اما برای مردان گاه این ارتباط به معنی مسئولیت، از دست دادن آزادی، استرس و غیره است.
گاهی اوقات ما مردان مختار هستیم که به طورکلی خواهان این ارتباط ها نباشیم، ولی با تمام این اوصاف مردان برای برقراری این ارتباط و تشکیل زندگی به دلایل مختلف، اعمالی انجام می دهند؛ زنان هم همین طور؛ البته نه تمام زن ها، بلکه بیشتر آنها.
در اینجا فهرستی داریم از مهم ترین علت هایی که چرا با وجود تمام مطالب مذکور، بعضی از مردان به جای اینکه به زنان خود محبت کنند و به آنها مهر بورزند، آنها را ترک می کنند.
دلایل فرار
نق می زنند
- هی! نگفتم آشغال ها را بیرون بگذار؟
- دوباره همان پیراهن را پوشیدی!
- تو قول داده بودی که هفته پیش پارکینگ را تمیز کنی و...
چنین برداشت می شود که زنان نق زدن را به منظور کنترل و فخرفروشی بر مردان انجام می دهند، چون احساس می کنند مردان کارهای خود را به خوبی انجام نمی دهند.
زنان دائماً اظهار می دارند که خواسته شان این است که مردها فعال باشند و مسئولیت قسمتی از کارها را در این ارتباط به عهده بگیرند و در انجام کارها سهیم باشند، ولی به طور مخفیانه اظهار می دارند که آرزو دارند مردان، قابل کنترل باشند.
چنین تصور می شود که بیشتر مردان قدر زنانی را که در زندگی هدف و جهت مثبتی دارند، نمی دانند. با وجود این اکثر زنان به طور پنهانی خود را به سلاحی مجهز می کنند تا بتوانند زیر پای مردان را خالی کنند.
آنچه کمک می کند تا این اتفاق ها برای مردان بیفتد، سردرگمی مردان است. آنان نمی دانند زنان واقعاً چه خواسته ای دارند و از آنها چه می خواهند. مردان از قوه ابتکار به منظور جهت دادن به این روابط برخوردار نیستند، بنابراین زنان احساس می کنند که باید این کارها را خودشان انجام دهند.
صراحتاً باید گفت که اکثریت زنان از این موضوع خوشحال و راضی نیستند. بدیهی است که بیشتر زنان نمی خواهند به زور مردان را وادار به انجام کاری کنند. بنابراین به الگوهای آشناتر و رایج تری متوسل می شوند تا توجه مردان را جلب و زندگی شان را حفظ کنند و یکی از این راه ها نق زدن و عیب جویی است.
گاهی زنان، مردان را بی ارزش می پندارند
چند بار شکایت زنانی را شنیده اید که می گویند: «مردان به خوبی زنان- به خصوص به صورت کلامی- قادر به برقراری ارتباط نیستند»؟
چرا که یکسری از مطالب کلیشه ای در مورد مردان هست که دائماً می گویند: «ما احساساتی نیستیم (اگر باشیم زنان، ما را احمق می شمارند)، عاشق سینه چاک نیستیم، ملاحظه کار نیستیم، گوش نمی دهیم، توجه نمی کنیم، تسلیم نمی شویم و... .
خیلی از مردان، این نوع انتظارات را خسته کننده می دانند؛ نه به این خاطر که چنین افرادی نیستند، بلکه به دلیل اینکه هستند و تظاهر به نبودن می کنند و به سادگی هم اظهار نمی کنند.
در عوض سعی می کنند کارهای مبالغه آمیز انجام دهند و خود را به زنان، بزرگ و مهم نشان دهند. در عوض زنان فقط انتظار یک سری کارهای کوچک را دارند که برآورده نمی شود.
بنابراین وقتی مردان از کم به حساب آمدن خودشان خسته می شوند، سعی می کنند کسی را پیدا کنند که آنها را بفهمد.
مردان را تحت نفوذ خود در می آورند
خیلی از زنان بر این باور غلط هستند که فکر می کنند مردان نمی دانند تحت نفوذ زنان هستند و این کار را به شکل های مختلفی انجام می دهند و آنها را وادار به انجام کاری می کنند که تمایلی به انجام آن ندارند و برخلاف میل شان است.
مثال های زیادی برای این موضوع وجود دارد، از جمله سکوت به جای پاسخ.
مردان هم مثل زنان باید در زندگی، حواس شان را روی بعضی از مسائل جمع کنند؛ از جمله شغل شان، فشار زیاد برای موفق شدن، فشار رؤسا و دیگر مسائل مثل رقابت برای موفق شدن در جامعه و اگر استرس زیر نفوذ زنان بودن را هم به آنها تحمیل کنیم، موجب می شود که مردان به نزدیک ترین در باغ سبزی که به آنها نشان داده می شود، سوق داده شوند.
مردان را سرزنش می کنند
در واقع «عیب جویی» یکی از اولین نشانه های سرزنش است. اگر زنان نتوانند مردان را به انجام آنچه آنها می خواهند وادار کنند یا آن طوری که زنان می خواهند، باشند، آنوقت است که زنان شروع به تحلیل سرسختی و کله شقی مردان می کنند.
آنها این کار را با تلاش در تضعیف مردان انجام می دهند. در حقیقت خیلی از آنها موفق هم می شوند و بعد وقتی می بینند که از این کارشان چه نتیجه ای گرفته اند، آن وقت شکایت می کنند که اینان مردانی نیستند که ما عاشق شان بودیم و خدا نکند که مردان هم چنین چیزی را که اتفاق افتاده، بپذیرند؛ آن وقت است که آرامش رخت برمی بندد.
