این هنرمند در گفتوگویی با خبرنگار بخش سینمایی خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، درپاسخ به اینکه با توجه به حضور متمادی در عرصهی هنر به چه دلیل بازی در «برف روی کاجها» را به عنوان اولین تجربهی سینمایی پذیرفته است؟ گفت: البته این فیلم اولین تجربه در زمینه بازی برای من نبود. قبلاً در چند سریال و فیلم برای دوستانم کار کرده بودم. طی این سالها پیشنهادهای مختلف برای همکاری میشد ولی به دلایلی قبول نمیکردم. فیلم «برف روی کاجها» برایم ویژگیهای منحصر به فرد دیگری داشت.
وی ادامه داد: فیلمنامهاش آنقدر حساب شده و دقیق نوشته شدهبود که با افتخار قبول کردم با پیمان معادی همکاری کنم. قرار بود این همکاری در تئاتر نیز با حضور آقای معادی در نمایش «عشق و عالیجناب» تداوم یابد حتی جلساتِ اولیهی تمرین هم برگزار شد ولی به دلیل همزمان شدن اجرا با سفرهای متعدد و بیوقفهی او برای فیلم «جدایی نادر از سیمین» متأسفانه میسر نشد تا در آینده چه پیش آید.
پاکدل در پاسخ به اینکه حضور کوتاه اما موثرش در «برف روی کاج» در انتخابش تاثیر داشت؟ گفت: بله تأثیر داشت. چون عمیقاً اعتقاد دارم کیفیتِ نقش ربطی به کمیتِ حضور ندارد. منشاً ایجاد چالش دراماتیک توسط اقداماتِ شخصیتِ «علی» در فیلمنامه و فیلم خیلی خوب پرداخت شده بود. لحظات حضورش چنان سایهی گستردهای دارد که در طول فیلم به ویژه در نبودش نیز این سایه تداوم دارد و ما به عنوان تماشاگر سنگینی این حضور و غیبتاش را حس میکنیم.
این هنرمند دربارهی ارزیابیاش دربارهی وضعیت اکران «برف روی کاج» که با توجه به مضمونش برای اکران عمومی دچار مشکل شد، درحالیکه فیلم برگزیده مردم در جشنوارهی فیلم فجر شده بود هم ابراز عقیده کرد: بالاخره روزی باید این تضاد و تناقض حل شود. اگر حل نشود ریا، دروغ، ظاهرسازی و سادهانگاری ارکان جامعه را نابود میکند. باید بپذیریم که مجاری ساخت فرهنگ هرکشور ساحتهای متنوع و گستردهای دارد. تا همیشه نمیشود بر مبنای سفارش و دستور و هو، جنجال، فرهنگ بسامان یک ملت را شکل داد. دوستان با سنگاندازی مقابل اکران این فیلمِ شریف خود را بیقدر کردند. فیلم بالاخره اکران شد و خدا را شکر همانطور که پیشبینی میشد مورد استقبال هم قرار گرفت. در این مسیر اثر مثبتِ تربیتی خود را به مرور خواهد گذاشت. به نظرم یکی از بهترین نمونه فیلمهای خانوادگی است که ساخته شده و زن و مرد با دیدن آن میفهمند بهای وسوسه و لغزش و خیانت در اعتماد چه بهای سنگین و هولآوری دارد و چگونه کجروی، بنیانهای شخصیت و خانواده را فرو میریزد.
پاکدل در پاسخ به اینکه به نظرش مضمون «برف روی کاج»، به گونهای بوده که اینگونه در اکران با وجود داشتن پروانه ساخت و نمایش دچار مشکل شود به ایسنا گفت: همانطور که گفتم اگر دقیق نگاه شود جانمایهی مضمون اثر همان حکایتهای کهن فارسی، روایات، احادیث و امثال و حکم جاری در ادبیات قدیم و جدید ماست. و این چیزی نیست جز کسب عبرت از تصمیمها و انتخابها در بزنگاههای زندگی با زبان درام. مگر قصهی یوسف و زلیخا چیست؟ چه نتیجهی عبرت آموزی در آن هست؟ آیا باید به ظاهر آن نگاه کرد؟ یا قصههای نظامی، سعدی، عطار، مولوی و غیره... این مضمون تبعات هولناک لغزش و اشتباه را به زیبایی هرچه تمامتر در قامت پرنفوذ هنر سینما گوشزد میکند. بنظر میرسد مشکل در نبود مدیریت منسجم و هماهنگ است، حاکمیت مدیران بدون اعتماد به نفس که از هرچه نمیفهمند میترسند، دامنهی نادانستگیهای بشر هم انتها ندارد. مدیریت آگاه، مقتدر و مسلط نیازی به باج دادن به این و آن ندارد و محکم پای تصمیمات قانونیاش میایستد.
این مدیر سابق فرهنگی در بخش دیگری از این گفتوگو دربارهی تجربهی بازی در فیلم کارگردانی که بازیگر است هم مطرح کرد: تجربهی فوقالعاده ارزشمندی بود. تمریناتِ پیش از کلید خوردن مثل تمرینات تئاتر، روی بدن و بیان مؤثر بود. بنظرم پیمان معادی کمترین و سادهترین هنرش بازیگری در این سطح است. او کارگردان و نویسندهی بزرگی است. او در آینده ظهور و بروز خواهد داشت. شک نکنید به یاری خدا او خالق آثار ماندگاری در سینما خواهد بود.
حسین پاکدل در بخش پایانی گفتوگویش با ایسنا دربارهی اینکه اگر قرار باشد جملهای خطاب به مدیران حوزه هنری بگوید؟ پاسخ داد:آنها نیازی به شنیدن جملهای از من یا کس دیگری ندارند. اصلاً قرار نیست آنها مثل ما و ما مثل آنها بیندیشیم. جذابیت جامعهی پویا در همین چیزهاست. آنچه مهم است در این مقطعِ زمانی تبعاتِ هر تصمیم به خود مدیران برمیگردد و خیلی زود به بار مینشیند. الان دیگر به هیچ وجه نمیشود با شعار دادن از زیر بار پیامدها شانه خالی کرد. زمانی بود که میشد نتیجهی معکوس و زیانبارِ تصمیمگیریهای گرفته شده در سایه را به دوش دیگران انداخت و از برخورد ترکشهایش گریخت ولی اکنون همچون بوم رنگ به سوی مسئول مربوطه و حوزهی اختیارات او برمیگردد. به سایر بخشهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی کار ندارم، آن را دیگران باید بگویند ولی در حوزهی فرهنگ به ویژه در صدا و سیما و ارشاد مدیران با آزمون و خطاهای بیشمار هزینههای سنگین و غیرقابل جبرانی به جامعه تحمیل کردند. ابداً نمیتوانند با فرافکنی گناه را به گردن دیگران بیندازند. رویکرد اشتباه و نیتهای بعضاً ناصادق باعث شد که بعضا با سرشکستگی و خجلت و در موارد زیادی همراه با مباحث دیگر صندلیهای خود را ترک کنند.