جشنواره فیلمهای کودکان و نوجوانان مهمترین اتفاقی است که در حوزه سینمای کودک رخ میدهد و خیلیها اعتقاد دارند وجود این جشنواره باعث شده سینمای کودک از بین نرود اما نکته اینجاست که سینمای کودک تنها با حمایت دولتی سرپا مانده است. هرسال فارابی به عنوان نهاد برگزارکننده جشنواره فیلمهای کودکان و نوجوانان سرمایه تولید تعدادی فیلم کودک را تامین میکند تا دستش در برگزاری جشنواره خالی نباشد. از سوی دیگر درباره وضعیت سینمای کودک نیز باید به این نکته اشاره کرد که جز چند استثنا مانند« کلاهقرمزی» این سینما وضعیت مناسبی در خصوص جذب مخاطب ندارد؛ به همین دلیل طبیعی است که این فیلمها جایی هم در مناسبات اکران نیابند. در واقع فیلمهایی زیرچتر سینمای کودک تولید میشوند که هدف از ساختشان حضور در جشنواره فیلمهای کودکان و نوجوانان است نه اکران عمومی و جذب مخاطب. فرزاد مؤتمن از جمله کارگردانان سینمای ایران است که علاوه بر اینکه فیلمساز خوبی است در مورد سینما تحلیلهای جالب توجهی نیز دارد. مؤتمن که کارنامه فیلمسازیاش متنوع است فیلم «جعبه موسیقی» را سالها پیش ساخته که برنده جایزه کارگردانی جشنواره فیلمهای کودکان و نوجوانان شده؛ البته میگوید این فیلم ربطی به سینمای کودک ندارد. در گفتوگویی که پیشرو دارید مؤتمن درکنار توصیف شرایط حاکم بر فیلم های کودک و میزان ارتباط آن با بچههای نسل امروز، به شرایط کلی حاکم بر سینمای ایران نیز پرداخته است.
- فضای فعلی سینمای کودک و نوجوان را چگونه ارزیابی میکنید؟
سینمای کودک و نوجوان همان مشکلاتی را دارد که فضای کلی سینمای ما به آن دچار است؛ به این معنی که چون ما نظام تولیدی و طبیعی در سینمای ایران نداریم طبیعتا در حال حاضر فیلمی مناسب کودکان هم در اینجا ساخته نمیشود. این مشکل هم با تشکیل دفاتر اتاق فکر و بحث در فارابی، حوزه، ارشاد، کانون پرورش فکری و هر جایی که فکرش را بکنید حل نمیشود. تا زمانی که تولید و اکران در سینمای ایران شکل طبیعی پیدا نکند اتفاق خوبی در حوزه سینمای کودک و نوجوان نمیافتد.
- منظورتان از شکل طبیعی فیلمسازی چیست؟
اینکه فیلمساز مثل همه جای دنیا بتواند فیلم بسازد و آن را نمایش دهد این باعث میشود اتفاق خوبی برای هر نوع فیلم در هر ژانری بیفتد؛ از جمله برای سینمای کودک ولی تا هنگامی که حال و روز سینمای ما اینگونه باشد که فیلمسازان هیچ کاره باشند وضعیت مناسبی در حوزه تولید ایجاد نمیشود.
- منظورتان از اینکه فیلمسازان هیچ کارهاند، دقیقا چیست؟
در حال حاضر از همه جا برای سینما تصمیم میگیرند؛ نهادهایی که هیچ نسبتی با سینما ندارند در مورد سینما تصمیمگیری میکنند و هر مدیر در هر وزارتخانه و هر حوزه برای خود حکمی میدهد و قانونی برای سینما صادر میکند، خب تا این وضعیت نه فقط در حوزه سینمای کودک و نوجوان بلکه هر نوع فیلمی در هر ژانری جریان داشته باشد، شرایط همچنان بحرانی باقی میماند. در شرایط فعلی که سینما شرایط نامناسبی دارد به نظرم در وضعیتی نیستیم که بگوییم برای سینمای کودک و نوجوان چه کار باید کنیم. در حال حاضر مشکل حادتر از این حرفهاست.
