آنچه این روزها در مصر میگذرد ، واکنشهای جهانی و حواشی آن سراسر تناقض است. این تحولات گویی همه تئوریها و برداشتها و مناسبات سیاسی و سیاست خارجی را برهم زده و برای خود الگویی جدید و نمونهای منحصر به فرد در تاریخ ثبت کردهاست. میلیونها نفر با تجمع در خیابانها خواستار مداخله ارتش و برکناری رئیسجمهور منتخبی میشوند که یک سال پیش در نخستین انتخابات سراسری و آزاد بعد از سرنگونی یک دیکتاتوری 30ساله به قدرت رسید.
ارتش بعد از تعللی طولانی با ابراز بیمیلی وارد عمل میشود اما بیانیه این شبهکودتا علیه نخستین دولت اسلامی تاریخ مصر، از محل دانشگاه الازهر که نماد درهمآمیختگی سیاست و فرهنگ و دین اسلام در این کشور است قرائت میشود و شیخ الازهر هم از این اقدام ارتش علیه رئیسجمهور اسلامگرای منتخب دمکراتیک، حمایت میکند. مردم در خیابانها بهخاطر کودتای ارتش علیه دولت منتخب جشن میگیرند و پایکوبی میکنند و از نظامیان تشکر میکنند. آنچه در مصر روی داد همه نمادها و ویژگیهای یک کودتای تمام عیار نظامی را داشت. رئیسجمهور و اطرافیانش دستگیر شدند.
رسانههای حزب حاکم تعطیل شد و ارتش در خیابانهاست. به همین دلیل کشورهای غربی با وجود آنکه دل خوشی از قدرت یافتن اسلامگرایان در مصر نداشتند، اکنون براساس معیارهای خودشان مجبورند با تحولات مصر بهعنوان یک کودتا برخورد کرده و از آن ابراز ناخشنودی کنند و حتی کمکهای مالیشان را به «دولت کودتای مصر» تعلیق کنند. اما چرا در خیابانهای مصر این روزها ارتش محبوبترین نهاد قدرت است و حتی روزنامهنگاران و روشنفکران این کشور، آنچه روی داده را به جای کودتا، همراهی نظامیان با مردم توصیف کرده و آن را ستودهاند؟ نظامیان در دهههای گذشته همواره در مصر قدرت را در دست داشتهاند.
نخستین انقلاب تاریخ مصر در سال1952 را نظامیان علیه پادشاهی ملک فاروق انجام دادند. رئیسجمهورها نظامی بودهاند و ارتش علاوه بر ارتباطات فرادولتی و مستقیم با قدرتهای خارجی چون آمریکا، در داخل هم فعالیت اقتصادی گستردهای دارد. گفته میشود 40درصد اقتصاد مصر در دست نظامیان است. اکنون معلومشده که ارتش در سالهای آخر حکومت مبارک، مانع از به قدرترسیدن جمال مبارک به جای پدرش شدهاست. دلیل این مخالفت کمتجربگی جمال و عدماطمینان به توانایی او برای اداره کشور بودهاست. همین عدمهمراهی ارتش مانع از جابهجایی قدرت در خانواده مبارک شد. 2
سال پیش وقتی معترضان انقلابی 3هفته در میدان تحریر ماندند و خواستار برکناری مبارک شدند، ارتش بیشتر از این مقابل مردم نایستاد و مبارک را راهی شرمالشیخ کرد. در یک سال اخیر هم که 2جبهه اسلامگرا و سکولار شدیدترین رویارویی را در عرصه سیاست مصر داشتند، ارتش طرف هیچ کدام را نگرفت و تنها در جایگاه ناظر بیطرف درباره تهدید آینده کشور هشدار میداد. در روزهای پایانی این بحران، ارتش بعد از مقدمهسازی و تعیین ضربالاجل، وارد عمل شد.
ارتش مصر دستکم در سالهای اخیر و حداقل در ظاهر تلاش کرد جایگاهی مستقل از دولت و حکومت برای خودش ایجاد کند. موضعگیری ارتش در جریان انقلاب علیه مبارک و در روزهای اخیر و اعتراضها علیه دولت محمد مرسی، این جایگاه مستقل را بیش از گذشته تقویت کردهاست.
اکنون و با وجود آنکه رئیسجمهور منتخب و رهبران اخوانالمسلمین دستگیر شدهاند و رسانههای آنها تعطیل شده، ارتش دیروز در بیانیهای اعلام کرد که به معترضان یا همان طرفداران اخوان اجازه برگزاری تجمع و تظاهرات آرام را میدهد.حضور پررنگ ارتش در زندگی مصریها و دیدگاه مثبت آنها به این نهاد بخشی از ویژگیهای زندگی در خاورمیانه است. معلوم نیست نقش ارتش در آینده سیاسی مصر تا چه حد باشد. شاید مصر هم روزی سرانجام به جایی برسد که ترکیه اکنون رسیده. اما فعلا این نظامیان کودتاچی محبوب مصریها هستند.