دیروز در بنغازی، جایی که سال گذشته سفیر آمریکا هم در حمله افراد مسلح کشته شد، درگیری مسلحانه شدیدی میان ارتش و افراد مسلح درگرفت و دستکم 5نظامی کشته شدند. همزمان صدای انفجارهای متعدد در این شهر شنیده شد. 2روز پیش هم دهها معترض لیبیایی به مقر یکی از گروههای مسلح حمله بردند و خواستار تعطیلی مقرشان شدند. این گروههای مسلح پس از انقلاب علیه رژیم معمر قذافی تحت نام انقلابیون، همچنان مسلح ماندند و به موازات نیروهای نظامی، برای خود پایگاه و پادگان برپا کرند و هر از گاهی مقرهای دولتی نظیر وزارتخانهها، نهادها و مؤسسات کشور را تحت عناوین مختلف مورد حمله قرار میدهند.
این تحولات و درگیریها چنان شدید و خطرناک بوده که سالم القنیدی فرمانده موقت ارتش درباره به راه افتادن سیل خون در بنغازی هشدار داد. یک هفته پیش، باز در درگیری مشابه و در همان شهر بنغازی، دستکم 30نفر کشته و بیش از 100نفر دیگر زخمی شدند.لیبی پس از سرنگونی نظام سابق و بهرغم تشکیل دولت و استقرار نهادهای دولتی، همچنان آشفته و آتش زیر خاکستر است که هر آن ممکن است زبانههایش دامن نظام جدید و همسایههایش را بگیرد.
لیبی پس از توزیع سلاح میان انقلابیون برای سرنگونی نظام قذافی، همچنان پر از سلاحهای سبک و نیمه سنگین مانده که علاوه بر آنکه ابزاری قوی برای باجگیری گروههای مسلح موسوم به انقلابی از دولت شده، هر از گاهی این سلاحها سر از مصر و سوریه درمی آورد. درگیریهای اخیر بنغازی نخستین و طبعا آخرین درگیری نبوده و نخواهد بود. پیش از این هم درگیریهای مشابهی در این شهر استراتژیک بندری و نفتی درگرفته بود. این علاوه بر حمله مکرر انقلابیون سابق به مقر وزارتخانهها و نخستوزیری در طرابلس و نیز اشغال برخی چاههای نفتی در مناطق مختلف است که میزان توانایی حاکمیت جدید را در اداره امور کشور به چالش میکشد. انقلابیون سابق که هرچند افرادی داوطلب از شهروندان در میان آنها حضور داشتهاند، اما اکنون اغلب، کهنه پیکارجویان بازگشته از جنگهای عراق و افغانستان با ریشههای القاعدهای، طالبانی و سلفیاند که با تجربههای فراوان جنگی مایه آزار و سلب آسایش لیبیاییها شدهاند.
این پیکارجویان و گروههای مسلح نهتنها در بنغازی و طرابلس، بلکه در جنوب یعنی در صحرای جنوبی لیبی هم حضور پررنگی دارند و با ایجاد پادگانهای آموزشی، بسیاری از جوانان لیبیایی و تونسی را برای حضور در آنچه جهاد در راه خدا مینامند، آموزش داده و از طریق مرزهای ناامن روانه سوریه میکنند. بنغازی بهعلت دوری از پایتخت، وجود گرایش به استقلالطلبی یا دستکم خودمختاری و نیز بندری و نفتیبودن، پایگاه مناسبی برای فعالیت این گروهها شده است.
این امر گویای آن است که دولت مرکزی تنها توانسته امنیتی نسبی را در پایتخت برقرار سازد و همچنان گستره وسیعی از کشور ناامن و بدون هیچ نظارتی به حال خود رها شده است. پس از برپایی نظام جدید در لیبی، جامعه جهانی و مشخصا اتحادیه اروپا هم بهعنوان یکی از طرفهای تأثیرپذیر از تحولات و بحرانهای لیبی، تعامل چندانی با این کشور نداشتهاند و درقبال این چالشها، واکنشهای جدی و عملی نشان ندادهاند. لیبی امروز تبدیل به بمبی ساعتی شده است که هرچند رسانهها تنها اخبار قتل و کشتارهای وسیع آن را منعکس میکنند، اما درصورت انفجار، ویروس واگیر و مهلک القاعده به بسیاری از کشورهای همسایه نظیر مصر، تونس، الجزایر، سودان و چاد و حتی جنوب اروپا هم سرایت خواهد کرد.