به گزارش همشهری آنلاین هفتمین نشست نقد نغمه از مجموعه برنامه های موسسه نغمه شهر ساعت 17 روز نهم خرداد خرداد در فرهنگسرای شفق با حضور پیمان یزدانیان آهنگساز و بهرنگ تنکابنی به عنوان منتقد برگزار شد.
در این برنامه که اختصاص به نقد موسیقی فیلم داشت، آلبوم "گذر" کار جدید یزدانیان مورد نقد و بررسی منتقد و دیگر حاضران علاقه مند قرار گرفت. در این برنامه فاضل جمشیدی مجری بخش اول بود و سپس سیدابوالحسن مختاباد، به صحنه آمد و به هدایت پرسشها و پاسخها پرداخت .
درابتدای برنامه فاضل جمشیدی مجری برنامه از میهمانان خواست صحبتی کلی پیرامون اثر مورد نقد بکنند که پیمان یزدانیان پیشنهاد کرد از ابتدا به پرسش و پاسخ با منتقد بپردازیم بهتر است.
بهرنگ تنکابنی منتقد برنامه هم پیش از طرح نقطه نظرات خود با اشاره به اهمیت این گونه نشست ها گفت: چنین جلساتی پیرامون موسیقی بی گمان تأثیر گذارند و اگر در کوتاه مدت جواب ندهد، یقیناً در دراز مدت جواب خواهد داد.
یزدانیان و تجربه فضاهای تازه
پس از پخش یک نمونه از آثار یزدانیان، که از موسیقی فیلم «گاهی به آسمان نگاه کن » کمال تبریزی انتخاب شده بود، منتقد برنامه ابتدا درباره پیشینه آهنگساز سخنانی گفت وافزود: پیمان یزدانیان منهای وجه آهنگسازی اش، پیانیست زیردستی است و تا کنون بیش از 60 قطعه برای این ساز تصنیف کرده است. او وقتی برای خود آهنگسازی می کند، یک جور ظاهر می شود و وقتی قرار باشد برای یک فیلم موسیقی متن بنویسد، جور دیگری به چشم می آید و این به خاطر آن است که بحث موسیقی فیلم انتها ندارد. آنقدر در این حوزه نگاه های مختلف وجود دارد که کسی نمی تواند برای آن محدودیتی قائل شود. به همین دلیل ملاحظه می کنیم آهنگسازانی مثل یزدانیان وقتی به خدمت سینما در می آیند، ناخواسته فضاهای جدیدی را تجربه می کنند که در غیر این صورت شاید هیچ گاه سراغ آن نمی رفتند.
هر اتفاق فیلم فرصتی تازه است
یزدانیان با تأیید نظر منتقد گفت: درست است. هر اتفاقی که در فیلم می افتد برای آهنگساز یک فرصت جدید ایجاد می کند. من وقتی برای خودم آهنگ می سازم، با یک الهام مشخص، احساس شخصی ام را بیان می کنم ولی زمانی که با یک فیلم مواجه می شوم، چندین احساس به من القاء می شود. اول وارد فضای فکری کارگردان می شوم، بعد فیلم بردار، بعد بازیگران و همینطور فیلمنامه نویس. به بیانی دیگر آهنگساز فیلم با اندیشه های مختلفی روبرو می شود که در نهایت می بایست با همکاری سایر عوامل فیلم، پیام واحدی را منتقل کند.
وی همچنین اضافه کرد: شاید تا کنون من با چنین جریانی برخورد نکرده باشم و حتی نتوانم با آن همسو شوم ، ولی با پذیرش آن،عملاً این امکان را به خود می دهم تا یک تجربه جدیدی را پشت سر بگذارم. هنگام آهنگسازی برای فیلم، تصویری را که از خارج به من القاء می شود، ایجاد می کنم. در عین حال سعی می کنم صرفاً دنبال رو کارگردان نباشم.
