یعنی دربارهی بعضی چیزها که ما را به یاد بعضی چیزها میاندازند. مثلاً تعمیرگاه اتومبیل ما را به یاد بیمارستان میاندازد. هر آدم عاقلی میداند بیمارستان جایی است که بیماران وارد آن میشوند تا تعمیر شوند و تعمیرگاه جایی است که بیماران داخل آن میشوند تا حالشان خوب شود. اما این دو مکان فرقهایی هم دارند. فرق این دو چیست؟
* در تعمیرگاه اول ماشینها را معاینه و معالجه و فلان میکنند، بعد پول میگیرند. ولی در بیمارستان تا پول به حساب فلان نریزی حتی یک چسب زخم هم روی زخمتان نمیچسبانند.
* در تعمیرگاه بعد از تمام شدن کار و باز و بسته شدن موتور مقداری پیچ و مهره و خرت و پرت فلان و بهمان زیاد میآید و چون حالش را ندارند پیچ و مهرهها را دور میاندازند، اما در بیمارستان معمولاً قیچی و چاقوی جراحی و مقداری انبر و چکش و دستکش یکبار مصرف را در شکم مریض بینوا جا میگذارند.
* تا به حال اتفاق نیفتاده که ماشینی برود تعمیرگاه و از آنجا راهی بهشت زهرا شود. اما تا به حال اتفاق افتاده که مریضی برود بیمارستان و از آنجا راهی بهشتزهرا شود.
* خیلی وقتها ماشینهای خراب با هُل راه میافتند و خودشان را به تعمیرگاه میرسانند، اما هیچ مریضی را با هل نمیشود موقتاً راهاندازی کرد تا به بیمارستان برسد.
* ماشینهای نو، گارانتی و خدمات پس از فروش و فلان دارند، اما هیچ آدم صفر کیلومتری گارانتی ندارد و شامل خدمات پس از فروش و فلان نمیشود.
* محیط بیمارستانها معمولاً برق میزنند، لباسها سفید هستند و رعایت بهداشت خیلی الزامی است (بگذریم که بعضی بیمارستانها سوسک هم میپذیرند)، اما تعمیرگاهها همیشه چرب و چیلی هستند و معمولاً هیچ نقطهی سفیدی در آنها پیدا نمیشود.
* در ساعت ملاقات بیمارستان معمولاً ملاقاتهای بینظیری اتفاق میافتد و همهی فامیل به این بهانه دور هم جمع میشوند. دور تخت بیمار تخمه میشکنند، قلیان میکشند و تا خرخره میخورند و میآشامند و غیبت میکنند و دست آخر یک حالی هم از مریض بیچاره میپرسند، ولی هیچ فامیلی نمیرود تعمیرگاه احوال ماشینی را بپرسد.