انگشتهای اتهام نیز پیدرپی بهسوی اشخاص و سازمانهای مختلف نشانه میرود و از طرف دیگر دیوار حاشاست که تا ثریا بالا رفته است. در این آشفتهبازار، اما سرمنشأ ماجرا معلوم نیست.
جمعآوری فروشندگان و توزیعکنندگان نیز به داستانی شبیه کوبیدن آب در هاون میماند، چراکه مافیای قاچاق فیلم با چهرهای نامعلوم همچنان به کار خود ادامه میدهد.
اما علامت سئوال از همینجا بهوجود میآید: این مافیا کیست؟ در نگاه اول میتوان این گروه اهریمنی را حاصل بیقانونی، منفعتطلبی و خیلی از نکات دیگر دانست که بسیاری از تهیهکنندگان، مدام بر آن اصرار دارند. اما معلوم نیست این مافیا چرا همه فیلمهای روی پرده را نشانه نمیرود؟
و چرا همه فیلمهای قاچاق شده، وضعیتی شبیه هم ندارند؟ اینجاست که میتوان کمی فراتر دید و مافیا را مترسکی خیالی برای بهدست آوردن برخی فرصتها از سوی بعضی افراد فرض کرد.
این فرض مسلما اتهام نیست چراکه نه ما در مسند قضاوتیم و نه اصلا قرار است که چنین اتفاقی رخ دهد. این تنها تلنگری است به نهادهای ذیربط که بهجای درافتادن با یکدیگر، موشکافی پدیدهها را کلی نبینند و برای قاچاق هر پدیده، آنرا با مواد مخدر مقایسه نکنند.
شاید قاچاق برخی از فیلمها، فرصتی برای تبلیغ برای همان فیلم باشد. تکرار میکنم، شاید آن وقت لازم نیست برای هر قاچاق فیلمی عزاداری کنیم.