فاضل جمشیدی که مجری گری برنامه را بر عهده داشت با طرح این موضوع که در موسیقی فیلم دست آهنگساز باز است و محدودیت زیادی ندارد، پرسید آیا شما در آهنگسازی موسیقی فیلم هر کاری بخواهید انجام می دهید؟
یزدانیان با معکوس خواندن این نظر گفت: وقتی آهنگساز برای دل خود می سازد، همین طور است که شما می گویید. اما درموسیقی فیلم یک مأموریتی به آهنگساز داده می شود که باید درست انجام شود. زمانی هم که کارگردان به آهنگساز اعتماد می کند، معمولاً اتفاق جالبی می افتد. در کل آهنگساز تنها در خدمت خود فیلم است و نه عوامل بیرونی مثل رضایت مخاطبان و یا کسب جایزه از فلان جشنواره!
رد پای شنیده ها در آثار
منتقد برنامه در ادامه انتقادات خود، بازتاب شنیده های پیمان یزدانیان در آثار موسیقی فیلم اش را مورد اشاره قرار داد و گفت: وی بسیار موسیقی گوش می دهد و ما در بررسی آثار ایشان رد پای شنیده هایشان را می توانیم پیدا کنیم. البته همین ویژگی باعث متفاوت شدن کارش شده است.
آنچه ما در آلبوم "گذر" شاهد هستیم، بازتاب تجربیات شنیداری آهنگساز است. به طور مشخص می توان به موسیقی متن "سیمای زنی در دوردست" و "گاهی به آسمان نگاه کن" اشاره کرد.
تنکابنی پس از پخش قطعه ای از موسیقی متن فیلم "گاهی به آسمان نگاه کن" ادامه داد: این فیلم مربوط به انسانها ی مرده است و به زندگی پس از مرگ می پردازد که آهنگساز نیز در این اثر قصد دارد یک روایت پس از مرگ داشته باشد. اثری برگرفته از افکت های انسانی و ارکستر زهی که فضاهای مختلفی را به گوش می رساند و شباهت هایی به آثار آهنگسازان بلوک شرق و همینطور اثر معروف "کارمینا بورانا"ی کارل ارف دارد. وی پس از برشمردن این ویژگی ها از آهنگساز پرسید: آیا نمی توانستید همین روایت پس از مرگ را با نگاهی شرقی تر و ایرانی تر داشته باشید؟ یعنی از عناصر شرقی و ایرانی بیشتر استفاده کنید؟
مرگ جغرافیا نمی شناسد
یزدانیان که ساخت موسیقی فیلم برخی از کارگردانان نامی سینمای ایران چون عباس کیارستمی و مسعود کیمیایی را در کارنامه کاری خود دارد، پاسخ داد: وقتی یک نفر می میرد، کجایی است؟ آیا کسی می تواند بگوید، زندگی پس از مرگ متعلق به کدام جغرافیاست؟ در وجود همه آدم ها یک چیزی فراتر از ملیت نهفته است که در چارچوب فرهنگ و زبان نمی گنجد. به نظر شما اگر ما بتهون را در خواب ببینیم، با ما فارسی صحبت می کند یا آلمانی؟
شما در همین فیلم "گاهی به آسمان نگاه کن" یک سرباز روسی متعلق به جنگ جهانی دوم را می بینید که در کنار قبرستان ایرانی با مرده ها به فارسی صحبت می کند. در واقع فیلم می خواهد بگوید که پس از مرگ محدودیت زبانی نداریم. من خودم شخصاً یکی از آهنگسازان فرانسوی را در خواب دیدم. یادم نمی آید به چه زبانی صحبت می کردیم. ولی به هر حال با هم گفت و گو داشتیم. ما آدم ها صرف نظر از سلایق فرهنگی، وجوه مشترک فراوانی با هم داریم. عشق و گرسنگی و لذت و درد و رنج برای همه ما یک مفهوم را دارد.
