محسن، در حالیکه با نوک کفشهایش با سنگریزههای روی موزاییک پیادهرو بازی میکند، اینها را میگوید. کم حوصله است و منتظر است که هرچه زودتر این بحث تمام شود و پی کارش برود. حالا پا از سر سنگریزهها برمیدارد و کمی پرخاشگرانه ادامه میدهد: مگر ما در دنیای علایق نیستیم؟ مگر نمیگویند اگر میخواهی موفق شوی کاری را انجام بده که دوستش داری؟ من از زبان انگلیسی متنفرم، هیچ موفقیتی هم در انتظارم نیست. بگذار یک جملهی ساده هم بلد نباشم. مهم نیست!
سروش اما درست برعکس فکر میکند. البته او سال آخر دبیرستان است و دو سال از محسن بزرگتر. او میگوید: از بچگی دوست داشتم زبان یاد بگیرم. دوست داشتم فیلمها و کارتونهایی را که با زبان اصلی میدیدم، بدون زیرنویس بفهمم. بههمین دلیل از 12سالگی و البته با اصرار زیاد، خانواده را راضی کردم تا مرا در کلاس زبان ثبتنام کنند. از آن موقع تا امروز در حال یادگرفتن زبان هستم. حالا میتوانم فیلمها را بدون زیرنویس بفهمم و چند وقتی هم هست که کار تدریس را شروع کردهام. بهرغم مخالفت خانواده میخواهم کنکور زبان بدهم و تا مقطع دکترا هم پیش بروم. هرچند پدرم میگوید این رشته نون و آبدار نیست!
شاید حق با محسن باشد و او فقط چون علاقهای به زبان ندارد، میتواند برای همیشه با قسمت زبانآموزی مغزش خداحافظی کند. شاید هم حق با پدر سروش باشد و پرداختن تمام و کمال به زبان (آنطور که سروش خودش را وقف آن کرده) چندان عاقلانه نباشد.
اما راه میانهای هم وجود دارد. اصلیترین ابزار ارتباط هم دانستن حداقل یک زبان خارجی و فراگیر است. چه فایدهای دارد که کسی فوق پروفسورای هواشناسی یا فیزیک یا شیمی داشته باشد و از پس یک سخنرانی ساده و بینالمللی برنیاید؟
پس در این یک مورد، فعلاً علاقه و عشق را بیخیال شو و همین حالا به دنبال یادگیری یک زبان خارجیِ مؤثر باش. نه مانند سروش از باقی مهارتهایت دست بکش و فقط به این مقوله بپرداز و نه مثل محسن تنفر را بهانه کن و خودت را برای همیشه در انزوای زبانی قرار بده و به نسل منقرض شدهی زبانندانها بپیوند. بهویژه که نوجوانی بهار یادگیری مهارتهاست و اگر میخواهی در مهارتی مانند دانستن زبان خارجی موفق شوی، همین حالا هم دیر شده است.
پس همین حالا شروع کن: این راهکارهای آویزان را بخوان و یادگیری زبان را برای خودت سادهتر کن.
* * *
به این زبان فیلم ببین
حتی اگر وقتت کاملاً پر است و سخت مشغول درس خواندن و یادگیری مهارتهای دیگر هستی، بازهم وقتی برای تفریح داری. پس از این فرصت برای دیدن فیلمهایی با زبان اصلی (زبان مورد علاقهات) استفاده کن.
* * *
موسیقی دنیای شگفتانگیز
موسیقی را به زبانی گوش بده که دوست داری. حتی اگر معنی شعر را نمیفهمی، اما گوش دادن موسیقی به زبان دیگر باعث میشود که با ریتم، لحن و طرز ادای کلمات آشنا شوی و آنها را به ناخودآگاهت بسپاری.
* * *
یک انتخاب لذتبخش
اگر همهی همکلاسیها، زبان انگلیسی میدانند و هرکلاس زبانی به معنای کلاس زبان انگلیسی است، این دلیل نمیشود تا تو هم همین زبان را بیاموزی. به قلبت رجوع کن. کجای دنیا را دوست داری برای اولین بار ببینی؟ میدان سرخ در مسکو؟ میدان تحریر در مصر؟ شاید هم شهر روی آب، ونیز؟ هر کدام که انتخاب توست، معطل چه هستی؟ مثلاً اگر آخری را دوست داری، زبانی که از آموختن آن لذت خواهی برد، زبان ایتالیایی است. لذت همیشه باعث پشتکار است.
* * *
چت را فراموش نکن
کسانی که زبان مورد علاقهی تو زبان مادریشان است، بهترین معلم برای آموزش زبان هستند. 10 تا 20 دقیقه چت روزانه مساوی است با یک یا شاید هم دو جلسه کلاس زبان. وبسایتهایی که میتوانند زبانآموزان و مدرسان زبان را به یکدیگر پیوند دهند، خوشبختانه بسیار زیادند. یکی از این وبسایتها italki است. داشتن دوستانی که به زبان مورد علاقهی شما صحبت میکنند، لذت آموختن زبان را چند برابر میکند.
* * *
به آن زبان غذا بخورید!
اگر زبانی را دوست دارید، غذاهای مردمی را که به آن زبان صحبت میکنند، هم بخورید و هم بپزید. دستورهای غذایی را به همان زبان از اینترنت دربیاورید و با یک دیکشنری ساده (چه بسا دیکشنریهای آنلاین) آن را ترجمه و آشپزی کنید.