مثلاً هنوز در شهر تهران، مدارس زیادی دیده میشوند که درِ ورودی آنها، به خیابانهای عریض و یا حتی بزرگراه باز میشوند یا برخی از بیماریهای شایع در میان کودکان ارتباط مستقیمی با ساخت و ساز در شهر دارد. بهعنوان مثال کودکان به دلیل کمبود نور در ساختمانها به بیماری «راشیتیسم» مبتلا میشوند یا با شروع تابستان برنامههای مناسبِ کافی برای اوقاتفراغت دانشآموزان وجود ندارد و...
مهندس دنیا مالی در این زمینه میگوید: «متأسفانه در شهرمان فضاهایی که کودکان بتوانند در آن به راحتی و با امنیت خاطر والدین اوقات فراغتشان را بگذرانند، خیلی اندک است و به هر حال شهری که میخواهد استانداردهای زندگی شهر سالم راداشته باشد در برابر کودکان سالمندان و معلولان باید یک شرایط عمومی و خاصی را داشته باشد در شهر تهران کارهای زیادی که انجام میشود بیشتر جنبهی عمومی دارد. مثلاً درحوزهی زنان، پارک خاصی میزنیم اما باید استانداردهای شهریمان را به قدری بالا ببریم که در اوقات فراغت حضور فیزیکی مردم در شهر بیشتر شود.
اکثر مردم احساسشان این است که بهترین جایی که میتوانند اوقات فراغت خود را بگذرانند خانه است، خانه در فرهنگ ما جایگاه خاصی دارد.
اما شهر را باید به گونهای اداره کنیم که ماشین بر انسان حاکم نباشد. وقتی این را تضمین کنیم مطمئناً میتوانیم برای کودکان و نوجوانان فضاهای تفریحی و بازی خیلی خوبی را تدارک ببینیم.
مثلاً ایجاد فضایی که بتوانند در آن بادبادک هوا کنند و با آرامش زیاد بدون این که والدین نگران ایمنیشان باشند بتوانند بدوند و بازی و ورزش کنند. و در همین جا هم میتوان فضایی برای دوچرخهسواری آنها تدارک دید و حتی پارکهایی که بچهها در آن بتوانند حیات وحش را تجربه کنند فضاهایی که پر از پرنده و یا گیاهان باشد و... اینها ویژگیهای یک شهر نرمال است.»
او ادامه میدهد: «لازمهی یک شهر قابل قبول برای کودکان این است که به سن بازی بچهها توجه کنیم. آنها از وقتی راه میافتند باید بازی کنند، اما به جهت محدودیتهایی که در آپارتمانها وجود دارد بچهها را از حرکت نهی میکنند و ما در شهر با ایجاد فضاهای مناسب این نقص را جبران کنیم. در غیر این صورت میرویم به سوی جوانان و نوجوانانی که فقر حرکتی دارند به بازی با نرم افزار علاقهمندند و فضای مجازی را به فضای طبیعت ترجیح میدهند و این آسیبی جدی است برای نوجوانان.»
مهندس دنیا مالی میگوید: «الآن بیشتر مشکلات حرکتی که بزرگترها دارند بهدلیل این است که در کودکی فرصت بازی پیدا نکردند و نسل امروز که در آپارتمان بزرگ میشود وضع پیچیدهتری دارد، برای همین بچههایی که در شهرستانها یا روستاها بزرگ میشوند مقاومتشان در برابر امراض بالاتر است و حتی از در بحث فیزیکی هم مناسبتر از بقیهی افراد است. در این شهر باید به سالمندان هم توجه شود و ارتباط بین نوجوانان و سالمندان ارتباط اجتنابناپذیری است و هر جامعهای بتواند این ارتباط را درست برقرار کند اثر متقابل دارد برای سالمندان امید به زندگی میآورد و نوجوانان هم از تجربههای آنها استفاده میکنند.»