برخی از وجوه مشترک انسانی حتی فاصله فرهنگی را از بین می برد. آیا به نظر شما گریستن و خندیدن زبان خاصی دارد؟ اگر خوب دقت کنید متوجه می شوید که گریه کردن شما هیچ ربطی به فرهنگ ندارد. گریه گریه است ولی مراسم گریه متفاوت است. یعنی از اینجا به بعد مسئله فرهنگی می شود. در جنوب ایرانی یک جور عزاداری می کنند و در نواحی مرکزی جور دیگر.
بنابراین پاسخ انتقاد شما این است که در فیلم "گاهی به آسمان نگاه کن" غرض تصویر کردن لحظات مرگ بود که برای همه انسان ها، تجربه مشترکی است و نمی توان گفت مرگ شرقی یا مرگ غربی. برای همین موسیقی صحنه وقوع مرگ در این فیلم به نظر من جهانشمول است و نمی شود گفت چون از عناصر موسیقی غربی در آن استفاده شده است، نباید روایتگر صحنه مرگ یک ایرانی باشد.
در عین حال اگر با دقت به همین قطعه کوتاه گوش کنید، ابتدا چند واژه مقدس را با لحنی شرقی می شنوید که به یکبار موسیقی کرال غربی آن را احاطه می کند. ولی قصد من از موسیقی کرال غربی القای تفکر مسیحی نیست. با کارگردان فیلم آقای تبریزی هم مشورت کردیم به این نتیجه رسیدیم که مرگ یک مسئله کلی است و ربطی به فرهنگ ندارد.
یزدانیان همچنین درباره صحنه ای از فیلم که این موسیقی روی آن نهاده شده است گفت:تغییر این موسیقی از فضایی شرقی به فضایی غربی نتیجه ای است که من از صحنه فیلم گرفتم . درصحنه مورد نظر کارگر ساختمانی یک لحظه به بالای خود نگاه می کند ودستگاه ماسه زنی است که رها شده و درحال فرود آمدن به رویش است و من فاصله زمانی افتادن این دستگاه به روی این کارگر را برای موسیقی وکال( صدا دار) انتخاب کردم که بسیار کوتاه بود و باید در همین زمان کوتاه کل مطلب بیان می شد.
منتقد برنامه در ادامه سخنان خود اشاره ای به تأثیر پذیری سایر هنرها نظیر نقاشی و تئاتر از الگوهای غربی کرد و افزود: عناصر به کار رفته در نقاشی و تئاتر امروز، هیچ کدام مال ما نیست. در واقع تنها به دلیل اینکه بعضی الگوها و فضاها جا افتاده اند، هنرمندان ما از آنها استفاده می کنند. پرسشم این است که آیا شما نیز به همین دلیل از عناصر غربی در کارتان بهره می گیرید؟
تاثیر پذیری از محیط
پیمان یزدانیان در مقام پاسخ دهنده گفت: وقتی برای یک فیلم آهنگ می سازم، به آن فکر نمی کنم. ابتدا اجازه می دهم فیلم به من وارد شود. بعد فکر می کنم که چرا اینگونه شد و سعی می کنم جوابی برای این چرا، پیدا کنم.
شما در ابتدای صحبت خود گفتید که آهنگ های من بازتاب تجربه های شنیداری ام هستند. من می خواهم چیزی به این نظر شما اضافه کنم که ما در کار موسیقی و به طور کلی زندگی مان، بازتاب دهنده خیلی چیزهای دیگر هستیم. یک نگاه به لباس و غذای خود بیندازید. فکر می کنید مال کجاست؟ اصولاً ما در کجا زندگی می کنیم؟ ببینید، وقتی که دو نفر مدت کوتاهی در کنار هم باشند، یکی از دیگری تاثیر می گیرد. من هم خواه و ناخواه از محیط پیرامون خود تأثیر می گیرم. شما می پرسید چرا موسیقی فیلم من ایرانی نیست. ولی من می گویم ایرانی هست، به همان اندازه که خودم ایرانی هستم!
