به گزارش پرس تی وی، کشتار اخیر غیر نظامیان در سوریه که آشکارا توسط گروه موسوم به «ارتش آزاد سوریه» انجام شد و در واقع آخرین تلاش مذبوحانه برای رقم زدن مداخله امریکا بود، بیکفایتی در سیاستهای خارجی امریکا را به مرحلهای جدید رساند.
علیرغم وضعیت ارتش آزاد سوریه که در حال فروپاشی است، به نظر میرسد دولت اوباما قصد دارد سرمایه بیشتری روی این قمار خطرناک در سوریه هزینه کند. چرا؟...تنها خدا میداند چرا. ما در نشریه وترنز تودی (Veterans Today) نمیتوانیم کوچکترین نشانهای از وجدان در ارتش و جامعه اطلاعاتی امریکا پیدا کنیم. دولت امریکا سیاست خود در قبال سوریه را به لبه پرتگاه رسانده است و هیچ کس نمیتواند درک کند دولت در این کار چه نفعی میبیند.
ما در توصیف سیاست فعلی امریکا از عبارتی استفاده میکنیم که قبلا هرگز از آن استفاده نکرده بودیم؛ سیاستی که «خود یک خطر امنیت ملی برای امریکا» محسوب میشود. با وجود اینکه در دستور ِ اوباما مبنی بر توقف انتقال تسلیحات سنگین به شورشیان که بعد از هشدارهای شدید ارتش صورت گرفت، ذرهای از عقل و خرد قابل رویت بود، این حمله شیمیایی اخیر یادآور اظهارات جان مککین کودن است که میگفت «ایران را بمباران کنید؛ بمباران.»
این جنگ روانی جدید در سوریه طرحی از پیش طراحی شده و عامدانه است و نشانههای مختلفی وجود دارد که از این امر حکایت دارد. اوباما میگوید، بدون موافقت سازمان ملل متحد هیچ حملهای صورت نخواهد گرفت.
البته حدس من این است، در ائتلافی که برای حمله به سوریه ممکن است شکل بگیرد، ایتالیا حضور نخواهد داشت چرا که وزیر خارجه وی از کسانی که بدنبال حملات هوایی به سوریه هستند، خواست «۱۰۰۰ مرتبه به تصمیمی که در سر دارند بیاندیشند.» این در واقع مودبانهی «شما باید دیوانه باشید!»، است.
اکنون نگارنده شکاک این مقاله بر این باور است که آنها میخواهند با مداخله نظامی کنوانسیون ژنو را تخریب کنند. آیا آنها به ارتش آزاد که دوست ندارد با موضع ضعف در کنوانسیون ژنو شرکت کند، وعده دادهاند که سوریه را بمباران میکنند؟
آیا امریکاییها و اسرائیلیها در تلاشند تا برای ایران دام پهن کرده و فاصله درستی که این کشور با درگیریها در سوریه را حفظ کرده، از بین ببرند؟
من در مورد انگیزههای پنهان آنها یک نظریه دارم که برای توضیح آن باید به مسائلی اشاره کنم. با وجود اینکه تاریخ دقیق این اتفاق را نمیدانیم اما میدانیم که در مقطعی سیاست خارجی تجاوزکارانه امریکا مورد بازبینی قرار گرفت و استفاده از نیروهای خارجی ِ واسطهای محور این سیاست شد. و امریکا این سیاست خود را بدون کوچکترین موافقت عمومی آغاز کرد.
ارتش و پول امریکا دیگر به طور مستقیم به عنوان ابزار تغییر رژیم در خاورمیانه مورد استفاده قرار نمیگیرد. در سیاست خارجی جدید امریکا، کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس هزینهها را متقبل میشوند و همچنین شبه نظامیان عرب که به وفور در منطقه یافت میشوند، به عنوان گوشت دم توپ مورد استفاده قرار میگیرند.
تا زمانی که مالیات دهندگان امریکایی مجبور به پرداخت هزینههای جنگی امریکا نباشند و تا زمانی که هواپیماهایی مملو از تابوت سربازان کشته شده این کشور به امریکا باز نگردد، مردم امریکا مشکلی با ادامه سیاستهای تجاوزکارانه امریکا برای حفظ «منافع» این کشور ندارند. بر اساس این سیاست، ارتش امریکا برای آموزش، عملیات تدارکاتی، انتقال تجهیزات و مسائل اطلاعاتی مورد استفاده قرار میگیرد.
اندیشکدهای اسرائیلی به نام «پروژه برای قرن جدید امریکا» یک سیاست تجاوزکارانه را به عنوان یک سیاست دفاعی جلوه میدهد؛ سیاستی که در آن حملات پیشگیرانه در دستور کار قرار میگیرد و بدین ترتیب امریکا همانند کشوری میشود که در کتاب ۱۹۸۴ جورج اورول توصیف شده است...جایی که همه چیز وارونه جلوه داده شده و جای خوب و بد عوض شده است.
کتاب «آلیس در سرزمین عجایب» نقل قولی دقیق برای توصیف این وضعیت دارد: «وقتی من از یک واژه استفاده میکنم دقیقا منظورم همانی است که میخواهم؛ نه بیشتر و نه کمتر.»
در مورد سیاست امریکا در قبال سوریه باید گفت، «کاری که تروریستهای واسطهای ما در جبهه النصره در شمال سوریه با غیرنظامیان بیگناه انجام میدهند، به عنوان مسئلهای غیر مهم به خورد ما داده میشود اما اگر کسی در جنوب سوریه از سلاحهای شیمیایی استفاده کند، قبل از اینکه چیزی تایید شود، سریعا حرف از حمله نظامی میزنیم.» این بسیار شبیه اوضاع و احوال توصیف شده در کتاب ۱۹۸۴ است...سیاستی که از مهد دموکراسی عصر جدید برخاسته است. ایکاش که این تنها یک شوخی بود.
