دوشنبه ۲۷ خرداد ۱۳۹۲ - ۰۶:۴۷
۰ نفر

یاسر دهقانی: در ماه‌های اخیرشاهد علنی شدن روند مذاکرات بین گروه تروریستی پ‌ک‌ک (حزب کارگران کردستان)و دولت ترکیه با مباشرت سرویس اطلاعاتی این کشور (میت) بودیم.

ترکیه - اعتراضات مردمی

هدف این مذاکرات در ظاهر خاتمه دادن به 30سال درگیری، خشونت و اقدامات مسلحانه و تروریستی این گروه در ترکیه است؛ درگیری‌هایی که بیش از 50 هزار کشته و معلول برجای گذاشته و آوارگی صدها شهروند این کشور را در پی داشته است.این مذاکرات تاکنون به‌ظاهر روندی رو به رشد داشته به‌طوری‌که سران پ‌ک‌ک از سوم فروردین‌ماه 1392در خاک ترکیه اعلام آتش‌بس کرده و پس از کش و قوس‌هایی اعلام داشتند از 18اردیبهشت‌ماه نیروهای خود را ازخاک این کشور به شمال عراق عقب خواهند کشید. فارغ از اینکه هر عقل سلیم و فطرت پاکی از برقراری صلح و آشتی بین آحاد بشر استقبال می‌کند،با توجه به عوامل پشت پرده این مذاکرات و طرح معکوس آن در افکار عمومی از سوی رسانه‌های خارجی، درنظر داریم با عبور از ظاهر این روند به علل، عوامل و شرایط پشت پرده و عقبه آن پرداخته و زوایای پنهان آن را آشکار‌ سازیم.

پ‌ک‌ک تا مقطع دستگیری اوجالان (بیش از 20سال) هدف خود را تأسیس دولت مستقل کردستان از راه جنگ مسلحانه چریکی و عملیات خرابکارانه و تروریستی اعلام کرده بود هرچند در سال‌های بعد به راهکارهای سیاسی و مذاکره نیز روی آورد ولی این درخواست‌ها همواره از سوی دولت ترکیه بی‌جواب مانده بود.

پس از دستگیری اوجالان، وی با اعلام تغییر ظاهری در استراتژی گروهک، از هدف اولیه ایجاد دولت مستقل کردی عدول کرده و خواستار حقوق فرهنگی کردها در چارچوب مرزهای ترکیه شد و نهایتا این خواسته را در قالب سیستمی به نام کنفدرالیسم دمکراتیک کردستان مطرح ساخت. این عدول از شعارهای دهن‌پرکن اولیه به حقوق فرهنگی، برای ناظران سیاسی غیرمنتظره بود تا جایی که برخی از شخصیت‌های سیاسی از آن به تغییر استراتژی از تشکیل کردستان مستقل به داشتن مجوز ههلپرکی (رقص کردی) یاد کردند. با وجود این دولت ترکیه هیچ‌گاه حاضر نبود در نازل‌ترین سطح هم پ‌ک‌ک را مخاطب خود قرار دهد. حال پس از دوران طولانی مخاصمه چه تغییری در شرایط این بازیگران سیاسی حادث شده که هر دوطرف با شدت و ضعف‌هایی نرمش و انعطاف غیرقابل وصفی در مذاکرات از خود نشان می‌دهند؟

عوامل ایجاد مذاکره

عامل اول در این رابطه ایجاد تغییرات در اهداف و سازماندهی توسط پ‌ک‌ک بوده‌است. این تغییرات پس از دستگیری اوجالان به‌ویژه پس از حادثه 11سپتامبر رخ داد. با حضور نظامی آمریکا و غرب در منطقه (افغانستان و عراق) پ‌ک‌ک بقای خود را در همراهی با سیاست‌های آمریکا دیده فلذا برای قرار گرفتن در بازی قدرت نقش‌هایی جدید برای خود تعریف کرد. از این‌رو براساس ناسیونالیسم همگرایانه کردی تشکیلات خود را از نو برای تمامی بخش‌های کردنشین کشورهای منطقه سازماندهی کرد.

تشکیل گروهک تروریستی پژاک برای ایجاد ناامنی در مناطق مرزی جمهوری اسلامی ایران نیز در این راستا بود.به این ترتیب پ‌ک‌ک در تعامل با آمریکا و غرب می‌توانست بگوید من کارت‌هایی برای بازی در ایران، سوریه و عراق دارم چرا که پتانسیل پ‌ک‌ک در ترکیه هرچند در بالانس قدرت و مناسبات سیاسی ترکیه مطمح نظر آمریکا و غرب بود ولی دیگر دوران آن به سر آمده و غرب و آمریکا برای همراه کردن ترکیه با سیاست‌های منطقه‌ای‌اش نیاز به امنیت و ثبات در این کشورداشتند.

این روندی جدید بود که آمریکا برنامه‌ریزی و هدایت کرده تا در سیستم جهانی‌سازی‌ موانع جلوی خود را برطرف بکند، در این راستا سیستم‌های سیاسی مانع کنار گذاشته می‌شوندو در این روند از ترکیه نیز می‌خواهندتغییرات ایجاد کنند. دیگر کسی نقشی برای ترکیه در مقابله با کردها نمی‌بیند و حمایت نمی‌کند. این یک واقعیت است ترکیه‌ای که با کردها در جنگ است چه فایده‌ای برای آمریکا خواهد داشت، کدام نیازهای آمریکا را برآورده خواهد کرد؟ برای اروپا چه فایده‌ای خواهد داشت؟

عامل دوم و مهم‌تر از قبلی بحران سوریه است. ترکیه در کنار آمریکا و غرب درصدد شکستن جبهه مقاومت سوریه هستند. در این اثنا پ‌ک‌ک از طریق تشکیلات سوری خود (PYD) در معادلات قدرت این کشور وزنی پیدا کرده و قدرتی به‌دست آورده است. این قدرت باید هم جهت با خواست آمریکا و غرب در سوریه باشد. فلذا با نشان دادن چراغ سبز به پ‌ک‌ک در مذاکرات، این همسویی اتفاق افتاد. پ‌ک‌ک نیز به موازات پیشرفت مذاکرات، چرخش مورد انتظار جبهه غربی - عربی را در خود ایجاد کرد. درحالی‌که تا قبل از این مقطع، شاخه سوری پ‌ک‌ک خود را خط سومی در بحران سوریه مطرح می‌کرد (نه موافق معارضین و نه موافق دولت بشار) ولی پس از عملی شدن مذاکرات، نه‌تنها موضع مخالفت با دولت بشار گرفت بلکه اظهار داشته‌اند درصورت دعوت ارتش آزاد سوریه از آنها به آن پاسخ مثبت خواهند داد. در عمل نیز وارد درگیری مسلحانه با ارتش سوریه شده‌اند.

عامل سوم نیاز حزب حاکم (AKP)به موفقیت در تأمین امنیت ترکیه برای بقا در قدرت است. دولت حزب عدالت و توسعه (AKP) با توجه به موفقیت‌هایی که در عرصه‌های اقتصادی داشته درصورت موفقیت در عرصه امنیت ترکیه امکان بقای خود در قدرت را افزایش خواهد داد. ضمن اینکه این دولت درک کرده که این خواست سیستم قدرت جهانی است و اگر آنها این را انجام ندهند، یا به آنها تحمیل خواهند کرد یا آنها را کنار زده و با جریان دیگری آن را انجام خواهند داد. حزب حاکم این را فهمیده که مجبور به این تغییر است.

عامل چهارم پتانسیل بالقوه و بالفعل پ‌ک‌ک در عراق و ایران است که مطمح نظر غرب و آمریکا قرار گرفته است. با این رویکرد پ‌ک‌ک در معادلات سیاسی این دو کشور در راستای اهداف و نقشه‌های آمریکا برای ایجاد تغییرات سیاسی در این کشورها مورد استفاده قرار می‌گیرد. برای نمونه هدف جبهه آمریکا و غرب تضعیف دولت مرکزی (نوری المالکی) در عراق است. در مسئله مورد مناقشه کرکوک، پ‌ک‌ک از هم‌اکنون می‌خواهد در جبهه مخالف حکومت مرکزی قرار گیرد.همه عوامل پشت صحنه به نوعی به خواست استکبار جهانی و تغییرات مورد نیاز آنها در منطقه برمی‌گردد. درحالی‌که در ظاهر مسئله آنچه دیده می‌شود مذاکراتی است که در راستای خلع سلاح و عقب نشینی گروه مسلح و شورشی که در طول 30سال گذشته با عملکرد تروریستی و مسلحانه، منابع انسانی و مالی ترکیه را مصروف خود کرده بود انجام می‌شود. غرب برای نشان دادن جدیت خود در این موضوع، واژه فعالیت‌های تروریستی را از کارنامه پ‌ک‌ک در گزارش سالیانه (2013) پارلمان اروپا برداشته‌است.

دستاوردهای احتمالی

آنچه مسلم است دستاوردهای بالقوه و بالفعل روند مذاکرات برای دولت ترکیه بیش از پ‌ک‌ک خواهد بود، این مسئله از هم‌اکنون نیز مشهود است. دیپلماسی ترکیه در موضوع سوریه ناکارآمد بوده و افکار عمومی آن کشور به آن معترض بودند، نخستین اثر این مذاکرات بهبود وضعیت ترکیه در این موضوع و از سوی دیگر به حاشیه رانده‌شدن ناکامی در سوریه است. دومین مورد گشایش هرچند مقطعی در حل معضل امنیتی جنوب شرق این کشور است که این مسئله خود صرفه‌جویی در هزینه‌های دولت را که صرف تأمین امنیت این مناطق می‌کرد سبب خواهد شد و مجددا این مسئله به بازتولید و رشد اقتصادی خواهد انجامید.

مسئله دیگر تلطیف روابط بین شهروندان این کشور (کردها و ترک‌ها) و در نتیجه فاصله گرفتن از ناسیونالیسم تنگ نظرانه خواهد بود. این موضوع می‌تواند تأثیرات مثبتی در فرهنگ و اندیشه جامعه به‌جای بگذارد، به‌خصوص اگر این روند به تغییر در ساختارهای حقوقی ترکیه بینجامد تأثیرات آن ریشه‎دار خواهد بود. البته همه این جنبه‌های مثبت زمانی خواهند بود که دولتمردان ترکیه هوشمندانه از این فرصت استفاده کرده و بی‌آنکه بر سر استقلال سیاسی این کشور با غرب معامله کنند، از این مرحله به نفع منافع ملی خود استفاده کنند. در غیراین صورت مضرات وابستگی سیاسی و افتادن در بازی غرب بیش از حد تصور خواهد بود.

و اما پ‌ک‌ک در این میان خود را ناچار به تن دادن به این روند می‌دید و اساسا از مدت‌ها پیش برای این وضعیت برنامه‌ریزی کرده‌بود (ایجاد شاخه‌های سوری، عراقی و ایرانی در این راستا ارزیابی می‌شود) ولی در مقطع کنونی در کنار داشته‌های خود، موجودیت خود را در خطر تضعیف و حتی نابودی می‌دید. اگر به این روند وارد نمی‌شد آمریکا و غرب، ترکیه را برای تضعیف اساسی پ‌ک‌ک مساعدت سیاسی، اطلاعاتی و نظامی می‌کردند. ترور 3نفر از کادرهای پ‌ک‌ک در دیماه سال 1391در پاریس که یکی از بنیانگذاران پ‌ک‌ک (سکینه جانسیز) نیز در بین مقتولین بود، خط و نشانی برای اجبار گروه به حرکت در این پروسه ارزیابی می‌شود.

از این‌رو پ‌ک‌ک هم تحت‌تأثیر فشار خارجی و هم ضعف‌های درون تشکیلاتی مجبور شد با کمترین مطالبات به این روند وارد شود تا چند صباحی بیشتر به عمر خود ادامه دهد. به غیراز این مسئله دستاوردی برای پ‌ک‌ک متصور نیست، گروهی که وعده تشکیل دولت مستقل کردستان را به هواداران خود می‌داد و با تحریک احساسات قومی آنان را تا پای عملیات‌های انتحاری وا می‌داشت، اکنون فقط به اینکه شهروند ترکیه محسوب شود راضی شده‌است.

سرنوشت پ‌ک‌ک می‌تواند مایه عبرت همه گروه‌های تروریستی باشد که بدانند آنها آگاهانه یا ناآگاهانه در راستای سیستم سلطه حرکت می‌کنند، این گروه‌ها با وجود داشتن ظاهری قاطع به‌خاطر ساختار و ماهیت فرقه‌ای به‌راحتی مورد سوءاستفاده و استحمار واقع می‌شوند. این اختصاص به ایدئولوژی مذهبی یا الحادی آنها ندارد. آمریکا همانگونه که القاعده را وسیله گسترش سلطه نظامی سیاسی خود کرده پ‌ک‌ک را نیز به خدمت گرفته است.

کد خبر 219213

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز