همشهری آنلاین: مرکز مطالعات و تحقیقات رسا‌نه‌ای روزنامه همشهری در جستار این ماه خود به موضوع رسانه، شهر و شهروندی خواهد پرداخت؛ خلاصه مقالات سخنرانان را می توانید اینجا بخوانید:

مسعود کوثری عضو هیات علمی دانشگاه تهران با موضوع " رسانه های جمعی و شهروندی فرهنگی " مقاله‌ای را ارائه خواهد کرد. 

"مفهوم شهروندی فرهنگی مفهومی است که چندی است مطرح شده است. منظور از ابداع این مفهوم توجه به فرهنگ گروه های اجتماعی (به ویژه گروه های بومی، اقلیت ها و قومیت ها) است که شهروندی آنان پیش از این بدون توجه به فرهنگشان مورد توجه قرار گرفته بود.

به بیان دیگر، شهروندی فرهنگی به عنوان یکی از حقوق جمعی (و نه فردی) گروه ها  در جوامع معاصر به رسمیت شناخته شده است. شهروندی فرهنگی به عنوان یکی از حقوق جمعی مهم در آغاز قرن بیست و یکم مورد توجه قرار گرفته است.

توجه به شهروندی فرهنگی از آن رو بوده است که در گذشته شهروندی فارغ از عنصر فرهنگ و هویت گروه های اجتماعی صورت می گرفته است. به دیگر بیان، تابعیت و شهروندی یک جامعه بیشتر سیاسی تلقی می شده است تا فرهنگی.

در این تعبیر سیاسی شهروند کسی است که حق زندگی و بهره مندی از مواهب و خدمات جمعی را در یک کشور دارد و با مفهوم دموکراسی ارتباط دارد. با این حال، با گسترش دامنه حقوق برابری که باید در یک جامعه دموکراتیک مورد توجه قرار گیرد، دیگر حقوق فردی یا جمعی گذشته کافی نیست.

شهروندی فرهنگی به حق جمعی فرهنگ اشاره دارد که در تعاریف سنتی دموکراسی و شهروندی لحاظ نشده است. شهروندی هنگامی برای گروه هایی که در یک جامعه زندگی می کنند (به ویژه بومیان، اقیلت ها و قومیت ها) به طور نسبتا کامل رعایت شده است که فرهنگ جمعی آنان نیز به عنوان یک گروه به رسمیت شناخته شود.

شهروندی به مفهوم سنتی خود به این گروه ها اجازه بقا می دهد، بدون آن که به بقای فرهنگ جمعی آنان اجازه دهد. این مفهوم به ویژه در گروه های پراکنده و دور از وطن (گروه های دیاسپورا) از اهمیت شایان توجهی برخوردار است. رسانه های جمعی می توانند در شناساندن این فرهنگ جمعی و دفاع از حق آنان موثر واقع شوند.

البته‏ این مساله با مالکیت رسانه های جمعی و مساله ایدئولوژی در جوامع معاصر مرتبط است. میزان و نحوه بازنمایی فرهنگ این گروه ها در رسانه های جمعی همواره محل انتقاد بوده است.

در این مقاله تلاش می‌شود تا رابطه رسانه های جمعی و شهروندی فرهنگی از زوایای گوناگون مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گیرد و به میزان تناسب در به کارگیری مفهوم شهروندی فرهنگی در جامعه ای چون ایران بررسی شود.

دکتر ذکایی دیگر سخنران جستار ماه مرکز مطالعات همشهری با موضوع "رسانه هاو آموزش شهروندی" در خلاصه مقاله‌اش آورده است:

چالش مهمی که پیش روی نظام های دموکراتیک جهان هم در کشور های پیشرفته و هم در کشور های در حال توسعه است ، ترغیب شهروندان خود به مسئولیت پذیری مدنی و مشارکت در فرآیند تصمیم گیری های اجتماعی و سیاسی است.

جهانی شدن با ایجاد بازار جهانی و رشد و توسعه آنچه اصطلاحا جامعه اطلاعاتی خوانده می شود ، تغییرات زیادی را با سرعت وارد سیاست اجتماعی و فرهنگی کشور ها ساخته است. رسانه ها را به رکن محوری در فرآیند آموزش شهروندی تبدیل ساخته است.

