واضح است که هیچ فیلمسازی نمیتواند همیشه و در همه حال شاهکار خلق کند. واضح است که کارنامه یک کارگردان بزرگ را مجموعهای از فیلمهای درخشان، خوب، متوسط و حتی شاید ضعیف تشکیل میدهد. با تمام اینها این هم واضح است که انتظارها از اصغر فرهادی بسیار بالاست و هیچکس بهاندازه خودش در بالا رفتن این انتظار عمومی سهم و نقش نداشته است. از «رقص در غبار» بهعنوان اولین ساخته بلند سینمایی فرهادی به این سو، این کارگردان به شکل شگفتانگیزی فیلم به فیلم پختهتر و بهتر عمل کرده، سیری صعودی که در نهایت به قلهای بهنام «جدایی نادر از سیمین» ختم شده و حالا هم نوبت به گذشته رسیده. در فاصله اکران جدایی تا روی پرده آمدن گذشته، جایزه اسکار، گلدن گلوپ، نامزدی نخل طلا و انبوهی افتخار ات دیگر کسب شده که باز ارتفاع گرفتن میزان توقعها را از فرهادی بههمراه داشته است.
گذشته یک درام تأثیرگذار است که اگر نام اصغر فرهادی به پیشانیاش نبود احتمالا خیلی از مخالفان فیلم شیفتهاش میشدند. کسانی که در این سالها همواره منتظر لغزش فرهادی بودهاند تا با افتخار فریاد بکشند که «دیدید او هم بالاخره سقوط کرد!»
سوی دیگر ماجرا هم کسانی ایستادهاند که به دلایل اغلب غیرسینمایی فرهادی را متهم میکردند و جالب اینکه فعلا سکوت اختیار کردهاند. اتهام سیاهنمایی به فرهادی حالا که در گذشته، پاریس را به مثابه جهانی تاریک و دهشتزا به تصویر کشیده، باعث شرمندگی این دوستان شده است. جدای از اینها، گذشته فیلمی است که گرچه پاسخگوی انتظارات بالای مخاطب نیست ولی خوشبختانه او را سرخورده هم از سالن به بیرون نمیفرستد.فیلم اجرای درجه یک و استادانهای دارد و سازندهاش توانسته از آزمونی دشوار سربلند بیرون آید. میماند مشکلاتی در ریتم و نحوه داستانگویی که باعث شده فیلم به تأثیرگذاری ساختههای قبلی فرهادی نباشد. این ماجرای منشوری دیدن موضوع و قضاوت نکردن و تقسیم گناهان میان کاراکترها هم در گذشته بهاندازه درباره الی و جدایی نادر از سیمین متقاعدکننده از کار درنیامده است. اشکالی هم ندارد. فرهادی تازه 40ساله شده و راهی دراز پیشرو دارد. او باز هم برایمان فیلمهای درخشانی خواهد ساخت.