خاطره ای از ساخت موسیقی فرش باد
یزدانیان ضمن بازگویی یکی از تجربیات خود ادامه داد: خاطرم هست در ساخت موسیقی فیلم "فرش باد" با دو فرهنگ ایرانی و ژاپنی مواجه بودم. در بخش ایرانی هیچ مشکلی نداشتم ولی وقتی می خواستم فرهنگ ژاپنی را در موسیقی فیلم بازتاب دهم، متوجه شدم، هیچ ذهنیتی ندارم. بنابراین از تهیه کننده خواستم تعدادی آثار موسیقی سنتی و امروزی ژاپن برایم تهیه کند.
پس از گوش دادن به نمونه های صوتی،اجازه دادم فیلم به من وارد شود. آنچه در نهایت حاصل شد، تلفیقی از فرهنگ و هنر دو ملت ایران و ژاپن بود. جالب اینکه عمدی هم نبود. بلکه به طور طبیعی این اتفاق افتاد. در ضمن کارگردان و تهیه کننده هم به من دیکته نکردند. تنها از من خواستند و شرایط را ایجاد کردند تا به اینجا برسم.
منتقد برنامه ضمن زیبا خواندن آثار موسیقی فیلم یزدانیان، با اشاره به موسیقی فیلم "فرش باد" گفت: ایشان در همین قطعه نشادن دادند که می توانند از فضاهای شرقی هم استفاده کنند.
بهرنگ تنکابنی که سردبیری ماهنامه فرهنگ و آهنگ را نیز بر عهده دارد، همچنین با ستایش ازموسیقی فیلم "چهارشنبه سوری" اضافه کرد: یزدانیان با ساخت این موسیقی در مقام یک آهنگساز، عملاً کارگردانی کرده است. شخصیت پردازی او با دو ساز ابوا و ویولن خیلی زیباست.
سپس یزدانیان روند موسیقی گذاری فیلم "چهارشنبه سوری" به کارگردانی اصغر فرهادی را چنین توضیح داد: ما در متن این فیلم، موسیقی نگذاشتیم. یعنی فیلم با موسیقی آغاز می شود و با موسیقی هم به پایان می رسد.
در ابتدا یک قطعه هفت دقیقه ای برای وسط فیلم ساختم و اتفاقاً میکس هم شد که اگر با همان شکل بیرون می آمد، هم مشتری پسندتر می شد و هم می توانست در جشنواره ها جایزه هم ببرد، ولی به اتفاق کارگردان وقتی خوب بررسی کردیم به این نتیجه رسیدیم که موسیقی را از آن بخش حذف کنیم.
یزدانیان همچنین شخصیت پردازی با یک ساز تنها برای آدم های فیلم را رد کرد و گفت: یک ساز نمی تواند به تنهایی راوی حالات یک شخصیت در فیلم باشد. زیرا این شخصیت ممکن است در لحظاتی از فیلم دوست داشتنی و در لحظاتی دیگر، نفرت انگیز باشد. اما ساز تنها می تواند برای روایت خط سیر کلی داستان ایفای نقش کند.
منتقد برنامه در ادامه صحبت های خود، گریزی هم به موسیقی فیلم "سیمای زنی در دور دست" زد و با اشاره به تجربه هایی خارج از حوزه موسیقی کلاسیک در این فیلم گفت: موسیقی متن این فیلم، موسیقی خود پیمان یزدانیان است.
آهنگساز اثر نیز در تکمیل سخنان منتقد افزود: من شخصاً تجربه موسیقی راک نداشتم و فکر نمی کنم که این موسیقی دقیقاً راک تلقی بشود. بیشتر عنوان آلترناتیو راک به آن می چسبد. اما اینکه چرا من به این سمت کشیده شدم، باز هم عمدی نبود. هنگام نوشتن کار به این فکر می کردم که اگر من به جای فیلمساز بودم، چه می کردم.