آموزش رسانه ای ( یعنی آموزش درباره رسانه ها ) جایگاه مهمی را در تعیین شرایط شهروندی در اختیار دارد . بدین ترتیب اگر بپذیریم که آموزش شهروندی به دنبال ایجاد  ا مکانی برای ابراز فرهنگی و بر خورداری از سواد اجتماعی و مدنی است ، ودر آن صورت ضروری خواهد بود که آموزش های ارائه شده بویژه به کودکان و نوجوانان می‌بایست که آنها را قادر سازد تا در فرهنگ رسانه ای پیرامون خود مشارکتی فعالاته داشته باشند.

بر این اساس آموزش شهروندی منحصر یه توانایی افراد برای تجزیه و تحلیل رسانه ها و مهارت های گوش دادن و تماشا کردن انتقادی نیست ، بلکه می بایست به دنبال تشویق مشارکت انتقادی آنها به مثابه تولید کنندگان فرهنگی باشد.

در گزارش حاضر پس از ارائه تعاریفی کوتاه از شهروندی ، کاربردهای تکنولوژی های اطلاعاتی و ارتباطی را در آموزش شهروندی ، بویژه شهروندی فعال ، دانش آموزان و جوانان و تقویت سواد رسانه ای آنها مورد بحث قرار داده و اهمیت آموزش رسانه ای به مثابه وجه مهمی از آموزش سیاسی و شهروندی در جوامع جدید را مورد توجه قرار خواهیم داد.

بهزاد دوران به طرح نظری برای تعیین محورها و زیرمحورهای پژوهش با موضوع رسانه، شهر و شهروندی خواهد پرداخت. وی که عضو هیات علمی پژوهشگاه اطلاعات و مدارک علمی ایران است در چکیده مقاله‌اش آورده است: 

"شهروندی به عنوان مفهومی بنیادین و نهادی در عصر مدرن که از محوریتی اساسی نسبت به دو مفهوم کلیدی دیگر یعنی رسانه و شهر برخوردار است، سنگ بنای طرحی نظری برای تعیین محورها و زیرمحورهای پژوهش در حوزه‌ای قرار گرفته که از برخورد این سه مفهوم پدید آمده است؛ حوزه‌ای که کیفیت زندگی دیروز، امروز و فردای جامعه ما را رقم می‌زند.

بدین ترتیب، بر مبنای تاریخ شهروندی، سه دوره پیشاشهروندی، شهروندی، و پساشهروندی از یکدیگر تمیز یافته و بر اساس دو مفهوم رسانه و شهر، ذیلِ هر یک، زیرمحورهایی تعیین شده است. به قسمی که رسانه‌ها و شهر (و شهرنشینی) سنتی، شاکله زیرمحورهای دوره پیشاشهروندی، و رسانه‌ها و شهر (و شهرنشینی) مدرن، شاکله زیرمحورهای دوره شهروندی، و رسانه‌ها و شهر (و شهرنشینی) پسامدرن، شاکله زیرمحورهای دوره پساشهروندی را شکل می‌دهد.

در این طرح علاوه بر ایستایی‌شناسی پدیده اجتماعی، پویایی‌شناسی آن نیز مورد توجه قرار گرفته است. بنابراین، از سویی تاثیر و تاثر رسانه‌های سنتی، مدرن و پسامدرن با یکدیگر و از سوی دیگر با شهرها و شهرنشینی سنتی، مدرن و پسامدرن، نه تنها بطور هم‌زمان بلکه در طول زمان، در قالب زیرمحورهای مربوط تعیین شده است.

دیگر آنکه تحلیل در سطح شهر و رسانه‌های مربوط ـ به شکل ایزوله از محیط پیرامون خود ـ باقی نمانده، بلکه در ارتباط با پیرامون خود و در سطحی فراشهری نیز در نظر گرفته شده و بدین منظور زیرمحورهایی برای پژوهش در چگونگی اشاعه و تاثیر فرامرزی رسانه‌های سنتی، مدرن و پسامدرن بر تحولات شهر، شهرنشینی و شهرنشینان ارائه شده است. 

آخر اینکه با توجه به شرایط بومی و کیفیت در حال گذار جامعه ما، زیرمحورهایی به تعامل نهاد(های) ماقبل شهروندی، شهروندی و پساشهروندی و تاثیر و تاثر آنها بر رسانه‌های سنتی، مدرن و پسامدرن، از سویی، و شهر و شهرنشینان مربوط به هر یک از این سه دوره، از سوی دیگر اختصاص داده شده است.

