اواخر مرداد، زن جوانی نزد پلیس رفت و به مأموران گفت: شوهرم و دوستانش باندی تشکیل دادهاند و دست به سرقت کابلهای برق میزنند. وی ادامه داد: مدتی بود که به رفتارهای همسرم مشکوک شده بودم. میدانستم کاسهای زیر نیمکاسه است. برای همین او را زیرنظر گرفتم تا اینکه دیروز تصمیم گرفتم گوشی او را بررسی کنم. در بین پیامک هایش، پیغامهای عجیبی دیدم که نشان میداد او و دوستانش باند سرقت تشکیل دادهاند.
چون چند نفر برای او نوشته بودند که «در ساعت... به محل قرار بیا تا نقشه دزدی را اجرا کنیم.» وی افزود: وقتی متوجه شدم که شوهرم دست به دزدی میزند خیلی بههمریختم اما با وجود این سکوت کردم و حرفی نزدم تا اینکه چند وقت پیش با هم درگیر شدیم. مدتی بود که با هم اختلاف داشتیم. درست از زمانی که متوجه شدم اعتیاد به تریاک دارد. حتی درخواست طلاق هم داده بودم اما او حاضر به جدایی نبود. بعد از درگیری او مرا به باد کتک گرفت و من هم تصمیم گرفتم او را لو بدهم.بعد از اظهارات این زن، قاضی عبدی، بازپرس دادسرای ناحیه یک تهران دستور بازداشت شوهر وی را صادر کرد.
مرد جوان اما بعد از دستگیری خود را بیگناه دانست و مدعی شد که همسرش برای او پاپوش درست کرده است تا بتواند به راحتی طلاق بگیرد. وی همچنان حاضر به اعتراف نبود اما وقتی مأموران لیست پیامکهای او را مقابلش قرار دادند، مرد جوان چارهای جز اقرار ندید. وی به مأموران گفت: چند وقت پیش در پاتوق دوستانم مشغول مصرف مواد بودیم که در آنجا تصمیم گرفتیم باند سرقت تشکیل دهیم و دست به سرقت بزنیم. وی در ادامه گفت: شیوه مان این بود که من و دوستانم با نیسانم میرفتیم در حاشیه شهر و دست به سرقت کابلهای برق و مخابرات میزدیم که حتی در یکی از سرقتهایمان برق و تلفن یک منطقه قطع شد. اعترافات این مرد کافی بود تا مأموران همدستان وی را نیز دستگیر کنند و همه آنها با قرار قانونی راهی زندان شوند. مرد سارق با شکایت همسرش دستگیر شده و با قرار وثیقه میلیونی به زندان افتاده بود.
تنها چیزی که باعث آزادی او تا روز محاکمه میشد، سپردن وثیقه بود. در چنین شرایطی همسر وی به زندان رفت و شرطی برای تهیه وثیقه مطرح کرد. وی از شوهرش در زندان حق طلاق گرفت و بعد از آن با تهیه وثیقه به دادسرای ناحیه رفت و درخواست آزادی شوهرش را مطرح کرد. وی به قاضی گفت: سالها با همسرم زندگی کردم و در این مدت لحظهای روی آرامش را ندیدم. چند وقت قبل از اینکه او را لو بدهم و دستگیر شود، درخواست طلاق دادم اما بعد از 3سال رفتوآمد در دادگاه، شوهرم حاضر به جدایی نشد. چون مهریهام هم خیلی کمبود نمیتوانستم از آن برای جدایی استفاده کنم.وی ادامه داد:
وقتی به جرم سرقت دستگیر شد و به زندان افتاد، به خانوادهاش چیزی نگفتم. اگر آنها متوجه میشدند که پسرشان در زندان است دق میکردند. این بود که تصمیم گرفتم در ازای گرفتن حق طلاق برایش وثیقه تهیه کنم. زن جوان بعد از سپردن وثیقه، شرایط آزادی همسرش را فراهم کرد و پس از آن راهی دادگاه خانواده شد تا از او جدا شود.