البته برای من کمی نامأنوس بود که از حوزه موسیقی کلاسیک پا را در وادی دیگری بگذارم. ولی خوشبختانه نتیجه آن شد که حتی نوازندگان پس از ضبط اثر از من گله می کردند که چرا وارد این حوزه موسیقایی نمی شوم. به هر حال آن فیلم در فضای بین رویا و واقعیت سیر می کرد و من هم سعی کردم موسیقی اش چنین خاصیتی داشته باشد.
در پایان گفت و گو های منتقد و آهنگساز، بهرنگ تنکابنی از تلاش های نشر هرمس که آثار یزدانیان را انتشار داده است، تقدیر کرد و افزود: ما در همه حوزه های فرهنگی و هنری به تکرار رسیده ایم و خوشحالم که نشر هرمس به جامعه این امکان را داده است تا با تکیه بر موسیقیدانان جدید، فضاهای شنیداری جدیدی را تجربه کنند.
پرسش های حاضران
پس از این صحبت نوبت به پرسش های حاضران رسید که یکی از آنها یزدانیان را مورد خطاب قرار داد و گفت: چرا برای تئاتر آهنگ نمی نویسید؟ او نیز در پاسخ گفت: این دو مقوله خیلی با هم فرق دارند. به نظر می آید چون هردو نمایشی هستند، پس لاجرم می شود به یک شکل برای آنها موسیقی نوشت. در حالیکه تفاوت جدی دارند.
شما در سینما با تصویر روی پرده روبرو می شوید ولی در تئاتر تصویری نمی بینید. شما با صحنه زنده مواجه هستید. بر این اساس اعتقاد دارم برای تئاتر نباید موسیقی نوشت. بلکه همانند دوران سینمای صامت، خوب است که یک نفر پای صحنه به خلق بداهه موسیقی بپردازد.
یکی از حاضران از منتقد پرسید: آیا موسیقی یک فیلم برای آن شناسنامه محسوب می شود یا نه؟ که تنکابنی در پاسخ گفت: نظرات متفاوت است. برخی معتقدند موسیقی نباید در طول فیلم شنیده شود و برخی دیگر برعکس معتقدند که موسیقی باید خیلی قوی در فیلم ظاهر شود و به اصطلاح شناسنامه فیلم بشود.
قطعه ای که 30 درصد دستمزد مرا به کام کشید
رامین صدیقی مدیر نشر هرمس نیز به جمع پرسندگان پیوست و خطاب به یزدانیان گفت: چرا شما بخش زیادی از دستمزد آهنگسازی خود را صرف نوازندگان می کنیند، در حالی که می توانید همانند بسیاری از آهنگسازان فیلم، با دستگاه های الکترونیک کار را جمع کنید؟
یزدانیان در پاسخ گفت: بحث علاقه است. من کارهایم را دوست دارم.
برای همین وقت و انرژی زیادی برای ساخت و ضبط آنها می گذارم. در ساخت موسیقی متن فیلم "پاداش سکوت" سنگ تمام گذاشتم و یک قطعه خوب که 30 درصد دستمزد من را به کام خود کشید، ساختم ولی متأسفانه به علت اشتباه کارگردان که صدا را خیلی پایین آوردند، آهنگ اثر خود را از دست داد. البته من توقع نداشتم موسیقی بالاتر از فیلم قرار بگیرد ولی نه اینقدر پایین بیاورند که اثرش محو شود. به هر حال آن اثر خوب عملاً در فیلم شنیده نشد. با این وجود من خوشحالم که کارم را به نحو احسن انجام دادم.