- چه پیشنهاد مشخصی برای برون رفت از این وضعیت دارید؟
مهمترین اتفاقی که میتواند شرایط را بهبود بخشد این است که دولتمردان دست از سر سینما بردارند و بدانند که ما هیچچیز نمیخواهیم و هیچ انتظاری نداریم. بگذارند مثل هر شهروند دیگری در این مملکت کارمان را انجام دهیم. ما کارمان فیلمسازی است و مدیران ارشاد مطمئن باشند کسی در این مملکت در فیلمهایش از خطوط قرمز عبور نمیکند. دولت باید اجازه دهد هر فیلمساز با رعایت قوانین، دنیای خودش را داشته باشد. در چنین شرایطی فیلمسازی که دوست دارد فیلم کودک بسازد فیلم کودک خوبی میسازد، اکران میکند و خوب هم میفروشد. تا وقتی که با هزار جور اما و اگر و صلاحدید این مدیر و آن مدیر و... کسان دیگری خارج از سینما تصمیم گیرنده برای این سینما باشند اتفاق خوبی نمیافتد.
- فکر میکنید اگر شرایط لازم فراهم شود فیلمسازان خوبی در سینمای کودک و نوجوان داریم که با شناخت روحیات بچههای امروزی و روانشناسی آنها بتوانند فیلمهای سرگرمکننده و راضیکننده برایشان بسازند؟
فکر نمیکنم. من یک پسر هشتساله دارم. پسر من هیچ فیلم ایرانیای نگاه نمیکند، حتی کلاه قرمزی را هم دوست ندارد و فیلم« تهران 1500» را هم همینطور.
- خب اینکه ملاک نیست. شاید این نظر پسر شما باشد ولی خیلیها این دو فیلم را دوست دارند؛ مخصوصا کلاهقرمزی را.
من حس این بچه را میگویم که به نظرم بچه این نسل است. حرفم این است که بچهای که باکامپیوتر و اسپایدرمن بزرگ میشود را دیگر نمیتوان با این نوع فیلمها سرگرم کرد. بچه نسل امروز باید بتواند با این فیلمها ارتباط برقرار کند و اینطورکه من میبینم ارتباط برقرار نمیکند.
- یعنی بچههای این دوره با دنیای مدرن پیش رفتهاند ولی فیلمسازان نتوانستهاند با زمانه همراه شوند؟
بله کاملا. پیکسار یک نسخه جدید از «شنل قرمزی» ساخته است من یک بار نشستم این فیلم را با بچهام دیدم چیزی که از آن متوجه شدم این است که فیلم به شکلی ساخته شده بود که هر قسمت داستان را یکی از کاراکترها روایت میکرد. چیزی شبیه فیلم «راشامون» ساخته کوروساوا. خب وقتی این بچه این کارتون را که روایت پیچیدهای هم دارد، میبیند و اتفاقا هضمش میکند حالا دیگر خیلی سخت است که یک عروسک را به او نشان دهید و با آن جذبش کنید. خب این اتفاق اصلا نمیافتد. من فکر میکنم که ما در حال حاضر فیلمسازی نداریم که واقعا دنیای کودکان نسل جدید را بشناسد و بتواند طرحهایی داشته باشد که بچهها را جذب کند. بچهها با «بتمن» و «اسپایدرمن» بزرگ میشوند و متأسفانه این اصلا اتفاق خوبی نیست.این را باید در نظر گرفت که بچه تا زیر 10 سالگی بین تصویر و واقعیت تفاوتی قائل نیست. بچه من قویا فکر میکند که اسپایدرمن یک موجود ایرانی است که در همین تهران زندگی میکند و این اتفاق خیلی بدی است که در حال رخ دادن است.ما در حال از دست دادن افسانهها و اسطورههای خودمان هستیم و اسطورههای غربی جایگزین آنها میشود.
