گروه حوادث: پدر بی‌رحم که علاقه شدیدی به داستان‌های جنایی و پلیسی داشت، در اقدامی هولناک دست به قتل عام اعضای خانواده‌اش زد.

حوادث

شامگاه 23مهر، مأموران پلیس آگاهی تهران در جریان قتل مادر و 2فرزندش در خانه‌شان در خیابان کمیل قرار گرفتند و راهی آنجا شدند. قربانیان زهرا 46ساله به همراه دخترش پریسا 25ساله و پسرش محمدرضا 15ساله بودند که به طرز مرموزی به قتل رسیده بودند. به دستور قاضی سپیدنامه، کشیک جنایی تهران، تحقیقات برای افشای راز این جنایت هولناک آغاز شد.

این در حالی بود که بازتاب خبر وقوع این جنایت، وحشت به جان ساکنان ساختمان انداخته بود تا جایی که عده‌ای از آنها محل سکونتشان را برای مدتی ترک کردند و همین مسئله، روند تحقیقات پلیس را با مشکل روبه‌رو کرد. در چنین شرایطی کارآگاهان به تحقیق از حمیدرضا، پدرخانواده که موضوع جنایت را به پلیس اطلاع داده بود، پرداختند.

وی گفت: من به‌عنوان کارگر در یک شرکت صنعتی کار می‌کنم و شب‌کار هستم. ساعت 17روز حادثه درحالی‌که همسر و فرزندانم در خانه بودند، ‌منزل را ترک کردم تا به محل کارم بروم و اطلاعی درخصوص قتل آنها ندارم. وی در ادامه درخصوص اینکه کسی به خانه‌شان رفت‌وآمد داشته یا نه، گفت:

‌یکی از دوستان دخترم پریسا که در غرب کشور زندگی می‌کند، قرار بود در بیمارستانی در تهران بستری شود. دخترم گفته بود که دوستش شب به همراه خانواده‌اش به تهران و خانه ما می‌آیند تا روز بعد به بیمارستان بروند و حدود ساعت 12پیامکی برایم ارسال کرد که در آن نوشته بود، میهمانانش از راه رسیده‌اند. مرد میانسال در ادامه پیامک مورد نظرش را به مأموران نشان داد و افزود: حدود ساعت 9شب زمانی که در محل کارم بودم چندین بار با تلفن خانه تماس گرفتم اما هیچ‌کس جواب نداد. ‌

برای همین نگران شدم و پس از گرفتن مرخصی به خانه رفتم که با اجساد خانواده‌ام روبه‌رو شدم و وحشت‌زده موضوع را به پلیس اطلاع دادم. بعد از اظهارات پدرخانواده، مأموران راهی بیمارستانی شدند که دوست پریسا قرار بود در آنجا بستری شود اما هیچ بیماری با مشخصات او در بیمارستان نبود.

علاقه به داستان‌های جنایی

از آنجا که حرف‌های پدر خانواده به‌نظر مشکوک می‌رسید، کارآگاهان بررسی‌های خود را روی وی متمرکز کردند. آنها در ادامه راهی محل کار این مرد شدند و دریافتند که او علاقه شدیدی به مطالعه کتاب و مجله‌های پلیسی و جنایی دارد. حتی در بازرسی کمد وی، علاوه بر کشف تعدادی مجله و صفحه حوادث روزنامه‌ها، بیش از 10کتاب با موضوعات جنایی و پلیسی کشف شد که نشان می‌داد وی بارها این داستان‌های جنایی را خوانده است. با گذشت چند روز از وقوع جنایت و بازگشت ساکنان آپارتمان، کارآگاهان به تحقیق از آنها پرداختند. همسایه‌ها می‌گفتند که روز حادثه سر و صدای غیرعادی از خانه مقتولان نشنیده‌اند و فقط حدود ساعت 3بعدازظهر، صدایی شبیه کوبیدن چیزی به زمین شنیده شده است.

در این میان یکی از زنان همسایه گفت: روزهای یکشنبه و سه‌شنبه به همراه زهرا (مادر خانواده) به باشگاه می‌رفتیم ولی آن‌روز هرقدر منتظر ماندم، او از خانه بیرون نیامد و حتی پاسخگوی تماس‌های من نیز نبود. وی افزود: زهرا زن مؤمن و پاکی بود و خیلی خانواده‌اش را دوست داشت و تمامی همسایه‌ها از این ماجرا حسابی وحشت کرده‌اند. کارآگاهان اداره دهم آگاهی در شاخه دیگری از تحقیقات با دستور قاضی سپیدنامه به هنرستان محل تحصیل پسر خانواده(محمدرضا) رفتند.

یکی از همکلاسی‌هایش گفت: ساعت 13روز حادثه، مدرسه تعطیل شد و ما با دوچرخه به خانه رفتیم و قرار شد 3ساعت بعد با همدیگر بیرون برویم اما دیگر از محمدرضا خبری نشد. کارآگاهان در بررسی حرف‌های دوستان پریسا نیز متوجه شدند که او روز حادثه ابتدا به دانشگاه رفته و کتابی از همکلاسی‌اش گرفته و به خانه پدربزرگش رفته بود. پس از آن نیز در حدود ساعت 4بعدازظهر، پدرش با او تماس گرفته و خواسته بود که سریع خودش را به خانه برساند و پریسا نیز به خانه رفته بود.

اقرار به جنایت

همه شواهد حکایت از این داشت که جنایت زمانی رخ داده که پدرخانواده در خانه بوده است. بازجویی از او ادامه یافت تا اینکه 6آبان‌ماه وی به قتل اعضای خانواده‌اش اعتراف کرد. او گفت: از چند‌ماه پیش قصد داشتم همسرم را به قتل برسانم. حتی یک‌بار با همسرم به پارک چیتگر رفتیم و قصد کشتن او را داشتم اما موفق نشدم. روز حادثه در خانه با او درگیر شدم. او قصد بیرون رفتن از خانه را داشت اما من مانع شدم و وی را با ضربات چوب به قتل رساندم. بعد از آن منتظر پسرم نشستم و وقتی وی وارد خانه شد، او را هم به قتل رساندم. ساعت 16:15بود که به پریسا زنگ زدم و از او خواستم تا سریع به خانه بیاید.

چون نمی‌خواستم او جسد مادر و برادرش را ببیند از وی خواستم که به بهانه جابه‌جا کردن وسایل و کمک به من، به پشت بام بیاید. زمانی که پریسا به پشت بام آمد، او را هم به قتل رساندم. پس از آن به محل کارم رفتم. سرهنگ آریا حاجی‌زاده، معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی تهران، با اعلام این خبر گفت: متهم درخصوص انگیزه‌اش از جنایت، هر بار مسائل مختلفی را مطرح می‌کرد اما با توجه به کشف قرص‌های اعصاب و روان از کمد متهم در محل کارش و اعتراف وی به مصرف این نوع از قرص‌ها، در حال حاضر وی به دستور قاضی سپیدنامه به پزشکی قانونی معرفی شده تا سلامت روانی او بررسی شود.

کد خبر 236885
منبع: همشهری آنلاین

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز