اکنون تعامل مستقیم آمریکا با ایران و حتی احتمال دیدار روسای جمهور 2کشور در حاشیه نشست سازمان ملل، بهعنوان نخست رسانههای آمریکایی و اکثر رسانههای خبری جهان تبدیل شدهاست. اشاره باراک اوباما در 6مصاحبه تلویزیونی که طی یک روز با شبکههای خبری آمریکا انجام داد، موضوع ایران را ابتدا در کنار مسئله سوریه مورد توجه قرار داد و بعد اشاره مستقیم او در مصاحبهای دیگر با یک تلویزیون اسپانیایی که چند روز بعد صورت گرفت، موضوع سوریه را کاملا کمرنگ کرد و ایران را در کانون توجه قرار داد. این اشارات غیرمستقیم و بعد مستقیم رئیسجمهور آمریکا به تمایل برای تعامل مستقیم با ایران، چند روز بعد از آن صورت گرفت که وزرای خارجه آمریکا و روسیه بر سر سوریه به توافق رسیدند.
توافقی که در نتیجه 3روز مذاکره میان وزرای خارجه روسیه و آمریکا در ژنو درباره سوریه بهدست آمد، هنوز با گذشت چندین روز موضوع گزارشها و تحلیلهای رسانههاست. روزنامه واشنگتنپست اخیرا در گزارشی، لحظه به لحظه آن 3روز مذاکره را به نقل از یک منبع نزدیک به هیأت آمریکایی نقل کرده تا به سؤالاتی که در ذهن مخاطبان آمریکایی درباره چگونگی دستیابی به توافق وجود دارد پاسخ دادهباشد.
برداشت کلی از این توافق، دستکم در رسانههای غربی، پیروزی روسیه بر آمریکا و احیای جایگاه ابرقدرتی مسکو است. روسیه دوسال و نیم است که در مقابل همه فشارها، تطمیعها و تشویقهای غربی و عربی درباره سوریه ایستادگی کرده و ذرهای از موضع خود در حمایت از دولت سوریه عقب ننشستهاست. دلایل این عقب نکشیدن و مقاومت، از تشتت مخالفان دولت سوریه و حامیان منطقهای آنها گرفته تا اهمیت استراتژیک و جغرافیایی سوریه برای مسکو، محکم و خدشهناپذیر است. این حمایت تمام قد روسیه از دولت بشار اسد، نوعی ناکامی را برای غرب در این معادله رقم زدهاست. حتی روزنامه نیویورکتایمز در مقالهای، سرگئی لاوروف وزیر خارجه روسیه را استاد دورزدن و فریب آمریکاییها لقب داد. نشریه انگلیسی اکونومیست، با اشاره به توافق اخیر میان واشنگتن و مسکو، آمریکا را قدرتی تضعیف شده در جهان توصیف کرد که دیگر کسی حرفش را نمیخواند.
اشارات کمسابقه رئیسجمهور آمریکا به تمایل دولتش برای مذاکره و تعامل مستقیم با ایران در چنین روزهایی، از 2جهت اهمیت دارد و قابل تحلیل است. با توجه به نشست این هفته مجمع عمومی سازمان ملل متحد و حضور سران کشورها در این نشست، واشنگتن این نشست را فرصتی برای تعامل مستقیم با تهران میبیند. این اظهارات و اشارات مستقیم هم ممکن است تلاشی برای استفاده از این فرصت باشد. دلیل دوم این موضعگیریهای جدید، موقعیتی است که روسیه بعد از توافق اخیر بر سر سوریه بهدست آورده است.
در سالهای اخیر روسیه و تا حدی چین در جایگاه قدرتهای شرقی حامی همپیمانان خاورمیانهای، اهرمی در چانهزنیها و رویاروییها و مذاکرات مختلف غرب در منطقه بودهاند. شاید اکنون و در این مرحله، آمریکا میخواهد نشان دهد با پس زدن روسیه، میتواند مستقیم با ایران وارد تعامل و مذاکره شود. به این ترتیب نشان داده که کرسی روسیه در خاورمیانه چندان هم که رسانههای آمریکایی این روزها تعبیر و توصیف کردهاند، محکم و پرقدرت نیست.
بعد از یک دهه جنگ برای آمریکا و خاورمیانه، اکنون روزهای دیپلماسی برای واشنگتن و مهمترین مخالف و سنگینترین وزنه خاورمیانه که اتفاقا این روزها جزیره ثبات منطقه هم هست، فرارسیده است. ایران اکنون تنها کشور مهم و تأثیرگذار منطقه است که به دور از درگیریهای داخلی، اعتراضهای ضددولتی و خشونتهای خیابانی است. چنین قدرتی نهتنها به میانجیگران منطقهای و شرقی نیازی ندارد بلکه خود میتواند میانجیگری منطقهای برای مناقشات کنونی منطقه باشد.