دکتر محمدباقر قالیباف که به دعوت انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه شیراز در نشست پرسش و پاسخ دانشجویی این دانشگاه حضور پیدا کرده بود، ضمن تبریک به مناسبت روزهای کارگر، زن، معلم و خلیجفارس گفت: انقلاب ما، انقلاب اسلامی صرف است و یک انقلاب سیاسی و یا عقیدتیـ سیاسی نیست. مردم برای دینشان و برای باورهای دینیشان انقلاب کردند. برای اینکه احساس کردند خداوند تبارک و تعالی زمانی که روحش را بر انسان دمید و بر او احسنت گفت، دو چیز را به او اعطا کرد. آزادگی و انسانیت. و براساس باورهای دینی، اگر انسانها در هدایت قدسی قرار نگیرند ضمانتی برای انسانیت و آزادگیاش نیست.
وی با بیان این مطب که «مردم ما انقلاب کردند که در آن به سمت رشد و تعالی حرکت کنند؛ و به سمت هدایت قدسی رهنمون شوند. مردم ما برای مادیات و رفاهیات انقلاب نکردند.» گفت: انقلاب اسلامی به رهبری امام توانست با مبانی دینی در مسند قدرت قرار بگیرد ولی باید بدانیم امروز که در مسند قدرت قرار گرفتهایم، رشد نظریاش که بر مبانی دینی و هدایت قدسی است باید توأمان بشود با رکن اجرایی، تا این شعار که اگر انسان در سایه اسلام قرار گرفت، زندگی دنیوی و اخرویاش تضمین می شود محقق شود.
شهردار تهران تصریح کرد: امروز ما دچار فراز و نشیبهای بخش رکن اجرایی و تحقق آرمانهای انقلاب هستیم و کارنامهمان نیز این را نشان میدهد. لذا معتقدم کارآمدی نظام اسلامی به اندازه مبانی نظری که بر اساس آن انقلاب کردیم، مهم است و الا تداوم انقلاب با چالش روبهروست.
شهردار تهران خاطرنشان کرد: برای این کارآمدی و تحقق عینی باورها نیازمند این هستیم که برای اداره جامعه به علم، پژوهش و دانش اهمیت بدهیم. امروز وقتی نگاه میکنیم دانشگاه و نخبگان ما از متن به حاشیه کشیده شدهاند، و این چالش بزرگی است. ما باید دانشگاه را فرصت بدانیم اما در رفتار اینگونه نشان میدهیم که دانشگاه تهدیدی برای ماست تا فرصت. اشکال ما فاصله بین دانش و آنچه امروز به عینیت میرسد است. به این معنا که ارکان اجرایی ما چه مقدار به سمت دانشگاه حرکت میکند، و از طرف دیگر پژوهشها و تحقیقات دانشگاههای ما چه مقدار به سمت چالشهای ما حرکت میکنند.
دکتر قالیباف با اشاره به اینکه کشور ما در حوزه های مختلف مهندسی و فنی در مرزهای دانش قرار دارد، تأکید کرد: با همه این شرایط و با وجود این موقعیت و جایگاه علمی وقتی میخواهیم کشور را اداره کنیم برمیگردیم به روشهای دهه شصت میلادی. وقتی دانش را داشته باشیم اما در حوزه اجرا و مدیریت، اقتصاد، صنعت، فنی و عمرانی به این سمت حرکت نکنیم چه فایده و چه آثاری دارد.
وی با اشاره به حرکت جامعه به سمت مدرکگرایی خاطرنشان کرد: در دانشگاهها ما به سمت مدرکگرایی رفتهایم، آن هم نه براساس نیاز. چه تعداد از دانشجویان ما رشتهای را میخوانند که علاقهای به آن ندارند، خروجیاش کجای نیاز کشور را پاسخ خواهد داد، معلوم نیست. هنوز به اوج فارغالتحصیل شدن دانشجویان با مدارک سطوح بالا نرسیدهایم. آیا این همه سرمایه و فرصت و وقت اساتید و دانشجویان را برای رسیدن به پیشرفت هدفمند ساماندهی کردهایم؟ خیر. و این از چالشهای جدی ماست.