- فکر میکنید راهحل، استفاده از اسطورههای خودمان در فیلمهاست؟
اساسا ما نمیتوانیم از اسطورههای خودمان درست استفاده کنیم، برای اینکه افسانههای ما تخیلی نیستند و اصولا ادبیات ما در زمینه تخیل بسیار کمرنگ است. داستانهایمان تخیلی نیستند. شما به کلیله و دمنه نگاه کنید. کلیله و دمنه متنی است که همه کاراکترهای آن حیوان هستند و این حیوانها ادای آدمها را درمیآورند؛ یعنی هر کدام شغلی دارند و... یعنی اینجا هم که میتوانستیم به سمت تخیل برویم نرفتیم. در ادبیاتمان این سابقه را نداریم و سراغ تخیل نرفتهایم. تنها کسی که بهراحتی به سمت تخیل رفته فردوسی است که در شاهنامه بعضی از کاراکترهای تخیلی را ساخته است.
- مخاطبان به خاطر نداشتن فیلم سینماییای که ژانرش تخیلی و فانتزی باشد اصلا با معدود فیلمهایی که در این جریان ساخته میشود بیگانه هستند؟
بله. ما هر چقدر به سمت آن نرفتهایم، مخاطب هم نیامده است و وقتی مخاطب، فیلمی در این ژانر ندیده باشد، این گارد گرفتن منطقی است.
- شما یک بار از جشنواره فیلم کودک و نوجوان جایزه گرفتید. از تجربه حضورتان دراین جشنواره بگویید و اینکه این رخداد سینمایی را چطور ارزیابی میکنید. به نظرتان در این جشنواره اتفاق مهم و سازندهای در حوزه سینمای کودک میافتد؟
من یک بار از این جشنواره جایزه کارگردانی گرفتم آن هم به خاطر فیلم جعبه موسیقی که اصلا فیلم کودک نبود! متأسفانه اینجا هر فیلمی که کاراکتر بچه دارد اسمش را فیلم کودک میگذارند. مثل این است که بگوییم فیلم «آلمان سال صفر» ساخته روسلینی فیلم کودک است چون کاراکتر اصلی آن کودک است.
- در مورد جشنواره فیلمهای کودکان و نوجوانان هم باید بگویم خب اگر اتفاقی میافتاد، فیلمسازان، فیلم کودک و نوجوان میساختند آن هم به شکل طبیعی نه با پول این نهاد و آن نهاد و صرفا برای نشان دادن در جشنواره.
سؤالی که مطرح میشود این است که با وجود این جشنواره چرا رغبتی به سمت این نوع سینما از سوی فیلمسازان نیست؟
برای اینکه لابد در این جشنواره اتفاقی نمیافتد. جشنوارهها در کشور ما برگزار میشوند چون باید بیلان کار داده شود و اتفاقی به جز این قرار نیست بیفتد.
- یعنی فکر میکنید سینمای کودک و نوجوان جزو اولویتهای مدیران ارشد سینمایی نیست؟
به نظر میرسد که به نحوی جزو اولویتهایشان هست برای اینکه به هر حال باید پاسخگو باشند. کشور ما کشور جوانی است. من دقیقا نمیدانم چنددرصد جمعیت ما زیر 16 سال است ولی فکر میکنم درصد خیلی بالایی از جمعیت کشور ما زیر 16سال باشند که باید برای این گروه سنی برنامه داشته باشیم و طبیعتا باید فیلم مناسب داشته باشیم. در نتیجه مدیران باید نسبت به این موضوع جوابگو باشند ولی به نظر میرسد مدیران هم برنامه مشخصی ندارند و نمیدانند که با چه برنامهریزیای میشود باکودک و نوجوان این نسل ارتباط برقرار کرد؛ یعنی واقعیت این است که ما نمیتوانیم با والتدیزنی رقابت کنیم.