پس از آنکه فهرستهای انتخاباتی کرسیهای مختلفی را در مجلس به دست میآورند در ترکیب کمیسیونها، هیأت رئیسه و هیأتهای مختلف نیز سعی میکنند با همفکران خود طوری در بخشهای گوناگون حضور داشته باشند که همواره بتوانند حوزههای متفاوت را پوشش دهند.
در فرهنگ اصطلاحات پارلمانی، مجموعهای از همفکران که در تصمیمات پارلمانی با هم همراه هستند را یک فراکسیون سیاسی میگویند.
اما داستان فراکسیونها در مجلس هفتم روایتی جالب دارد، امری که این روزها شفافیت بیشتری نیز پیدا کرده است.
تجربه نشان میدهد ترکیب سال آخر فراکسیونها در واقع ترکیبی از لیستهای انتخاباتی مجلس در انتخابات مجلس بعدی است. به همین دلیل به بررسی ترکیب سیاسی مجلس هفتم در آخرین سال عمر این مجلس خواهیم پرداخت.
ترکیب سیاسی مجلس هفتم را باید در 2 دوره کاملاً متمایز از هم مورد بررسی قرار داد چرا که انتخابات سوم تیر 83 توانست ترکیب دو سال ابتدایی این مجلس را کاملاً دگرگون کند.
اصولگرایان پس از آنکه توانستند در انتخابات مجلس هفتم با ارائه لیست واحد، اکثر کرسیهای بهارستان را در اختیار بگیرند با تقسیم قدرت میان سه وزنه سنگین ترکیب اصولگرایان حاضر در مجلس یعنی حداد عادل، محمدرضا باهنر و احمد توکلی توانستند بدون هرگونه نزاع و اختلافی هیأت رئیسه را تشکیل دهند، ترکیب معقولی که تا به حال نیز تثبیت شده است.
اما مدت زیادی به طول نینجامید که جمعی از افرادی که در مجلس ششم حضور داشته اما نتوانسته بودند امتیاز قابل توجهی را در رأس مدیریت هفتمیها کسب کنند، ترکیب یکدست را به هم زده و به همراه برخی نمایندگان مانند رضا طلایی نیک، امیدوار رضایی و جمعی از تازهواردان مجلس جدید، فراکسیون وفاق و کارآمدی را با بیش از 70عضو تشکیل دادند.
اما بدنه فراکسیون اصولگرایان کماکان یکدست عمل میکرد. در تقسیمبندی صورت گرفته حداد قرارشد ریاست مجلس را به عهده گرفته و در کارهای فراکسیونی چندان دخالت نکند، احمد توکلی هم در مرکز پژوهشها کماکان سعی کرد چهره اقتصادی و آکادمیک خود را حفظ کرده و وارد مباحث سیاسی نشود، لذا میدان سیاست اصولگرایان برای تنها مدعی آن یعنی محمدرضا باهنر خالی ماند. فراکسیون اقلیت مجلس نهایتاً توانست ترکیبی 50 نفره را تشکیل دهد.
انتخابات ریاست جمهوری
اما برگزاری انتخابات ریاست جمهوری زمینهای را برای انشقاق در ترکیب یکدست اصولگرایان در مجلس هفتم بهوجود آورد. نطق زود هنگام الیاس نادران که نزدیک به احمد توکلی در مجلس به حساب میآید در مخالفت با ورود هاشمی رفسنجانی به صحنه انتخابات، فعالیتهای زود هنگام انتخاباتی را در مجلس کلید زد؛ نطقی که از سوی اعضای فراکسیون اصولگرایان به عنوان موضع شخصی نادران تلقی شد.
اما چند ماه بعد در حالی که شورای هماهنگی نتوانست به کاندیدای واحدی برسد، نمایندگان هم به همان نسبت در نرسیدن به کاندیدای واحد دچار تشتت شدند.
اکثر نمایندگان اصولگرا از لاریجانی حمایت کردند، حدود 100 نفر از مجموعه دو فراکسیون اقلیت و اکثریت هم هاشمی رفسنجانی را کاندیدای خود نامیدند، نمایندگان تهران هم دو بخش شده و اکثر آنها از محمدباقر قالیباف و عده کمی از محموداحمدینژاد حمایت نمودند.
پس از آنکه احمدینژاد در عین ناباوری به ریاست جمهوری رسید، فکر نمیکرد با مجلس هفتم همفکر خودش دچار چالش جدی شود، ولی نمایندگانی که شاید حامیان احمدینژاد در میان آنها در انتخابات سوم نیز به تعداد انگشتان دست هم نمیرسید پس از رئیسجمهور شدن وی، باز هم مقاومت خود را در جلسه رأی اعتماد ادامه دادند.
احمدینژاد که پشتوانه سیاسی خاصی در میان احزاب نداشت، ترجیح داد در چیدن اعضای کابینه، بیش از آنکه به سراغ احمد توکلی که قرابت فکری بیشتری با او داشت برود، دست یاری به سوی محمدرضا باهنر و در نتیجه جبهه راستگرایان سنتی دراز کند. امری که سیدمجتبی ثمره هاشمی، مشاور ارشد رئیسجمهور در آن بیتأثیر نبود.
همین امر باعث شد باهنر پیشنهاد دهنده حدود 5 تن از وزراء از جمله وزیر دارایی، کشور، تعاون، خارجه و آموزش عالی باشد و از اینرو حامی اصلی احمدینژاد در مجلس برای گرفتن رأی اعتماد کابینه نهم به شمار آید.
اما اوج اختلافات را در جریان رأی اعتماد میتوان مشاهده کرد. جایی که افرادی مانند الیاس نادران و عماد افروغ از بدنه فراکسیون اصولگرایان به مخالفت با دولت پرداختند و حتی لابیهای پرنفوذ باهنر هم نتوانست مانع از سقوط 4 عضو پیشنهادی احمدینژاد شود.
از رأی اعتماد به بعد هم جریان اقلیت، توانست حضور خود در معاملات سیاسی مجلس را نشان داده و تثبیت نماید.
مجلس و دولت نهم
اما این امر پایان ماجرا نبود، جریان پرنفوذی که پشت آن احمد توکلی قرار داشت و سخنگویان آن افرادی مانند افروغ و نادران بودند، توانستند با عقبه حدود 100نفری در بسیاری از معادلات مجلس نقش مهمی را ایفا کنند، به نحوی که احمدینژاد تا مدتها برای معرفی وزیر نفت با مشکل مواجه بود. البته بخش عمدهای از این آراء را اعضای فراکسیون وفاق تشکیل میدادند.
تصمیمات بعدی دولت در عدم تغییر ساعت رسمی کشور در نیمه اول سال، برخی برداشتها از صندوق ذخیره ارزی، ایجاد صندوق مهر رضا(ع)، تغیر ساعت کار بانکها و... از جمله دیگر اموری بود که شکاف میان اصولگرایان مجلس را بیش از پیش کرد و در واقع اساساً ترکیب فراکسیونی مجلس را به هم زد.
این امر تا حدی ادامه یافت که در این اواخر نام بسیاری از اعضای فراکسیون اصول گرایان در پای طرحها و نامههای فراکسیون اقلیت مانند استیضاح وزیر کشاورزی یا آموزش و پرورش مشاهده میشد.
در واقع منشاء چنین تصمیماتی ترکیبی از اعضای فراکسیونهای سه گانه مجلس بود. تبلور این امر را میتوان در رأی اعتماد مجلس به غلامحسین الهام به عنوان یکی از نزدیکترین افراد به رئیس جمهور مشاهده کرد؛ رأی اعتماد ناپلئونی که تنها با دو رأی بیشتر، الهام را به ساختمان وزارت دادگستری فرستاد.
دامنه تصمیمات مستقل و منفرد اعضای فراکسیون اصولگرا تا حدی پیش رفت که محمدرضا باهنر در مورد استیضاح وزیر کشاورزی اعلام کرد، استیضاحکنندگان از دایره اصولگرایی خارجاند.
این امر باهنر بی پاسخ نماند و در انتخابات سال آخر فراکسیون عدهای از اعضا مانند افروغ، ابوطالب و خوشچهره اساساً از فراکسیون کناره گرفته و احمد توکلی و برخی از همراهان وی نیز در انتخابات هیأت رئیسه فراکسیون شرکت نکردند.
البته بخشی از گروه اول قصد تشکیل فراکسیونی با عنوان «اصولگرایان خلاق» را داشتند که به علت عدم همراهی سایر نمایندگان به شکست انجامید.
ناگفته نماند که طرح تجمیع انتخابات ریاست جمهوری با مجلس که با رأی قاطع نمایندگان اقلیت و اصولگرای مجلس مواجه شد از دیگر علل ضعف فراکسیون اصولگرایان برای متقاعد کردن نمایندگان به شمار میآید چرا که بسیاری از نمایندگان اصولگرا بر خلاف زعمای فراکسیون به این طرح رأی مثبت دادند.
درخواست 135 تن از نمایندگان که اکثریت آنها را اعضای فراکسیون اصولگرایان تشکیل میدادند برای بازگشت قیمت بنزین به لایحه پیشنهادی دولت از جمله دیگر اموری بود که اصولگرایان بر خلاف میل محمدرضا باهنر و حداد عادل قصد عملی کردن آن را داشتند که با اصرار هیأت رئیسه بالاخره این امر محقق نشد.
شاید ملاک و معیار اصولگرا بودن چنین اقتضا میکند که در تمامی موارد اعضا از نظرات فراکسیون متبوع خود به دلایل سیاسی حمایت نکنند امری که در انتخابات ریاست جمهوری دوره نهم هم در مورد شورای هماهنگی شاهد آن بودیم.
فرجام سخن
شاید ترکیب اصولگرایان مجلس هفتم را دیگر نمیتوان به یکپارچگی سال اول تشکیل مجلس دید. برخی از اعضای فراکسیون وفاق هم که در این سه سال حفظ ظاهر کرده بودند در آخرین روزهای مجلس هفتم تغییر موضع دادهاند.
از سویی دیگر فراکسیون اقلیت با برگزاری دیدارهایی با کروبی، خاتمی و هاشمی رفسنجانی سعی در ایجاد حلقهای سیاسی نموده و در حال حاضر بسیار منسجمتر از قبل عمل میکند. دیدار اعضای این فراکسیون با ناطق نوری هم برای رد گم کردن خط مشی این فراکسیون انجام شد.
از سوی دیگر هر چند که به نظر میرسد احمد توکلی هم مانند روزهای اول مجلس حدود 100 رأی سابق خود را در میان نمایندگان ندارد اما به صورت موردی خواهد توانست نقش فعالتری را در روزهای پایانی مجلس هفتم ایفا کند.
در این میان محمدرضا باهنر مرد سیاسی اول مجلس با این گفته که حدود 70درصد نمایندگان هفتم در دوره هشتم حضور نخواهند داشت، نارضایتی خود را از ترکیب حاضر به صورت تلویحی اعلام کرد، امری که به نوعی از کاهش نفوذ باهنر میان نمایندگان خبر میدهد و به همان میزان برای دولت هشدار دهنده است.
به هر حال نباید فراموش کرد علیرغم تمام این تحولات هنوز هم در مجلس محمدرضا باهنر بیشترین نفوذ سیاسی را داشته و حرف اول را میزند. به ویژه در سالی که تکلیف انتخابات مجلس آینده مشخص خواهد شد.