ساعت 21:15پنجشنبه، 11مهرماه اهالی خیابانی در شهریار متوجه شعلههای آتش شدند که از یک مغازه پارچه فروشی زبانه میکشید. موضوع به آتشنشانی و پلیس گزارش شد و خودروهای امدادی آژیرکشان راهی محل حادثه شدند. مغازه پارچه فروشی تعطیل و در آن قفل بود.
این در حالی بود که شعلههای آتش داخل مغازه زبانه میکشید و همسایهها با دیدن این وضعیت به سراغ صاحب مغازه که خانهاش در همان نزدیکی بود رفتند تا موضوع را به وی اطلاع بدهند. صاحب مغازه که شوکه شده بود به سرعت خود را به مقابل مغازه رساند و با کلید قفل در را باز کرد. آتشنشانان عملیات خود را آغاز کردند و همزمان با صحنه عجیبی روبهرو شدند. آنها مرد جوانی را دیدند که داخل مغازه و در میان شعلههای آتش گرفتار شده بود.
سرقت مخفیانه
صاحب مغازه با دیدن مردی که در مغازهاش بود شگفت زده شد و اظهار کرد که او را نمیشناسد. مأموران پلیس نیز به سرعت مرد جوان را دستگیر و اقدام به بازرسی بدنی وی کردند. در این بازرسیها حدود 6میلیون تومان پول به همراه یک فندک و چاقو کشف و متهم به کلانتری منتقل شد.
مرد جوان که چارهای جز اعتراف نداشت مدعی شد که با تاریک شدن هوا در مغازه مخفی شده بود تا دست به سرقت از آنجا بزند و این پول را از گاوصندوق مغازه دزدیده است. او گفت که فقط قصدش سرقت بوده و نمیداند چرا آتشسوزی رخ داده است. این در حالی بود که بهگفته صاحب مغازه حدود 250میلیون تومان پارچه در مغازه وی بوده که همه آنها سوخته و از بین رفته است. صاحب مغازه وقتی از ماجرا باخبر شد با شکایت از دزد مغازهاش گفت: شب حادثه من و همسرم داخل مغازه بودیم اما همسرم نیم ساعت زودتر از من به خانه رفت. معمولا پنجشنبهها مشتریان زیادی به مغازه ما میآیند و سرمان شلوغ است.
حدود ساعت 21بود که بعد از رفتن مشتریان، مغازه را تعطیل کردم و به سمت خانه رفتم. غافل از اینکه مردی مسلح در مغازهام مخفی شده بود تا به گاوصندوق دستبرد بزند. چند دقیقه از رسیدن من به خانه گذشته بود که از طریق یکی از همسایه در جریان آتشسوزی مغازهام قرار گرفتم و حالا هم از سارق بهخاطر سرقت و آتشسوزی شکایت دارم. من و همسرم معمولا بعد از پایانکار برق مغازه را قطع کرده و حتی شیرگاز را هم میبستیم و در چند سال گذشته، هیچ آتشسوزی در مغازه رخ نداده است.
با شکایت صاحب مغازه، سارق جوان به اداره آگاهی انتقال یافت و در بازجوییها به سرقت از مغازه اعتراف کرد اما منکر آتشسوزی شد. وی گفت: مدتی بود که دچار مشکلات مالی شده بودم برای همین فکر سرقت به سرم زد. حدود ساعت 19پنجشنبه وقتی دیدم مغازه پارچه فروشی پر از مشتری است به آنجا رفتم. مغازه بزرگی بود و حدود 150متر مساحت داشت. زمانیکه صاحب مغازه سرگرم صحبت با مشتریان خود بود از فرصت استفاده کردم و بدون اینکه کسی متوجه شود زیر پارچهها پنهان شدم.
نقشهام این بود که بعد از تعطیلی مغازه و رفتن صاحب آن دست به سرقت از گاوصندوق آنجا بزنم. وی ادامه داد: طبق برنامهریزیهایی که انجام داده بودم میخواستم شب را داخل مغازه بخوابم. برای همین چاقویی همراه خودم بردم و نقشهام این بود که پس از سرقت همانجا بمانم و صبح، وقتی مالباخته قصد باز کردن مغازهاش را داشت با تهدید چاقو او را کنار بزنم و فرار کنم. اما زمانی که در آنجا مخفی بودم، یک دفعه مغازه آتش گرفت و من نیز میان شعلهها گرفتار شدم.
من در حادثه آتشسوزی مقصر نیستم و مأموران کلانتری میگویند که من در حال مصرف سیگار بودهام که پارچهها آتش گرفته است اما اینطور نیست. همه پولی را که برداشته بودم تحویل مأموران دادم اما در ماجرای آتشسوزی نقشی نداشتم. اگر آتشنشانان دیر میرسیدند ممکن بود جانم را از دست بدهم. بعد از اعترافات این سارق، بازپرس دادسرای شهریار برای وی قرار قانونی صادر کرد و تحقیقات تکمیلی درخصوص این پرونده ادامه دارد.