تاثیر پذیری و توارد
سید ابوالحسن مختاباد که از ابتدای پرسش و پاسخ حاضران به جای فاضل جمشیدی هدایت جلسه را برعهده گرفته بود،ضمن تقدیر از آلبوم گذر و یاد آوری این نکته که ساخته های اقای یزدانیان ملودی های و تنظیم های ناب و زیبایی دارند،درباره شباهت موسیقی فیلم گاهی به آسمان نگاه کن با تیتراژ موسیقی فیلم طالع نحس 2 ( ساخته جری گلد اسمیت ) گفت: در تیتراژ فیلم طالع نحس نیز همانند فیلم شما مسئله مرگ مطرح است و شخصیت های فیلم لحظاتی بعد بر اثر زیر آوار قرار گرفتن در منطقه ای باستانی از بین می روند. لحظاتی پیش از این واقعه ما موسیقی هشدار دهنده ای را می شنویم که چند دقیقه بعد نشان می دهد دانشمند یهودی که به دنبال صحت شخصیت طالع نحس بوده است،به همراه یک باستان شناس زیر آوار می مانند و می میرند. و آهنگسازبرای این بخش فیلم از همان صداهای انسانی و با همان ریتمی که شما در فیلمتان استفاده کرده اید ، استفاده کرده است؟ آیا می توانیم بگوییم که شما ازاین اثر الهام گرفته اید و یا این که اطلاعی از این کار نداشتیدو فقط توارد بوده است و نظر آهنگساز را در این خصوص جویا شد.
یزدانیان برای پاسخ به این اظهار نظر ابتدا گفت که کار جری گلد اسمیت در فیلم طالع نحس را تاکنون نشنیده است و سپس مثالی آورد و گفت: شما اگر به ده نفر بگویید که از غروب آفتاب عکس بگیرند، تقریباً همه عکس ها شبیه هم خواهند بود. شاید در این میان یکی دو تا کمی متفاوت به نظر برسند ولی در کلیت موضوع تفاوتی ایجاد نمی شود.
بنابراین وقتی جریان داستان دو فیلم شباهت هایی به هم داشته باشند، خیلی طبیعی است که موسیقی آنها نیز چنین ویژگی را پیدا کنند. در ضمن بعضی وقت ها این گونه شباهت ها کاملاً غیر ارادی است. پرسش دیگری از یزدانیان صورت گرفت که آیا رد پای برخی آثار خارجی در کارتان را حس می کنید؟ که وی پاسخ داد: یک جاهایی خودم متوجه می شوم که چه اتفاقی می افتد. حتی افکت های صوتی به کار رفته را در جای دیگری شنیده ام ولی نوع به کار بردن آنها به شیوه ای جدید است. در واقع شباهت دارد ولی دقیقاً آن نیست.
مختاباد در ادامه پرسید با توجه به تجربه همکاری شما با برخی از فیلمسازان خارجی از تفاوتهای همکاری با آنان با فیلمسازان وطنی بگویید. وی گفت : در محتوای اثر تفاوتی ندارد ، اما رویکرد و احترام و حرمتی که آنها به آهنگساز می گذارند و برای نظر وی ارزش قایل می شوند قابل مقایسه با آنچه که درایران صورت می گیرد نیست.
در حاشیه
برخی از چهره های مشهور موسیقی در این نشست حضور داشتند که از آن میان می توان به نام های پری ملکی(خواننده و سرپرست گروه خنیا)، پیمان سلطانی رهبر ارکستر ملل، فریدون حلمی سازنده تنبک و عباس تهرانی تاش نوازنده پیشکسوت قره نی اشاره کرد.
در پایان این نشست از سوی موسسه نغمه شهر به مناسبت سالروز تولد عباس تهرانی تاش، از وی تجلیل به عمل آمد و هدیه ای توسط سید عباس سجادی رئیس موسسه نغمه شهر به ایشان داده شد.
برابر خبری که مجری برنامه اعلام کرد نشست هشتم نقدنغمه که اواخر خرداد در همین مکان برگزار می شود ، به جایگاه نقد در موسیقی ایران اختصاص دارد که با حضور ساسان فاطمی ، پژوهشگر موسیقی و رئیس کانون نویسندگان خانه موسیقی برگزار خواهد شد.