وقتی محمد مرسی که تا ۴ماه پیش عنوان نخستین رئیسجمهور دمکراتیک مصر را داشت در دادگاه داخل قفس قرار گرفت خیلیها به یاد تصاویر محاکمه مبارک افتادند. دیکتاتور ۳۰ ساله مصر پس از چندبار رفتوآمد به دادگاه و تبرئه شدن در بخشی از اتهاماتش حالا در حبس خانگی که با شرایط و امکانات او احتمالاً خیلی سخت هم نیست به سر میبرد اما جانشینهای او در قدرت که با رأی مردم انتخاب شدند تازه مسیر به دادگاه رفتنشان شروع شده است.
وقتی نظامیان مصر پس از یکسال در قدرت بودن عنوان نخستین رئیسجمهور بدون سابقه نظامی، مرسی را بازداشت کردند و همراهانش در اخوان را هم به حبس بردند خیلی از کشورها در واکنش به این ماجرا در شک و دودلی بودند، آنهایی که با درقدرتبودن اخوان مشکل داشتند که وضعشان مشخص بود اما کسانی که از لزوم دمکراسی و انتخابات حرف میزدند چه کار باید میکردند؟
واقعیت این است که مقامهای اخوان المسلمین با اینکه سابقه طولانی در مبارزه سیاسی داشتند و با سابقه بیشتر از ۸۰ ساله این جبنش، در عمل وقتی سرانجام قدرت را در دست گرفتند نتوانستند عملکرد خوبی داشته باشند.
مرسی سیاستمدار نبود و نتوانست امور را براساس جمعگرایی حل و فصل کند. همه این موارد در شرایطی بود که پس از انقلاب مطالبات مردم هم حداکثری بود. اخوانیها مثل اینکه از پیروزی در انتخابات آنقدر ذوقزده بودند که دیگر اجزا و محورهای قدرت در صحنه سیاست این کشور را فراموش کردند. با ادامه مشکلات مصر و نادیده گرفتن نظامیان و جریان سکولار اعتراضها در این کشور کم کم شدت گرفت. نظامیان مصر در این شرایط دست بهکار شدند، دولت را سرنگون کردند و کارشان را با اعلام حمایت از خواست مردم توجیه کردند تا برچسب کودتا را نداشته باشند.
مصریها از قیام فوریه سال ۲۰۱۱ در حال کشمکش برای رؤیای کشوری بهتر و آزاد هستند. مقامهای آمریکا که زمانی در مقابل کودتا یا دخالت نظامیان سکوت میکردند حالا بار دیگر از برگزاری انتخابات آزاد و عادلانه در مصر حرف میزنند. اگر فرض برناکارآمدی کامل اخوانیها در قدرت هم گذاشته شود رئیسجمهوری که با رأی مردم انتخاب شده باید با سازوکارهای درنظر گرفته شده براساس اصول دمکراسی کنار گذاشته میشد. نقش ارتش مصر همیشه در این کشور بارز بوده و پس از استقلال مصر هم و بهویژه پس از کودتای افسران جوان این نقش پررنگتر شد.
جمال عبدالناصر، انور سادات و مبارک همهشان جزو همین افسران و ارتشیها بودند که قدرت را در اختیار گرفتند. با برگزاری انتخابات در مصر حتی با فرض آزادانهبودن آن اما چه تضمینی وجود دارد که نظامیان بار دیگر به هر دلیل و بهانهای دولت را برکنار نکنند و روند مشابهی را رقم نزنند؟ در شرایط فعلی مصر تنها دولتی که زیرنظر نظامیان باشد و حرفهای آنها را مو به مو اجرا کند میتواند در این کشور فعالیت داشته باشد.
مصریها به خیابان آمدند که رأی آنها ارزش داشته باشد، خبری از سرنیزه و دیکتاتوری نباشد و کشورشان براساس دمکراسی و نه محوریت یک جریان و فرد اداره شود. اگر قرار است شرایط همان باشد، تغییر آدمها نمیتواند تأثیری در تغییر روندهای این کشور داشته باشد. هنوز هم در مصر کسی تاب مخالفت ندارد، انتقاد پذیرفته نیست و نظامیان هستند که حرفشان را به کرسی مینشانند. مصر شاید بیشتر از تغییر آدمها نیاز به تغییر فرهنگ سیاسی دارد. شاید قبل از هر کاری فعالان این کشور باید بتوانند بهتدریج سایه سنگین نظامیان را از صحنه سیاست دور کنند و آنها را به پادگانهای خود بازگردانند. قبل از آن هر کسی که تأیید نظامیان را نداشته باشد سرنوشتی بهتر از مرسی نخواهد داشت.