دکتر قالیباف تصریح کرد: ما در دفاع از انقلاب و اسلاممان نیازمند این هستیم که حوزه مدیریت اجرایی و بخش دانشگاه را به هم نزدیک کنیم. نمونههایش هم در دانشگاههایی که مدیرانشان قبلاً در امور اجرایی کشور بودند، کاملاً مشخص است. چه در کیفیت، چه در امکانات دانشگاهی و چه در روح تلاش دانشجویان آن دانشگاه.
وی تأکید کرد ما به عنوان مدیران در هر کجای نظام هستیم باید استقلال دانشگاه را به رسمیت بشناسیم، زیرا در این بخش دچار ضعفهایی هستیم که اگر رفع نشود در خیلی از کارها دچار چالش خواهیم بود.
در ادامه این مراسم پرسشهایی نیز از سوی دانشجویان حاضر مطرح شد. مهمترین پاسخهای دکتر قالیباف به سئوالات دانشجویان در زیر آمده است:
- {هزینههای ستاد} بنده در سال ۸۴ نامزدی بودم که هیچ مسئولیتی نداشتم، و اگر انسان بیاعتقادی بودم نیز دسترسی به بیتالمال نداشتم، اگر منظور شما این است که دفتری به نام ستاد در این شهر هست، بله درست میفرمایید ولی بنده به هیچ عنوان از ظرفیتهای فردی خود هم برای انتخابات استفاده نکرده و نمیکنم.
- {آیا برای قبول مسئولیت اداره کشور، صرف مدیر اجرایی بودن کافی است؟ و شما چه برنامهای برای کشور دارید} حتماً غرض شما این نیست که اگر کسی رئیس دولت میشود، باید نسبت به همه حوزهها تخصص داشته باشد. طبیعتاً در حوزه اجرایی و مجریه در نگاه اولیه بحث مدیریت و مدیر اجرایی بودن مهمترین بخش است. البته آن مدیر باید نسبت به موضوعات علمی، سیاست خارجی و در حوزه مسائل حقوق ملت و بخشهای مختلف حداقلهایی را بداند. دانستن یک بخش است، و از به کار بستن آن اهمیتش کمتر نیست.
- رشته تحصیلی بنده در حوزه کارشناسی و دکترا رشتهای است که معتقدم کاملاً با نظام سیاسی، اداری و کشورداری مرتبط است. به علاوه در حوزه مدیریت افتخارم این است که به عنوان یک رزمنده در جبهه حضور پیدا کردم و جزو کسانی هستم که از پایین به بالا و بدون هیچ رانتی به لطف خدا و فرصتی که انقلاب در اختیارمان گذاشت، مسیر کنونی را طی کردم. احساسم این است که هیچ انسان متعهدی اگر کاری بلد نیست، نباید در آن کار فعالیت کند. در خصوص برنامه نیز بیش از شش سال است که روزهای پنجشنبه با جمع ۲۵۰ نفر از متخصصان و نخبگان در 24 سرفصل برنامهای را تنظیم کردهایم که منطبق با برنامه ۱۴۰۴ و برنامه ۵ ساله است. توجه داشته باشید، مشکل اصلی کشور ما تمرکزگرایی است و در کتابی با عنوان «توزیع فضایی قدرت» با تأکید بر محلهمحوری و تفکیک کار ملی و محلی برنامهای را منطبق با نیازهای هر استان تنظیم کردهایم.
- {استفاده از نیروهای استانی بومی در مدیریت هر استان} وقتی نگاه من تفکیک کار ملی و محلی است طبیعتاً به مسئولیت هم همین نگاه را دارم. اعتقاد به نظام ولایی و کارآمدی دو اصل برای نبروهای اجرایی است، حال اگر کسی بومی باشد و این دو را نیز داشته باشد طبیعتاً از آنها به درستی استفاده خواهد شد.
