامه یافته است که از آن جمله میتوان به سریالهای آرایشگاه زیبا ، معصومیت از دست رفته و سریال نشانی اشاره کرد.
مدرسه موشها و شهر موشها
یکی از خاطرهانگیزترین حضورهای برومند به سال1361 برمیگردد که با حضور دو بازیگر خردسال لیلی رشیدی و لیلاحاتمی قصههایی را برای کودکان روایت میکرد. بیگمان شاخصترین مجموعه تلویزیونی مرضیه برومند در خلال سالهای 60 تا 63 مدرسه موشهاست؛ مجموعهای پر از شخصیتها و عروسکهای مختلف که هر کدام پرداخت و شخصیتپردازی ویژهای داشتند. عروسکهایی چون نارنجی، کپل، خوش خواب، گوش دراز، دم باریک، عینکی و سرمایی که تنها اسم آنها برای شناخت کامل شخصیتها و خصوصیاتشان کفایت میکرد. برومند این شخصیتها را براساس خصوصیات رفتاریشان نامگذاری کرده بود که مخاطب کودک با شنیدن نام هر یک به ماهیت رفتاری وی پی ببرد و درگیر وقایع و مفهوم آموزشی شود.پس از پایان پخش تلویزیونی این مجموعه، برومند یکی از معروفترین و موفقترین فیلمهای عروسکی دهه60 سینمای ایران، شهرموشها، را با همکاری محمدعلی طالبی ساخت که در زمان خودش جزو موفقترین کارهای سینمایی بهحساب میآمد.
از خونهمادر بزرگه تا فیلم الوالو من جوجوام
برومند پس از این فیلم چند مجموعه عروسکی برای گروه کودک شبکههای یک و دو ساخت اما در هیچیک نتوانست موفقیت مدرسه موشها را تکرار کند. بنابراین با طرح دیگری به سراغ مجموعه عروسکی خونه مادربزرگه رفت و ثابت کرد قابلیت درخشش دوباره را پس از نخستین مجموعه تلویزیونی موفقش دارد. براساس یک نظرسنجی 68درصد کودکان شش تا 12ساله شهرتهران خونه مادربزرگه را یکی از برنامههای عروسکی موردعلاقهشان دانستهاند. پس از موفقیت این سریال، مرضیه برومند کوشید همانند فیلم پیشیناش با انتخاب شخصیتهای محبوب این مجموعه فیلمی سینمایی بسازد. حاصل این تلاش فیلم سینمایی الوالو من جوجوام بود. در این فیلم شخصیتهای عروسکی مرضیه برومند جاندارتر از آدمهای قصه هستند و این خصوصیات حکایت از روابط عمیق و احساس مشترک سازنده عروسکها با دستساختههایش دارد. از آنجا که الوالو من جوجوام برآمده از دل سریال موفقی بود نوید موفقیت و فروشی بالا همچون فیلم شهر موشها را میداد اما چنین نشد.
دورهای جدید از فیلمسازی با آرایشگاه زیبا
برومند در دوره جدید فعالیتهای هنری و فیلمسازیاش اندکی از سینمای متداول کودک که صرفا داستانهای آن برای کودکان خوشایند است، فاصله گرفت و حد میانهای را با آثار خانوادگیاش در پیش گرفت تا اثری بسازد که هم بزرگسالان را جذب کند و هم کودکان را دربربگیرد. در تداوم این سیاست، سریال آرایشگاه زیبا ساخته شد. آرایشگاه زیبا یکی از نمونههای خوب سریالسازی تلویزیونی با مضمون طنز اجتماعی است؛ سریالی که درعین سادگی با داستانهای خطی یکنواخت و قابل پیشبینی و با چاشنی طنز خود توانست مخاطبان زیادی جذب کند. محل کار اسد خمارلو گزینه و فضای مناسبی برای شکلگیری وقایع مختلف سریال بود؛ زیرا آرایشگاه مغازهای نیست که مشتریان برای خرید جنسی به آن وارد و سپس خارج شوند. بنابراین آرایشگاه فضای بکری برای ساخت سریال طنز با موضوع اجتماعی بهحساب میآمد.
خودروی تهران 11دیگر مجموعه شاخص این کارگردان تلویزیونی است که چند سال پس از سریال آرایشگاه زیبا، چند تئاتر تلویزیونی و مجموعههایی چون قصههای تابهتا، کودکی غلامحسین خان و قورباغه سبز تولید شد. محمل اصلی وقایع خودروی تهران11پرایدی بود که هر بار در اختیار یک شخصیت قرار میگرفت تا به این ترتیب داستانی جدید خلق شود. برومند متن سریال را با همکاری حمید جبلی نوشته بود. ساختار بصری ساده و جذاب خودروی تهران 11این مجموعه را در ردیف بهترین کارهای مرضیه برومند قرار داده است. این کارگردان در سریال هتل ساخته دیگرش باز هم همچون آرایشگاه زیبا تلاش کرد با استفاده از موقعیت و فضایی چون هتل به کالبدشکافی مسائل اجتماعی بپردازد. در عین حال خواسته یا ناخواسته راوی و ناقل فرهنگ اندیشه، احساس و زبان مردم گوشه و کنار کشور نیز شد.