جورج صبرا از ائتلاف به اصطلاح ملی سوریه نیز در این نمایش مضحک سهم خود را ایفا کرده است. نام وی در تاریخ به عنوان محمد سعید الصحاف سوریه (وزیر اطلاع رسانی صدام حسین) ثبت خواهد شد چرا که بدون کوچکترین مدرکی ادعا کرد که ۱۳۰۰ نفر در پی حمله شیمیایی ارتش سوریه کشته شدند. سوالی که از رسانههای بین المللی دارم این است که چرا هر چیزی که این فرد میگوید، منتشر میکنند؟ این مایه شرمساری برای حرفه آنهاست.
دست نشاندگان اسرائیل در کنگره امریکا نیز بدون ارائه کوچکترین مدرکی برای دفاع از ادعاهای خود و بدون حتی در نظر گرفتن نقش سازمان ملل خواستار حمله نظامی به سوریه هستند و این مایه شرمساری امریکاست. به نظر میرسد بعضی از اعضای کنگره شدیدا برای دریافت اعانهها و کمکهای مالی لابی اسرائیل برای تبلیغات انتخاباتی خود رقابت دارند.
اوباما نیز در این میان نقش پلیس خوب را ایفا میکند و در این بحبوحه اسناد به اصطلاح لو رفته از دولت امریکا حاکی از این است که اسد از سلاح شیمیایی استفاده کرده است. این ادعا از سوی برخی از سیاستمداران اروپایی نیز تکرار شد و بدین ترتیب پی بردن به اینکه یک جنگ روانی آغاز شده است، کار کاملا آسانی است.
قبل از وقوع این حمله شیمیایی، شاهد تغییر لحن فزاینده در رسانهها بودیم. رسانهها گزارشهایی در مورد استفاده غرب از تروریسم به عنوان یک ابزار نظامی منتشر میکردند. با وجود این رسانههای تحت کنترل اسرائیل هرگز با دولت امریکا روبرو نشده و هرگز از واشنگتن نخواستند که در مورد سکوت خود در قبال هدایت بزرگترین سازمانهای تروریستی جهان از سوی کشورهای عربی توضیح بدهد.
روزنامه اتریشی دراستاندارد (derStandard) گزارش داده است که دستگاه اطلاعاتی عربستان تمام فرار از زندانهای اخیر و عمده را طی حملاتی نظامی گونه طراحی کرده است تا شمار زیادی شبه نظامی جهادی وارد چرخ گوشتی به نام سوریه شوند. راحت میشود در خاورمیانه کسانی را پیدا کرد که با دریافت ۲۰۰ دلار به صورت ماهانه دست به آدم کشی بزنند اما پیدا کردن کسانی که بلد باشند چگونه بجگند، تنها در زندانها ممکن است.
به محض اینکه حمله شیمیایی اخیر در سوریه رخ داد، همه روزنامهها صفحه اول خود را به آن اختصاص دادند و همه مسائل دیگر جهان را نادیده گرفتند. کاخ سفید اکنون دیگر در موضع دفاعی نیست بلکه در موضع تهاجمی است. آنها بیرحمانه از قربانیان این حمله شیمیایی برای بدست آوردن برتری رسانهای استفاده میکنند. این سیاستی غیرمسئولانه است و در کارنامه اوباما ثبت خواهد شد.
از آنجا که جبهه النصره در حال عقب نشینی است، آنها رو به سیاست زمین سوخته آوردهاند و دست به تاراج، تجاوز و قتل غیرنظامیان میزنند. امروز فیلمی منتشر شد که در آن دیدیم افرادی چند کامیون را متوقف کردند تا بتوانند ویدیویی جدید از اعدام افراد بیگناه منتشر کنند. چیزی که در آخر این تصاویر ویدیویی باید اضافه شود «محصول امریکا، انگلیس و فرانسه» است.
وقتی داشتم این افراد بیچاره را میدیدم که توسط بزدلان تکفیری از پشت هدف گلوله قرار میگرفتند، در همان حال برای وجهه و اعتبار امریکا میگریستم که آن نیز توسط افرادی که در این کشور ادعا میکنند در منطقه «منافعی» دارند، از پشت خنجر میخورد. ظاهرا به نظر میرسد شبه نظامیان تکفیری نیز در منطقه منافعی دارند. ما به آنها کمک کرده و مشوق آنها بودهایم و بدین ترتیب بابت جنایات آنها مسئول هستیم.
وقتی دیدم جان کری، وزیر خارجه امریکا نیز با نقش بازی کردن، از جنایت هولناک علیه قربانیان حمله شیمیایی سخن میگفت، دچار حالت تهوع شدم. وی تنها از این جنایت برای پیشبرد «منافع» امریکا استفاده میکند. اگر وی واقعا به مردم اهمیت میداد، خواستار حملات پهپادی به تکفیریها در شمال سوریه میشد.
امریکا مورد خیانت افرادی قرار گرفته است که «جنگ علیه ترور» را رقم زدند؛ جنگی که اکنون «جنگ ِ ترور» از آب درآمده است.
تنها راهی که پیش روی امریکا برای بدست آوردن ذرهای از شرافت باقی مانده، این است که به کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس برای پایان دادن به عملیات تروریستی خود ضرب الاجل بدهد و بگوید در غیر اینصورت با عواقب آن روبرو خواهند شد و حملات هوایی علیه تروریستهای واقعی آغاز خواهد شد.
اما آنها این کار را نخواهند کرد....
مترجم: احسان فتاحی