- {آیا شما تکنوکرات هستید و تفسیرتان از تکنوکرات چیست} انتقاد از بیاخلاقیها؛ من نمیدانم چگونه بچه رزمندهای که به جبهه میرود، و روزهای اول اسلحه کلاشینکف و ژ-۳ هم نداشیم و در جنگلهای فولی آباد با تفنگ ام ١ به شناسایی میرفتیم و دشمن تا بن و دندان مسلح بود، مایی که با ام ۱ میرفتیم به جنگ دشمن، کجا با ادبیات تکنوکراتی سازگاری دارد، از این بداخلاقیها انسان متعجب میشود، کاش انقلابی که اساسش اخلاق بود رعایت میکردیم، خوب است دوستان بدانند در پایان سال گذشته کنفرانس بین المللی در حوزه حمل و نقل و نقش فناوری اطلاعات برگزار شد که در آن بیش از ۴۰ نفر از دانشگاههای معتبر دنیا به همراه اساتید خودمان شرکت کرده بودند و من حدود ۲۵ دقیقه صحبت کردم چون بخش فناوری بود آنجا بحث کردم که نقش فن آوری یعنی تکنوکراسی به معنای فن سالاری، اینجا حتما فن سالاری مورد قبول ماست و فن سالاری امکان ندارد مگر بر بستر عقلانیت و همانجا به این موضوع اشاره کردم که ما اینجا به عنوان یک کشور اسلامی به عقلانیت که میرسیم مسیرمان دوگانه می شود.
- ما عقلانیت ابزاری را قبول نداریم ما عقلانیتی که متصل به وحی الهی است مد نظر ماست لذا فن سالاری و تکنوکراسی را به عنوان یک وسیله قبول داریم ولی هرگز هدف نیست. حال بداخلاقی اینجاست که میگویند بنده یک تکنوکراتم، در حالى که حضرت آقا که در مورد ۱۸ سال پیش در مشهد صحبت میکردند فرمودند در حوزه نفت این کار را انجام میدادند با یک رفتار تکنوکراتی، میخواستند بگویند این کار نمیشود. بعد این را به آن وصل میکنند ولی خودشان این را نمیگویند که تکنوکراسی این بوده که حضرت آقا خواستهشان این بوده که ما وابستگی خود را به نفت کاهش بدهیم. اینها که این حرف را میزنند نگاه کنند که در دولت مورد تایید خودشان وابستگی به نفت را بالابردند یا پایین اوردند. در حقیقت آب به آسیاب تکنوکراسی ریختند ولی شعار ضد تکنوکراسی میدهند.
- {سیاستهای خارجی} ؛ اگر نامزدی بگوید که من سیاست خارجی را تغییر میدهم، ارتباطی را حل و یا قطع میکنم تصور میکنم صحیح نمیگوید. اولین شرط نامزدها رعایت قانون است. آیا رئیس دولت میتواند سیاست خارجه را تعیین و تکلیف کند؟ سیاست خارجه متعلق به حاکمیت است. در واقع تصمیم نهایی با رهبری است. ارکان دیگر تأثیرگذار هستند، اما تصمیمگیر نیستند. رئیس دولت کاری که میتواند انجام دهد این است که دستگاه دیپلماسی را خوب اداره کند و وزارت خارجه را خوب پیش ببرد. سیاست خارجی در برخی کشورها نیم قرن ثابت است چطور یک شخص میخواهد چهار ساله مشکل را حل کند. خواهش میکنم که نخبگان این موضوع را مورد بحث قرار دهند. بنده برنامه دیپلماسی خود رادر گفت و گو با خبرگزاری تسنیم مطرح کردم.
- در سیاست کلی باید بدانیم تا زمانی که آمریکا در مقابل دین ما ایستاده، ما حتما در مقابل همه دنیای او میایستیم، این سیاست انقلاب ماست این عزت و دین ماست. و این اشتباه است که به جامعه تزریق کنیم که اگر با آمریگا ارتباط برقرار کنیم مشکلاتمان حل می شود ما نه بی دلیل باید با کسی دعوا کنیم و نه اگر به کسی ارتباط برقرار کنیم مشکلاتمان حل میشود اینها هر دو نگاه افراط و تفریطی است. ما در حوزه دیپلماسی باید مقاومت توأم با رقابت داشته باشیم. در مذاکراتی که در عراق صورت گرفت، ما با آمریکا رقابت کردیم و نتیجه آن برقراری حکومت شیعی در عراق شد. اما در افغانستان این اتفاق نیفتاد. ما در حوزه سیاست خارجی سر و صدا نداریم، آنجا که باید صحبت کنیم صحبت میکنیم و آنجا که باید مقاومت کنیم، مقاومت میکنیم.
