عصر 10 آبانماه سال 90 مأموران پلیس تهران در جریان دستبرد مسلحانه به یک طلافروشی در شهرک ولیعصر قرار گرفتند و راهی محل سرقت شدند. دزدان 2مرد بودند که یکی از آنها کلت کمری در دست داشت و دیگری چاقو و قمه و آنها توانسته بودند با سرقت مقدار زیادی طلا از مغازه فرار کنند.
صاحب طلافروشی ماجرای سرقت را اینطور توضیح داد: حدود ساعت4 بعدازظهر بود و تازه مغازهام را بازکرده بودم. همان لحظه جوانی با لباس قرمز پشت در طلافروشی ظاهر شد و گفت که سکه میخواهد. من هم در را باز کردم اما او به محض ورود به مغازه به رویم اسلحه کشید و همان موقع همدستش که قمه و یک کیف در دست داشت وارد شد.
آنها با فحاشی و سر و صدا مرا تهدید کردند و نفر دوم از روی پیشخوان به طرف دیگر پرید و شروع کرد به برداشتن طلاهای داخل ویترین. چندبار خواستم مقاومت کنم اما نفر اول، با یک دست قمه و با دست دیگر اسلحه را به سوی من گرفته بود و نفر دوم مرتب میگفت: اگر حرکتی کرد بزن. همه ماجرای سرقت فقط چند دقیقه طول کشید و درحالیکه وحشت کرده بودم، سارقان با سرقت مقدار زیادی طلا از مغازه خارج شدند و سوار بر یک ریوی سفید رنگ، فرار کردند.
خودروی مسروقه
با اظهارات صاحب مغازه، مأموران به بررسی فیلمهای ضبطشده در دوربین مداربسته پرداختند. در این میان تصاویر چهره سارقان و همچنین خودروی آنها بهدست آمد اما در بررسی بایگانی پلیس و همچنین آلبوم عکس مجرمان سابقه دار هیچ سرنخی بهدست نیامد و این مسئله نشان میداد که دزدان احتمالا تازه کار بودهاند. در ادامه، مشخصات خودروی دزدان بررسی و صاحب آن شناسایی شد، اما تحقیقات نشان داد که این خودرو 2هفته قبل از سرقت از خیابان پیروزی به سرقت رفته و این یعنی دزدان مسلح برای اینکه شناسایی نشوند ابتدا دست به سرقت خودرو زده و سپس با خودروی مسروقه به طلافروشی دستبرد زدهاند.
در چنین شرایطی دستور توقیف خودروی ریو صادر شد اما چند روز بعد این خودرو که در یکی از خیابانهای پایتخت رها شده بود، پیدا شد. در بررسی داخل خودرو نیز هیچ سرنخی که بتواند پلیس را به دزدان برساند پیدا نشد و از آنجا که ردی از دزدان نبود، قاضی پرونده مجوز انتشار عکس دزدان در لحظه سرقت را صادر کرد تا شاید با کمک مردم، آنها شناسایی شوند.
تماس رازگشا
پس از انتشار عکس دزدان در روزنامهها، فردی با پلیس تماس گرفت و مدعی شد که یکی از دزدان را میشناسد. او گفت مردی که با لباس قرمز وارد طلافروشی شده بود مصطفی است و در یکی از محلههای ورامین زندگی میکند. با اطلاعاتی که این مرد در اختیار پلیس قرار داد، محل زندگی مصطفی شناسایی و در ادامه تحقیقات مشخص شد که او با همدستی داییاش به نام امید دست به این سرقت زده است.
تحقیقات اما حاکی از آن بود که این دایی و خواهرزاده پس از انتشار عکسشان در روزنامهها محل زندگی خود را ترک کرده و با فرار از تهران، زندگی مخفیانهای در پیش گرفتهاند. سرانجام پس از تحقیقات گسترده پلیسی، مخفیگاه هردو متهم در یکی از شهرهای استان گیلان شناسایی و معلوم شد که آنها با تهیه خانهای در این شهر، به زندگی مخفیانه خود ادامه میدهند. تیمی از کارآگاهان اداره یکم، راهی گیلان شدند و 14 آبانماه موفق شدند سارقان را در یک عملیات ضربتی دستگیر کنند. با انتقال متهمان به تهران، هر دوی آنها به سرقت مسلحانه اعتراف کردند. سرهنگ عباسعلی محمدیان، رئیس پلیس آگاهی تهران با بیان این خبر گفت: برای هر دو متهم قرار بازداشت موقت صادر شده است و تحقیقات از آنها ادامه دارد.