ورثه آقای نیکبخت در نوروز سال1379 این کارگردان را وارد ساخت آثار مناسبتی تلویزیون کرد. البته این کار از کمدی عمیقی برخوردار نبود، درحالیکه دیگر آثار او بهگونهای طنز مسائل و معضلات اجتماعی را بررسی میکردند. برومند پس از مدتی دوری از سینما بار دیگر با فیلم مربای شیرین در سال 1379 به این عرصه بازگشت. او در این فیلم ضمن اشاره به ناهنجاریها، اثری شیرین و لذتبخش ساخت. فیلم برداشتی آزاد از داستان هوشنگ مرادی کرمانی بود.
رسیدن به فرم روایی جدید
کارآگاه شمسی و مادام، دیگر اثر برومند بود که از شبکه تهران پخش شد. این سریال به جهت ناشناخته بودن فرم روایی و گونه داستان پردازیاش در خلال پخش با افت و خیزهای فراوان روبهرو شد. در این مجموعه میتوان ردپایی از تمام تجربیات کارگردان در زمینه سریالسازی را دید. شخصیت محوری او این بار پیرزنی بود که برخلاف اغلب خانمهای مسن که وقت خود را صرف نصیحت کردن و گره گشایی مشکلات خانوادگی اعضای خانواده و همسایگان میکنند با ذکاوت بسیار موضوعها و معماهای خانوادگی و کارآگاهی را پیگیری میکرد. کتابفروشی هدهد ساخته دیگر مرضیه برومند است، شاید بتوان گفت شکل ظاهری داستان آن شباهت ویژهای بهخودروی تهران 11 دارد. شخصیتهای اصلی داستان به واسطه وسیله نقلیه (خودرو) وارد ماجراهای زندگی آدمهای قصه میشوند.
پریزادگانی که از آدمی کمک میخواهند
سریال «آب پریا» آخرین ساخته مرضیه برومند در ایام نوروز پخش شد. این سریال در ابتدا به خواست و سفارش سازمان آب و فاضلاب نوشته شد اما بهنظر میرسد پس از اینکه سازمان آب و فاضلاب از ساخت این سریال منصرف و شبکه دو بهطور مستقل اقدام به ساخت آن کرد باز هم ردپایی از سفارشی بودن آن باقی مانده است.سریال آب پریا با وجود تلاشهای سازنده آن در بسیاری موارد به دام مستقیم گویی و شعار زدگی افتاده است؛ بهعنوان مثال گزارش کار شهردار کلاردشت یا توضیحهای شخصیت فیروز و استاد بهار که مواردی را درباره مشکلات زیستمحیطی متذکر میشوند.استفاده از شخصیت قصههای فولکلور ایرانی برای روایت داستان اصلیترین ابتکار کارگردان است. این قالب درنظر گرفته شده به کارگردان کمک میکرد تا با توجه به ویژگیهای منحصر به فرد و خیالانگیز بودن آنها بتواند جاذبههای بصری و تکنیکی نیز به سریال آب پریا بیفزاید. این شخصیتها دست کارگردان را برای به کارگیری تکنیک پردهکروماکی و خلق فضاهای فانتزی تخیلی قصه باز میگذاشتند اما کارگردان از این فضای ایجاد شده بیتوجه میگذرد و بسیار سطحی از آنها استفاده میکند. این فضا و قابلیتهایی که این شخصیتها و دنیای تخیلیشان به کارگردان میدادند میتوانست داستانی بسیار جذاب و لحظههای پرکنش را برای مخاطب به همراه بیاورد. از سوی دیگر نویسنده، این شخصیتها را نیز بسیار خنگ، عجول و منفعل به مخاطب میشناساند. شخصیتهایی که اساسا قدرت درک و تعقلشان از انسانها پایینتر است و باید مشکلاتشان را آدمیزاد حل کند.از سوی دیگر به کارگیری تکنیکهای تصویری زمانی مؤثر است که روایت مناسبی برای آن درنظر گرفته شده باشد اما سریال آب پریا از نبود روایت صحیح و کنش و واکنشهای مناسب رنج میبرد.
عمل به وصیت شخصیت بیبی آب پری خط سیر اصلی داستان را میساخت اما این روایت بسیار سطحی و دمدستی مطرح شده بود. شخصیتهای داستان برای عمل به این وصیت دچار هیچ مشکلی نمیشدند. مشکلات آنها بسیار راحت برطرف میشد. این موارد و مرتفع شدن آسان مشکلات به هیچ عنوان مخاطب را درپی خود نمیکشاند. بهنظر میرسد این کارگردان مخاطب شناسی برای این سریال نداشته است. این مشکلات و فضای فانتزی آن برای مخاطب کودک مناسبتر بود تا مخاطب بزرگسال، اگرچه در این مورد نیز باید با دید تردید نگریست.