- درست است که چالش ما در حوزه معیشت است، اما راه حل این مشکل به خاطر علم اقتصاد و علوم اقتصادی نیست، چیزی که ما را به این نقطه رسانده مدیریت است. زیرا نفت ۱۰ دلار شود یا ۱۲۰ دلاری هیچ تأثیری در زندگی ما ندارد. من معتقدم در هر شرایط اقتصادی که هستیم میتوانیم با مدیریت صحیح به وضع باثبات و با سامان طی ۲ سال برسیم.
- در همه بخشها با اطمینان عرض میکنم که دو وزارتخانه آموزش و پرورش و آموزش عالی به هیچ عنوان تحت مشکلات و مسائل پولی و مالی قرار ندهم. این دو وزارتخانه جایی است که همه سرمایه کشور اینجاست، ما از مبانی، کار فرهنگی را درست انجام نمیدهیم، بعد میخواهیم در دانشگاه دیوار بکشیم و فکر میکنیم کل فرهنگ با وزارت ارشاد ارتباط دارد.
- بنده از ۱۶ سالگی در عالم سیاست بودم. ولی بعد از ٨٤ که به طور جدی به عرصه سیاست وارد شدم فهمیدم به جای سیاست در کشور ما سیاستزدگی حاکم است، بنده اولین کسی بودم که هزینههای انتخاباتی را سال ۸۴ خود را اعلام نمودم. من همه زندگیام براساس صداقتم است. من در طول زندگی هیچ گونه فعالیت اقتصادی مباح هم انجام ندادهام. کل هزینه انتخاباتی سال ۸۴ نیز سه میلیارد و ۴۰۰ بود که از این مقدار صد هزار تومان هم از خودم خرج نکردم. از این مقدار بیش از ۶۰۰ میلیون تومان را یکی از دوستان جانبازم با فروش خانه خود و برادرش تأمین کرد که هنوز هم مستاجر است.
- {در خصوص حفظ فضای بانشاط سیاسی و حفظ اسلامیت نظام و نقش دانشجویان در تحقق حماسه سیاسی} حتماً آسیبی که در حوزه اعتماد در جامعه ایجاد شده بسیار سختتر از ترمیم گرانی است. بنده معتقدم که باید طبق قانون اساسی کار کنیم و در چارچوب آن پیش برویم. در همین قانون ملت حقوقی دارند و رئیس دولت باید این حقوق را ضمانت کند.
- {در سال ۸۸ به چه کسی رای داده است} بنده در سال ۸۸ به آقای احمدی نژاد رای دادم با توجه به اینکه انتقادات جدی هم داشتم، ولی بنده به عنوان کسی که نگاهها و نظرهای ولی امر را برای حود وظیفه میدانم من از مجموعه بحثها برداشتم این بود که باید اینگونه رفتار کنم.
- {عملکردش در مقابل فتنه} در رابطه با بحث فتنه، صحبتهای من روشن و شفاف است اما یا بعضیها نشنیدند و یا نخواستند بشنوند، اینها که به دیگران انگ ساکتین فتنه میزنند، چون خودشان قبل از اینکه از انقلاب و مبانی نظام دفاع بکنند اول به دنبال این هستند که از منافع سیاسی خود دفاع کنند. دوستان همه میدانند بنده دومین نفر بودم که در صدا و سیما بعد از آقای حداد عادل صحبت کردم و مواضع داشتم حالا اگر آقایان مواضع بنده را نمیپسندند من چه کنم. من باید حرفی را بزنم که فردای قیامت بتوانم جوابش را بدهم.
- حداقل در بیش از ۱۰ سخنرانی مواضع خود را واضح و روشن بیان کردم. ولی هیچ وقت در مواضعم به کسی توهین نکرده و تهمت نزدهام. و این اصل را از انقلاب یاد گرفتهام که نمیتوان از نردبان تهمت و دروغ و پرده دری به بام سعادت رسید و نمیتوان اینگونه از انقلاب دفاع کرد.
- بنده منتقد جدی آقایان موسوی و کروبی بودهام، بنده به عنوان بچه انقلاب از شنبه بعد انتخابات تا بعد از نماز جمعه حضرت آقا همراه بایکی از دوستان که نمیخواهم الان نامی از او ببرم دو نوبت به دیدار این دو رفته و با آنها صحبت کردم. یک سخنرانی داشتم در تیرماه ۸۸ به این موضوع اشاره کردم و شفاف سخن گفتم که انقلاب را در خطر فتنه و انحراف میدانیم. دو جریان تند مشغولند تا اساس انقلاب را خدشه دار کنند حالا بعد چند سال مشخص شده که اینها چه رفتارهایی در این بخش داشتند به هر حال ما بحرانهای زیادی همچون موضوع بنی صدر و موضوعات ۸۲ که جامعه دچار مشکلاتی بوده را هم دیدهایم، اولا کسانی که امروز مدعی هستند هیچ ردپایی از آنها در مقابله با این جریانات نمیبینیم. عجیب است که در این مدت انقلاب برایشان مهم میشود و به میدان میآیند و حتی آرامش جامعه را هم به هم میزنند.
- جامعه نیازمند شفاف سازی و آرام سازی است نه آنکه ما هیجان را تزریق کنیم.
- {گرایش سیاسی خود} بنده حتماً متعلق به اردوگاه اصولگرایی هستم ولی اصولگرایی را به عنوان بحثهای حزبی و سیاسی دنبال نمیکنم. معتقد بر اساس اصولگرایی براساس نگاه حضرت امام و اهدافی میدانم که مقام معظم رهبری طی دو دهه آن را پیگیری کردهاند.
- {در خصوص روابط ایران و اسرائیل} بنده رژیم صهیونیستی را یک رژیم غاصب و یک غده سرطانی میدانم و هر دولتی که مردم فلسطین از هر قشر و گروه ومذهبی که متعلق به ان سرزمین هستند انتخاب کنند، آن را به رسمیت میشناسیم.
- معرفی کابینه قبل از انتخابات صحیح و درست نیست. افرادی که به نظام اسلامی و قانون اساسی پایبند هستند و کارآمد نیز هستند، بدون هیچ نگاه سیاسی میتوانند در این کابینه حضور داشته باشند.
- بحث هولوکاست ؛ بنده در مصاحبهای که با خبرگزاری تسنیم داشتم مطرح کردم که هولوکاست موضوع تاریخی است که تاریخدانان باید به آن بپردازند. ضمن آنکه نفی شعاری هولوکاست منطق درستی نداشت.
- {در خصوص انتخاب یک نفر از ائتلاف سهگانه} به نظر شما چه حقی گروهها و افراد دارند که یک نفر را انتخاب کنند و بگویند اصلح است. مجموعه ائتلاف سه نفره مبنایش این است که براساس مشروعیت، مقبولیت و کارآمدی عمل کند. ما تصمیم گرفته ایم که این موضوعات بین این سه نفر مطرح شود و فکر میکنیم منطقی تر به نظر میرسد.
- ممکن است گروهی یا حزبی شخصی را اصلح بداند و گروهی دیگر فرد دیگری را اصلح معرفی کند، چرا که هر طیف مبانی خود را دارد. مشروعیت را بر اساس رهنمودهای ولی فقیه و نهادهای صالح تشخیص میدهیم و مقبولیت را نظرسنجی مشخص میکند و کارآمدی نیز بر اساس کارنامه است. با این معیارها ممکن است بخشی از جامعه فردی را اصلح بداند و بخش دیگری از جامعه وی را به این عنوان نشناسد بنابراین باید به مردم حق انتخاب بیشتری داد.