چنانکه در اینجا همه علاقهمندان سینما خودشان را برای فتح نخل طلا یا جایزه بزرگ هیأت داوران توسط فرهادی آماده کرده بودند. درنهایت اما فیلم فرهادی به دریافت جایزه بهترین بازیگر زن بسنده کرد و نه نخل گرفت نه جایزه بزرگ و نه حتی جوایز فیلمنامه و کارگردانی را به خود اختصاص داد. درعوض آنچه برآیند نظر تماشاگران و منتقدان حاضر در کن بود حکایت از موفقیت اصغر فرهادی داشت. در نقطه مقابل فیلمهای برنده طلا و کارگردانی آثاری بودند که انتقادهای گستردهای از آنها بهعمل آمده بود. در توضیح دلایل اهدای نخل طلا به فیلم «آبی گرمترین رنگ است» احتمالا باید سراغ دلایل غیرسینمایی و فرامتنی رفت و چهره متعجب برنده جایزه کارگردانی روی سن مراسم افتتاحیه کن هم بهخوبی نشاندهنده عجیب بودن این انتخاب اسپیلبرگ و همکارانش بود.
ماجرا هم خیلی به این موضوع ربط ندارد که ما بهخاطر حضور اصغر فرهادی دلمان میخواست گذشته مورد توجه قرار گیرد. آنچه در فاصله چند ساعت پس از برگزاری مراسم افتتاحیه کن روی خروجی رسانههای خارجی آمده نشاندهنده این نکته است که داوریهای کن امسال بیشتر علاقهمندان سینما را ناراضی کرده است. جدای از اینها، عدهای از دوستان هم نتوانستند شادیشان را از اینکه فرهادی نخل طلا را نبرده مخفی کنند. دلیلش هرچه هست باید درجایی دیگر به آن پرداخت اما آنچه گفتنش الزامی بهنظر میرسد تأکید بر موفقیت اصغر فرهادی است. اینکه او پس از موفقیتهای گسترده «جدایی نادر از سیمین» در فرانسه با حضور بازیگرانی با ملیتهای متفاوت، توانسته پروژهای بینالمللی را بهگونهای کارگردانی کند که مخاطبان و منتقدان زبان به تحسینش بگشایند. نگرفتن نخل طلا هم چیزی از اعتبار فرهادی نمیکاهد. بهخصوص اینکه برنده امسال این جایزه آنقدر زیر سؤال رفته که شاید نبردن نخل، خودش یک امتیاز ویژه برای خالق جدایی محسوب شود.
اعتماد به نفس: فیملساز جوانی که چندسالی است وارد عرصه کارگردانی شده و اتفاقا پرکار هم هست و پشت سر هم فیلم میسازد اخیرا در مصاحبه با یکی از خبرگزاریها گفته که «اگر امکانات باشد من میتوانم فیلمی بهتر از آواتار بسازم». این کارگردان جوان بهتازگی اولین فیلم سهبعدی سینمای ایران را ساخته که هماکنون در چند سالن اکران شده. «آواتار» ساخته جیمز کامرون هم فیلمی سهبعدی است و احتمالا همین مشابهت باعثشده تا فیلمساز جوان ما چنین ادعایی کند. یعنی ضعفهای اولین فیلم 3بعدی سینمای ایران را باید به پای کمبود بودجه و امکانات نوشت و در غیر این صورت، دوست فیلمساز ما میتواند فیلمی بهتر از آواتار کارگردانی کند. یادم هست سالها پیش با دوستی فیلم ترمیناتور را تماشا میکردیم دوستم در مواجهه با سکانسهای بسیار خوش ساخت فیلم میگفت: «کاری ندارد همه اینها را با کامپیوتر درست میکنند!»
جوری هم این جمله را میگفت که انگار تمامی وجوه تکنیکی و جذابیت بصری ترمیناتور حاصل جلوههای ویژه کامپیوتری است و ماجرا هم اینقدر ساده است که کافی است مسئول جلوههای ویژه فقط یک دکمه را فشار دهد و بعد کامپیوتر خودش همه کارها را انجام میدهد! آنچه این دوست قدیمی سالها پیش میگفت و امروز این کارگردان جوان میگوید از تلقیای حکایت دارد که همه دستاوردهای عظیم تکنیکی در سینما را حاصل امکانات میداند و سهمی برای خلاقیت و هوش و توانایی فیلمساز قائل نیست. به هر حال فیلمهای کارگردانی که مدعی ساخت فیلمی بهتر از آواتار است موجود است و اتفاقا تعدادی از آنها نیازی هم به امکانات خاصی نداشتهاند و به این دلیل فیلمهای پیش پا افتادهای از کار درآمدهاند که درست اندیشیده و کارگردانی نشدهاند. با این همه نمیتوان این میزان اعتمادبهنفس را تحسین نکرد. اعتمادبهنفسی که اگر کمی هم با ذوق و سلیقه و دانش همراه شود احتمالا نتایجی بهتر از «در امتداد شهر»، «تلفن همراه رئیس جمهور» و «آقای الف» را به همراه خواهد داشت.