دکتر عباس ملکی دانشیار سیاستگذاری انرژی در دانشگاه صنعتی شریف که پیشتر در دانشگاههای بوستون محقق بوده است، معتقد است هنوز نمیتوان درباره انگیزه عاملان این حمله ابراز نظر دقیق کرد. به گفته وی، تدابیر امنیتی در بوستون همواره از رهگذر حادثه 11سپتامبر به شکل غیرعادی شدید بوده است. وی یکی از عوامل بروز خشونت در آمریکا را سختی زندگی در این کشور میداند.
- مسئله بمبگذاری در ماراتن بوستون و پیامدهای آن چگونه قابل تحلیل است؟
مسئله حمله به مسابقه ماراتن بوستون در هفته گذشته از چند منظر قابل بررسی است. نخستین منظر این است که این تحول را در چارچوب سیاست بینالملل نگاه کنیم؛ به این معنا که دو نفر که اصلیت آنان از جمهوری خودمختار چچنستان در جمهوری فدراتیو روسیه است، دست به چنین عملی زدهاند و پیامدهای این عمل میتواند در دو سطح قابل بررسی باشد؛ نخست در سطح روابط آمریکا و روسیه و دوم در ارتباط با چچنستان.
با گفتوگوی ولادیمیر پوتین و باراک اوباما، بهنظر میرسد این موضوع رابطه دو کشور را دچار تنش نکرده و بلکه نوعی همدردی بین روسای جمهور دو قدرت جهانی پدید آورده است. در سطح دوم بهنظر میرسد که شاید یکی از پیامدهای حادثه این است که موضوعی به نام چچن و ظلمی که بر مردم آن میرود، در جامعه آمریکا مطرح شده است. تا پیش از این، شاید حتی یک درصد از مردم آمریکا نمیدانستند که جایی به اسم چچن وجود دارد.
مردم آمریکا عموماً فقط از مسائل پیرامون خود اطلاع دارند و شاید به همین علت باشد که شبکههای تلویزیونی مانند سی ان ان و بیبی سی، شبکهای خاص و متفاوت از شبکه جهانی خود برای آمریکا دارند. دومین منظر مسئله تروریسم و حمله به منافع آمریکاست، یعنی این اتفاق را حمله به آمریکا به شمار آوریم. در این صورت، نیروهایی که در جهان هستند، با تسلط آمریکا بر نقاط مختلف مخالف هستند، بهخصوص در خاورمیانه، قفقاز، افغانستان و مناطق دیگر.
شاید بتوان گفت این بخشی از برنامه وسیع گروهها و بازیگران بینالمللی است که ما به تسامح، آنها را مطابق نظر غرب به عنوان «تروریسم بینالمللی» شناسایی میکنیم. منظر سوم این است که این مسئله را در سطح فردی و رفتاری بررسی کنیم. در کشورهای مختلف، افراد زیر فشارهای مختلف قرار میگیرند، مانند فشار سیاسی، تبعیض مذهبی، تبعیض جنسیتی، مسائل اقتصادی و در سادهترین سطح مثلاً فشار درسی. در دانشگاههای معتبر اتفاقاً میزان خودکشی بالاتر از دانشگاههای معمولی است. آنطور که سوابق نشان میدهد، این دو برادر در دانشگاه درس خواندهاند، حدود 10سال در آمریکا بودهاند و بهتازگی مسئله تابعیت آنان حل شده بود گاهی نوعی حس عصیان و شورش در ذهن برخی افراد بروز میکند که برای یافتن علت آن باید جستوجوی زیادی کرد.
- بهنظر میرسد در سالهای اخیر خشونت در آمریکا افزایش یافته است. دلیل این امر چیست؟
جامعه آمریکا جامعهای خشک و جدی و بدون هرگونه راه برای کمکهای فرعی است. مثلاً در ایران اگر کسی کار نکند، طبعاً وضعیت خوبی ندارد اما بالاخره بافت اجتماعی بهصورتی است که بدون ترس از گرسنگی ادامه دهد یا شب جایی بخوابد تا اینکه بالاخره کار پیدا کند. در آن طرف آب، مسائل خیلی جدی و خشک است. مسئله اخراج از کار، نداشتن امکانات برای تحصیل و غیره فشارهای غیرقابل تحملی را برای برخی افراد به همراه میآورد. زندگی در آمریکا سخت است؛
البته بهمعنای این نیست که در دیگر نقاط جهان زندگی راحت است یا آزادی بیشتر است اما فشار اقتصادی و جدی بودن این امر که مثلاً باید روزی 12ساعت کار کرد، به قدری فرد را خسته میکند که گاه شاهد واکنشهای غیرمنتظرهای هستیم. بیشتر افراد حالت تسلیم پیدا میکنند و وضع را میپذیرند تا کارفرما از آنان راضی باشد و اخراجشان نکند اما برخی مواقع به عصیان و کشتارهای جمعی منجر میشود. نکته بعدی دسترسی آسان به اسلحه است که بسیار نگرانکننده است. هر وقت هم که موضوع منع اسلحه پیش میآید، لابی سلاح جلوی آن را میگیرد.
- شما اخیراً یک سال در دانشگاه امآیتی و قبلاً دو سال در دانشگاه هاروارد محقق بودهاید که هر دو در بوستون هستند. بهنظر شما، این شهر چه زمینهای برای بروز خشونتهایی از این دست دارد؟
البته من جامعهشناس نیستم اما چیزی که من دیدم، این است که بوستون و شهرکهای حومه آن مانند کمبریج و واترتاون تفاوت عمدهای با دیگر جاهای آمریکا دارند. مثلاً یکی از نکات عجیب این است که وقتی وارد فرودگاه بوستون میشوید، مدت طولانی باید سؤال و جواب پس بدهید. اینکه از کجا و چرا آمدهاید. این امر حتی شامل کسانی میشود که مثلاً گذرنامه انگلیسی یا حتی گرینکارت دارند. یک نکته عجیب دیگر که شاید باورنکردنی باشد، این است که هر تغییر ساختمانی کوچک در خانه و در خیابان باید با حضور پلیس باشد. بهنظر من این امر تا حد زیادی به مسئله 11سپتامبر بر میگردد.
بعد از این حادثه، شهر بوستن و ایالت ماساچوست نوعی احساس گناه خودانگیخته دارند چون دو فروند از هواپیماهایی که در آن روز به برجهای دوقلوی نیویورک و پنتاگون خوردند، از فرودگاه بوستون بلند شده بودند. از آن موقع، آنان احساس کردند شاید باید بیشتر به مسائل امنیتی بپردازند. یادم میآید یک ژنرال بازنشسته اسرائیلی را در فرودگاه لوگان در بوستون استخدام کرده بودند که بهصورت تصادفی در محل بازرسی مسافران حاضر میشد و چشم در چشم آنان میدوخت و از نوع واکنش مسافران، برخی از آنان را برای بازرسی بیشتر جدا میکرد. از سال 2001تا همین چند روز پیش وضعیت امنیتی بر این شهر حکمفرما بود و روز جمعه هم که کل سه شهر ایالت را تعطیل کردند تا یک نفر فراری را بگیرند. در این منطقه که مردم خود را اصیلترین مردم آمریکا میدانند چون مهاجران اروپایی اول وارد این نقطه از نیوانگلند شدند، احساس میکنند باید در مسائل امنیتی دقیقتر باشند.