سعی می کنند مردان را عوض کنند
وقتی زندگی شروع می شود، زنان بر این باورند که می توانند مردان را به شکلی که دوست دارند تبدیل کنند و اگر موفق شوند، مردان مورد سرزنش قرار می گیرند که آنان مردانی نیستند که عاشق شان بوده اند.
اگر هم نتوانند آنها را عوض کنند، مردان را کله شق و سرسخت می دانند. سؤال این است که اگر زنان این مردان کله شق را دوست ندارند پس چرا وارد زندگی آنها شده اند؟
به هر حال وقتی مردان عوض می شوند، ضمن اینکه از این تغییر رویه راضی نیستند، سعی می کنند این زنجیر را که با عوض شدن به پای آنها بسته شده، پاره کرده و محیط خود و زنان خود را عوض کنند.
زنان رنگ عوض می کنند
گاهی اوقات زنان به آدم های کاملاً متفاوتی تبدیل می شوند. برای مثال چاق می شوند، علائق ارتباطی خود را از دست می دهند، کارهای پسندیده ای را که اوایل انجام می دادند متوقف می کنند، شروع به ولخرجی می کنند یا اصرار به داشتن چیزهایی می ورزند که دیگران دارند.
این تغییر بدترین نوع تغییر است و زنان انتظار دارند که این تغییرات شان درک شود ولی بی پرده باید گفت اغلب مردان درک نمی کنند و وقتی بعضی از انتظارات مردان برآورده نمی شود، آن وقت بعضی از مردان ممکن است به دنبال کسی بگردند که انتظارات شان را برآورده کند.
زنان قدرشناس نیستند
مردان با هر طبیعت و سرشتی قابل رقابت هستند و از اول هم چنین بوده اند و همین طبیعت رقابت پذیری سبب می شود که فکر کنند تجربیات بیشترشان موجب می شود که احساسات شان را بیشتر و بزرگ تر نشان دهند، اما زنان این طور فکر نمی کنند.
آنها حرکات و اشارات ساده در صحبت ها و انجام کارهای مهم را ترجیح می دهند؛ به خصوص وقتی لاف زدن و غلو کردن هم وارد این بازی می شود.
برای مثال فکر نکنید که می توانید با خرید یک انگشتر طلا بعد از ۱۰ سال او را راضی کنید و از عیب جویی هایش خلاص شوید چون در این زمان تنها چیزی که آن زن می خواهد، یک الماس است.
هر مردی لااقل یک بار در زندگی خود با چنین موضوعی یا شبیه به آن برخورد کرده است؛ یعنی کار مهم و پرارزشی برای همسرش انجام داده و نه تنها از او قدردانی نشده، بلکه باعث رنج و ناراحتی اش هم شده است.
زمانی که آهسته آهسته زنان فراموش می کنند مردان چه کارهای مهم و بزرگی برای آنها انجام داده اند، آن وقت است که مردان دچار احساسات شدید عاطفی شده و به سیم آخر می زنند.
زنان غفلت می کنند
آمار گرفته شده نشان می دهد که تعداد زنانی که فقط توقع دارند، سریع تر از جمعیت عمومی رشد می کند.
بارها شنیده شده است که زن ها می گویند «چرا ما باید کارهای آنها را انجام دهیم، در حالی که آنها نهایتاً ما را بعد از مدتی در حاشیه قرار می دهند؟» اما مردان از زنانی که وارد زندگی آنان می شوند، نه تنها برآورده ساختن نیازهای ارتباطی و همراهی را می خواهند، بلکه انتظار دارند آنها آشپزی و نظافت کنند و دیگر کارهای منزل را هم انجام دهند.
مردان انتظار دارند که زنان، بی ریا و بدون تظاهر به آنها علاقه مند شوند، همان طور که هستند و دوست دارند مورد حمایت و علاقه زنان قرار بگیرند. آنها می خواهند زنان فکر کنند که مردان شان جالب، شجاع، باهوش و زیرک هستند و با این تفکرات وارد زندگی مردان شوند.
زنان عاشق نمی شوند
گاهی زنان واقعاً مردان شان را دوست دارند، اما گاهی مردان را وقتی که نیاز دارند، دوست ندارند.
بعضی از زنان به صورت چشم و هم چشمی عاشق می شوند و معمولاً خودشان را با این عشق، تعریف و تمجید می کنند.
متأسفانه این یک دیدگاه عاشقانه و رمانتیک است نه عملی. مردان نیاز به عشق و دوست داشتن دارند. نیاز دارند که درک شوند.
عشق برای مردان با عشق برای زنان که آن را در داستان ها خوانده اند، فرق می کند.
عشق برای مردان راه رفتن پشت سر همسران در یک مهمانی و شنیدن اینکه به دوستانشان بگویند چقدر با اقوام و خویشان او مهربان هستیم، نیست.
عشق مردان، زنانی هستند که احساسات آنها را درک می کنند؛ حتی وقتی نمی توانند به خوبی احساساتشان را بیان کنند.
نکته آخر
همین که ما بفهمیم نمی توانیم عشقی را که در زندگی به آن نیاز داریم به دست آوریم، طرح و نقشه ای می ریزیم و با توجه به دلایل مهم از زندگی کناره گیری می کنیم و آن را در جای دیگری جست وجو می کنیم.
با توجه به مطالب مطرح شده، آیا همسرتان انتظارات شما را درک کرده است؟
منبع: سایت اینترنتی MSN