این افشاگری حاوی نکات تازهای است که نشان میدهد تصمیم ادغام دو دانشگاه توسط کمیتهای در نهاد ریاستجمهوری گرفته شده و به وزیر بهداشت ابلاغ شده است و اعضای شورای گسترش آموزش پزشکی از آن بیاطلاع بودهاند!
اظهارات عبدالرضا پازوکی، دبیر شورای گسترش آموزش پزشکی وزارت بهداشت به نقل از فارس بدین شرح است؛«ادغام دانشگاههای علوم پزشکی ایران و تهران در نامهای محرمانه و با امضای دو نفر انجام شد و تبعات سنگینی بهدنبال داشت. در سال89 اقدامی غیرمنتظره انجام گرفت و از طریق رسانهها انحلال دانشگاه علوم پزشکی ایران اعلام شد. این حرکت به لحاظ جایگاه حقوقی و قوانین موجود در اساسنامه دانشگاهها و آییننامه مالی معاملاتی به این شکل است که اگر بخواهیم دانشگاهی را منحل کنیم باید ابتدا اعضای هیأت امنا به نتیجه برسند، سپس مصوب شده و بعد تصمیم به تصویب شورای گسترش آموزش پزشکی در وزارت بهداشت برسد.
درحالیکه ادغام این دو دانشگاه فقط بر مبنای یک پیشنهاد و نامه محرمانه در یکی از کمیتههای ریاستجمهوری انجام گرفت و کمیته نقل و انتقال در جریان بسیاری از امور قرار نگرفتند. در پیشنهاد آن موقع آمده بود بخش بهداشت و درمان دانشگاه علوم پزشکی ایران به دانشگاه شهید بهشتی و بخش آموزشی به دانشگاه علوم پزشکی تهران منتقل شود اما از آنجا که مجرای قانونی آن طی نشده بود و فقط توسط وزیر بهداشت اعلام شده بود برای اینکه این تصمیم جنبه قانونی پیدا کند اعضای هیأت امنا اظهار بیاطلاعی کردند و بهصورت دست گردان متنی تهیه شد و مصوبه 250شورای گسترش پس از سه هفته به تاریخ قبل و نه به امضای تمام اعضای 16نفره بلکه به گفته آنها به امضای پنج نفر و در واقع به امضای دو نفر رسید و دانشگاه علوم پزشکی ایران منحل شد.»
اکنون اگرچه آن روند اشتباه اصلاح شده و این اقدام قابل تقدیر است اما متولیان امر در نهاد ریاستجمهوری باید به این سؤال پاسخ بدهند که بر چه مبنایی چنین تصمیمی اتخاذ کرده و بیش از دو سال جامعه دانشگاهی حوزه علوم پزشکی در شهر بزرگ تهران را درگیر تبعات سنگین چنین تصمیمی کردهاند؟ چرا این تصمیم بدون طی شدن مراحل قانونی آن در شورای گسترش آموزش پزشکی صورت گرفته است؟ آن دو نفری که این صورتجلسه صوری را بعد از گذشت سه هفته امضا کردهاند چه کسانی هستند؟ مسئولیت تبعات بهداشتی و درمانی این اقدام بر دوش چه کسانی است؟ آیا نهادهای نظارتی در این زمینه هیچ اطلاعی بهدست نیاوردهاند و یا اطلاع داشته و سکوت کردهاند؟
دو دانشگاه بزرگ علوم پزشکی تهران و علوم پزشکی ایران طی این مدت دستخوش تحولات زیادی شدند. تعداد زیادی از اعضای هیأت علمی این دانشگاهها بهویژه دانشگاه علوم پزشکی ایران، دچار یأس و سرخوردگی شده و به شیوههای مختلف یا دست از کار کشیدند و یا در گوشهای بدون انگیزه لازم به فعالیت پرداختند. بهطور طبیعی مردم و بیماران نیز در بیمارستانهایی که تحت پوشش این دانشگاهها بودند از این تبعات بینصیب نماندند.
متأسفانه نه در آن زمان درباره دلایل این تصمیم اطلاعرسانی درستی صورت گرفت و نه الان در هنگام بازگشت به وضعیت قبلی، توضیحی منطقی درباره این تحولات ارائه شد. گویا دانشگاههای مذکور، بیمارستانها و نظام آموزش پزشکی به مثابه موشی آزمایشگاهی بودهاند که به راحتی و با تصمیمی خلقالساعه دستخوش نگرشهای غیرعلمی و لحظهای و سلیقهای برخی قرار گرفته بودند و هیچ ارادهای از خود نداشتند.