طنز خاص و تخیلش کمکم کار او را از نویسندگان دیگر جدا کرد و او به عنوان نویسندهی صاحب سبک ایتالیایی، مورد توجه کودکان قرار گرفت. هربار که کودکی بهطور اتفاقی با او رو به رو میشد، جانی شریک بازیهای او میشد یا برایش قصهای تعریف میکرد.
در زمینهی ارتباط با کودکان این شانس را هم داشت که در مدارس، مخاطبان و طرفدارانش را از نزدیک ببیند و با آنها گفتوگو کند. اما ازکودکی رازآلود خود چندان صحبت نمیکرد، شاید به این دلیل که دوران خوشی را نگذرانده بود. به گفتهی دوستانش، جانی بسیار کم حرف بود و به راحتی نمیشد به او نزدیک شد، اما توانایی خوبی برای طنازی و جُک گفتن داشت.
رُداری خیلی جوان بود که کار خود را به عنوان معلم شروع کرد. این شغل در ابتدا بیشتر اتفاقی بود. خانوادهی ثروتمندی نداشت و درس خواندن در مدرسهی معلمی به او کمک میکرد زودتر دیپلم بگیرد و کار کند. اما نوشتن برای کودکان فقط شغل جانی نبود، بلکه پاسخی به شور و هیجانات درونیاش بود.
تجربههایش در زندگی به او کمک کرد که حتی داستانهای غمانگیز و ناراحت کنندهاش هم در دل بچهها راه پیدا کنند. او با زبان بچهها قصه میگوید و آن را روشن و مستقیم تعریف میکند. با اینکه داستانهایش قصههای پریان نیست، میداند که در موقعیتهای سخت و ناراحت کننده باید به کودکان این حس را بدهد که همه چیز درست میشود.
شاید به همین دلیل بچههای زیادی در 15 آوریل 1980، روز مرگ او، برای آخرینبار به دیدنش رفتند و روی تکه کاغذهایی محبت خود را نسبت به او بیان کردند: «تو را همیشه به یاد خواهم داشت. خیلی متأسفم چون دیگر نمیتوانی برایمان داستان بنویسی.»
«ماجراهای چیپولینو»، «جادوگر بیکار»، «ماجراهای پیازچه»، «جیب در تلویزیون و داستانهای کرات دیگر» و «دختری که نمیخواست بزرگ شود» تعدادی از کتابهای جانی رُداری است که به زبان فارسی ترجمه شدهاند.
منبع: سایت نویسنده
- با کتاب «داستانهایی برای سرگرمی» از کتابهای «جانی رُداری» برای نوجوانان، آشنا شوید.