محمدرضا طهماسب پور  نگاهی به روند شکل گیری زمینه های تصویری هویت فردی در تاریخ عکاسی ایران خواهد انداخت.

اعلام کشف عکاسی در قرن نوزدهم، تهیه تصویری عینی از جهان و هرآنچه در آن هست را امکان پذیر ساخت و توانست اشتیاقی عمومی را برای داشتن "تصویر خود" که تا آن زمان آرزویی دست‌نیافتنی برای طبقات متوسط و پایین جامعه به شمار می رفت، جامة عمل پوشد.

آنچه عکس ارائه می‌کرد، تصویری واقعی از افراد و جهان پیرامون آنان بود و این موضوع برای کسانی از طبقات متوسط جامعه اروپایی که توانایی داشتن تصویری از خود بصورت نقاشی را نداشتند، امتیازی نوظهور به شمار می‌آمد.

پیشرفت های فنی، کاهش هزینه‌های دستیابی به تصویر حاصل از عکاسی و گشایش عکاسخانه ها و تمهیداتی در صحنه‌پردازی پس زمینه ها در عکاسخانه ها، به عکاسان این امکان را می‌داد تا "زیبایی آرمانی" را که مشتریان آنها در عکس های خود بدنبال آن بودند، برایشان فراهم سازند.به این ترتیب، افراد طبقات متوسط جامعه نیز می توانستند، تصویر خود را در فضایی اشرافی که به کمک آرایه های صحنه ای، پس زمینه‌ها و لوازم صحنه ایجاد شده بود، با گرفتن ژست های ویژه تجربه کنند.

نخستین عکسبرداری در ایران، در دوران محمد شاه قاجار، از شاه، درباریان و خانواده سلطنتی آغاز شد. تمایل زیاد ناصرالدین شاه به عکاسی و حمایت های ویژه ی او از این فن، سبب ساز رشد و گسترش عکاسی در جنبه های فنی و زیبایی شناسی در ایران شد اما به دلیل ساختار حکومتی، عکاسی تا مدت ها در انحصار دربار شاهی بود و عموم مردم کمتر می توانستند به میل خود از این پدیده ی نوظهور بهره مند شوند.

ساز و کار برقراری مناسبات حکومتی در دوران قاجار به ویژه در طرز تلقی مفاهیم کلی همچون؛ شاه، رعیت و نوکران( کارگزاران دولتی)، تا مدت ها و دست کم تا پایان سال های پادشاهی مظفرالدین شاه، زمینه های بروز هویت فردی در عکس های مردم عادی(رعیت) را فراهم نمی آورد. با پیشرفت های بعدی که در سال های پس از 1290ق/1873م. زمینه برای گشایش عکاسخانه‌های عمومی فراهم شد، برخی طبقات متوسط جامعه ی ایرانی، به طور محدود، می توانستند آرزوی دیرینه شان را در داشتن تصویری عینی از خود، تجربه کنند.

در سال های پایانی حکومت مظفرالدین شاه و با بالا گرفتن موج حرکت های عدالت خواهانه و اصلاح طلبی، کم کم زمینه های بروز هویت فردی در برخی عکس ها نمایان شد. با آغاز سلطنت محمد علی شاه و اوج گرفتن مبارزات آزادی خواهانه، این روند، آهنگ پرشتابی به خود گرفت و از این دوران به بعد، هویت مستقل افراد در عکس ها و ظهور مفاهیم نوینی همچون ملت به جای رعایا و شهروند در دوران پس از آن، موقعیتی دیگر گونه پیدا کرد.

در این گفتار، تلاش بر این است تا روند شکل گیری زمینه های تصویری هویت فردی در تاریخ عکاسی ایران، بر پایه ی تحلیل عکس ها و شرایط اجتماعی، فرهنگی و سیاسی دوران ناصرالدین شاه و پس از آن مورد بررسی قرار گیرد.

سخنران دیگر جستار ماه مرکز مطالعات رسانه‌ای روزنامه همشهری دکتر محمود شهابی است که به موضوع سواد رسانه‌ای و شهروند دیجیتال می‌پردازد.

کد خبر 23195

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار رسانه و روزنامه‌نگاری

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز