تیتری که برخلاف آنچه تصور میشد، نه تنها لبخند رضایت و خرسندی بر لبان دانشآموزان و والدین و جامعه دانشگاهی کشور ننشاند بلکه بر سؤالات و ابهامها و اضطرابهایشان اضافه کرد. کنکور از آن چیزهایی است که بودنش فاجعه و نبودنش مصیبت است!
تا وقتی هست، همه ناله میکنند که این چه ملاک ناعادلانهای برای گزینش دانشجو است و کجای دنیا حاصل 12 سال زحمت تحصیلی را ظرف چند ساعت تعیین میکنند و بچههایمان از استرس، خواب و خوراک ندارند و شدهاند ماشین تستزنی و با این همه دکانی که برای این آزمون باز شده چه باید کرد و...، حالا هم که بنا به حذفش شده، دوباره این همه اعتراض که... اصلا خودتان بخوانید و ببینید شما میفهمید آخرش چه باید کرد؟
ریموند کارور یک داستان کوتاه دارد به اسم «وقتی از عشق حرف میزنیم، از چه حرف میزنیم؟»، حالا حکایت ماست!
قبل از اینکه به اشکالات طرح حذف کنکور بپردازیم و ایراداتی که بهاش میگیرند را مطرح کنیم، باید بدانیم که از چه حرف میزنیم. برای نیل به این مقصود هم، حرفهای هیچکس به اندازه دکتر عباسپور ـ عضو کمیسیون آموزش مجلس که از طراحان و برنامهریزان اصلی طرح بوده ـ به کارمان نخواهد آمد؛ «بعد از تصویب این قانون، پذیرش دانشجو در دانشگاههای کشور براساس سوابق تحصیلی فرد در دوره دانشآموزی و نمره کنکور سراسریاش خواهد بود؛ به این صورت که پذیرش دانشجو براساس 85 درصد نمره کنکور و 15درصد سوابق تحصیلی صورت میگیرد.
در سالهای بعد، هر ساله تاثیر نمره کنکور کمتر و ارزش سوابق تحصیلی بیشتر میشود تا اینکه در سال90 به کلی آزمون سراسری حذف میشود و فقط سوابق تحصیلی ملاک گزینش دانشجو خواهد بود.»
لابد میپرسید این سوابق تحصیلی چیست؛ همان معدل دیپلم؟ «نه، نمرات دروس پایههای مختلف دبیرستان که به صورت یکنواخت، همزمان و متمرکز در سراسر کشور توسط آموزش و پرورش برگزار میشود؛ یعنی امتحانات نهایی سراسری. این اوراق یا توسط ماشین تصحیح میشود یا اگر مصححاش نیروی انسانی باشد، سربرگ و نام و نشان برگهها را جدا میکنند تا از تقلب جلوگیری شود. ضمن اینکه پیشبینی کردهایم اگر کسی از نمرهاش در درسی راضی نباشد، بتواند دوباره امتحان دهد».
به گفته دکتر عباسپور بر اساس این طرح، کمیتهای متشکل از وزیر آموزش و پرورش، وزیر علوم، وزیر بهداشت، رئیس سازمان سنجش و رئیس دانشگاه آزاد (یا نمایندگان هر کدامشان) تشکیل خواهد شد که تعیین میکند برای هر رشته دانشگاهی، نمرات چه درسهایی ـ در چه پایههایی و با چه ضرایبی ـ ملاک باشدشاید فکر کنید که با این طرح، دیگر نیازی به حضور و وجود سازمان سنجش نیست چرا که کار این سازمان، برگزاری کنکور سراسری بود و حالا هم که قرار است کنکور حذف شود؛ اما دکتر عباسپور به شما نشان میدهد که اشتباه فکر کردهاید؛ «آموزش و پرورش، کارنامه و سابقه تحصیلی هر دانشآموز را هر سال به طور کامل به سازمان سنجش میفرستد.
آنها بر مبنای این نمرات و ضرایبی که کمیته تعیین کرده است، امتیازی را برای هر فرد مشخص میکنند و آن را به صورت کارنامه در اختیار داوطلبان کنکور قرار میدهند. داوطلبان از روی این کارنامه ـ مثل حالا ـ انتخاب رشته میکنند و به سازمان سنجش میفرستند. باقی روند و گزینش دانشجو در سازمان سنجش، فرقی با چیزی که الان اجرا میشود ندارد. به این ترتیب، سازمان همچنان حضور و نقش دارد، فقط نحوه تعیین کارنامهاش فرق کرده است».
مافیای کنکور نمیگذارد
اواخر آبان گذشته بود که وزیر آموزش و پرورش از آمادگی وزارت متبوعش برای حذف کنکور خبر داد و اعلام کرد این پیشنهاد را به کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس ارائه کرده است. فرشیدی گفت: «آموزش و پرورش میتواند با امتحانات خوب و استانداردی که برگزار میکند، زمینه حضور دانشآموزان در دانشگاه را فراهم آورد.
حتی اگر جز امتحانات دروس آموزش و پرورش، به آزمون دیگری هم نیاز باشد، توانایی انجام آن را در مدارس داریم». او معتقد بود با این روش، بحث یک بار امتحانگرفتن برای ورود به دانشگاه منتفی میشود و استرس کنکور از بین میرود و در عین حال، عدالت واقعی برای حضور دانشآموزان در دانشگاه ایجاد میشود.
یک ماه بعد، عباسپور خبر از حذف کنکور تا پایان برنامه چهارم توسعه داد و اعلام کرد که طرح پذیرش دانشجو (همان حذف کنکور) تا 2 هفته آینده در دستور کار مجلس قرار میگیرد. انتشار این خبر، انتقادات جامعه دانشگاهی کشور را در پی داشت. در اولین اظهارنظرها، معاون آموزشی وزیر علوم، حذف کنکور را تا پایان برنامه چهارم ممکن ندانست و گفت که کمیسیون آموزش مجلس برای پیگیری این طرح عجله دارد. خالقی معتقد بود: «بر اساس طرح سنجش و پذیرش مجلس، پذیرش دانشجو باید بر اساس نمرات سالهای دبیرستان صورت پذیرد؛ نمراتی که حاصل آزمونهای سراسری است، در حالی که تا پایان برنامه چهارم، بیش از نیمی از داوطلبان، نمرات استاندارد ندارند و این کار نیازمند حداقل 5 سال زمان است».
بعد از آن، رؤسای 31 دانشگاه کشور، نامهای به رئیس مجلس نوشتند و از این طرح انتقاد کردند. عباسپور در جواب این نامه گفت: «مطمئنا موضوع و هدف این طرح به رؤسا تشریح و تفهیم نشده است چرا که در این صورت آنان نیز جزو موافقان طرح میشدند».
اما مشیری ـ از دیگر اعضای کمیسیون آموزش ـ نظر تندتری داشت. او این رؤسا را متهم کرد که در عین موافقت با طرح، به دعوت برخی از مدیران وزارت علوم، نامه را امضا کردهاند! مشیری همچنین گفت:«احتمالا برگزارکنندگان کلاسهای کنکور، در میان برخی مدیران ذیربط نفوذ دارند. مافیای فروش سؤالات کنکور، سالهاست که نمیخواهد کنکور حذف شود».
قرار بود طرح، اول بهمن ماه در صحن علنی مطرح شود اما با ادامه انتقادات، این اتفاق صورت نگرفت. حتی شایعه مسکوتماندن طرح تا سال1390 هم دهان به دهان چرخید که با تکذیب شدید عباسپور مواجه شد. در نهایت اواخر فروردین، کمیسیون آموزش، طرح را برای اصلاح و رفع نواقص پس گرفت و یک ماه بعد آن را دوباره به صحن علنی مجلس آورد؛ طرحی که با 139رأی موافق، در مقابل 36رأی مخالف با قاطعیت تصویب شد.
نمرات 3 پایه
بیشک یکی از سرسختترین و جدیترین مخالفان طرح حذف کنکور، سازمان سنجش بود. رئیس این سازمان، آذرماه پارسال در مورد حذف کنکور گفت: «این کار شعاری توفانی و سیاسی است که عدهای برای پرکردن وقت خود به زبان میآورند!».
رئیس سازمان سنجش برای این حرف خودش کلی دلیل مستند به آمار و ارقام هم داشت؛ «در هیچ جای دنیا آزمون تشریحی سراسری با این وسعت برگزار نمیشود. فرض کنید امسال سال90 است و آزمون سراسری کشوری سالهای دوم، سوم و پیشدانشگاهی باید برگزار شود.
به طور طبیعی برای هر یک از این پایهها، در 10 درس امتحان برگزار میشود. به عبارت دیگر با در نظر گرفتن بیش از 2میلیون و 600 هزار دانشآموز، بیش از 26میلیون برگه امتحانی در یک دوره کوتاه باید تصحیح شود، آن هم دو بار؛ یعنی حدود 53 میلیون برگه! چند معلم در کشور و در چه دوره زمانی باید بسیج شوند تا بتوانند این برگهها را تصحیح کنند؟!».
رئیس سازمان سنجش با اشاره به زمان حدودا 2 هفتهای برای برگزاری امتحانات هر پایه، حفظ امنیت این شیوه را هم زیر سؤال برد؛ «حفظ امنیت و اجرای بهینه آزمون در طول 2 هفته بسیار پیچیده است و چون قرار است این آزمونها تنها ملاک پذیرش دانشجو باشند، جای نگرانی زیادی وجود دارد، در حالی که کنکور سراسری در 4 ساعت برگزار میشود و متکی به سیستم قرنطینه است».
او حتی با این ادعا که این روش، استرس داوطلبان را کاهش میدهد، موافق نبود؛ «با این اقدامات، نه تنها کنکور را حذف نکردهایم بلکه آن را به پایههای مقطع دبیرستان منتقل کردهایم! نگرانی خانوادهها بیشتر هم خواهد شد. ضمن اینکه وقتی سرنوشت داوطلبان بر اساس نمرات 3 پایه دبیرستان تعیین شود، کسی دیگر به دنبال کسب مهارت و پرورش استعداد و تربیت و یادگیری نیست و فقط به کسب نمره فکر میکند؛ یعنی تنها اسم کنکور به «نمرات 3 پایه تحصیلی» تغییر پیدا کرده است!».
4 سال بعد
با وجود همه این انتقادها، طرح حذف کنکور برای سال90، در مجلس تصویب شد. به نظر میرسد مسئولان وزارت علوم از تصویب این طرح راضی هستند؛ گرچه از ابتدا نیز مخالفت شدید و غلیظی با طرح نکرده و صرفا به چند تذکر و راهنمایی کوچک بسنده کرده بودند. اما از مجموعههای ذیربط وزارت علوم، تنها سازمان سنجش بود که شدیدترین انتقادات را متوجه طرح کرد.
خالقی ـ معاون آموزشی وزارت علوم ـ در یک گفتوگوی تلفنی کوتاه، موافقت خودش را با طرح حذف کنکور اعلام میکند؛ «فکر میکنم این طرح به نفع آینده علمی همه جوانان کشور باشد که با حداقل تنش، فرایند پذیرش در دانشگاه را طی کنند. البته حذف کنکور به معنی حذف رقابت نیست اما از این به بعد، رقابت بر اساس سوابق تحصیلی و استانداردهای آموزشی انجام میشود. موفقیت این طرح هم در گرو عملکرد صحیح وزارت آموزش و پرورش است. اگر آنها با حساسیت، جدیت و کیفیت در برگزاری آزمونهای استاندارد اقدام کنند، موفق خواهیم شد».
خالقی در مورد توانایی وزارت آموزش و پرورش برای برگزاری مرتب امتحانات نهایی در هر سال با این حجم و دقت، میگوید؛ «این کار با برنامهریزی دقیق قابل انجام است. الان هر سال، ظرف 3 ـ 2 روز برای یک میلیون و 300 هزار نفر کنکور برگزار میشود، در حالیکه مثلا تعداد دانشآموزان پایه دوم دبیرستان، 400 هزار نفر است، ضمن اینکه امتحانات نهایی در یک دوره زمانی طولانی انجام میگیرد. با این حساب، امنیتش قابل تامین است».
حرفهای معاون آموزشی وزارت علوم در مورد امکان برگزاری آزمون استاندارد و تصحیح دقیق سؤالات تشریحی را هم بخوانید؛ «الان نحوه طراحی آزمون استاندارد به طور علمی فرموله شده است اما قبول دارم که به هر دلیلی ممکن است در تصحیح خطا صورت بگیرد یا اعمال سلیقه شود ولی امکان اشتباه همه جا هست.
در کنکور ممکن بود فرد در حل یک سؤال اشتباه کند و با یک تست کمتر، یک سال زندگیاش از دست برود اما در این طرح، حتی اگر در تصحیح یک امتحان اشتباهی صورت بگیرد، چون تعداد امتحانات زیاد است و در طی 3 سال تکرار میشود، اثر آن اشتباه کاهش مییابد و فرد فرصت جبران دارد».
خالقی با این انتقاد که طرح، استرس سال آخر را به 3 یا 4 سال دوره دبیرستان منتقل میکند، موافق نیست؛ «اگر استرس یک آزمون 4 ـ 3 ساعته را بین چندین امتحان در 3 سال توزیع کنید، چیزی از آن نمیماند. وقتی فرد قرار است مثلا 30 یا 40 امتحان بدهد، دیگر چه استرسی باید داشته باشد؟ فکر میکنم با این روش، درس خودش را بهتر میخواند، امتحانش را میدهد و نمرهاش را هم میگیرد».
چند روز بعد از تصویب طرح، وزیر آموزشوپرورش از دقت بسیار زیاد کارمندان این وزارتخانه در تنظیم کارنامه دانشآموزان سال سوم دبیرستان خبر داد. فرشیدی گفت: «با توجه به تصویب طرح حذف کنکور در مجلس، کارنامه دانشآموزان سال سوم برای ما حیثیتی است».
اما این، همه عکسالعمل جامعه دانشگاهی و آموزشی کشور نبود. فاطمه آجرلو ـ از اعضای کمیسیون آموزش عالی مجلس ـ هم معتقد است مردم 4 سال بعد، دوباره شاهد حضور طرح کنکور در صحن علنی مجلس خواهند بود؛ «طرح ارائه شده ناقص و فاقد تحقیقات کافی از سوی کمیسیون است. این کار نه تنها غیر علمی که از نظر من غیر شرعی است و به نظام آموزشی کشور ظلم کرده است».
و پاسخ دکتر عباسپور به این حرفها؛ «تا کی میخواهیم به این روش غلط بچسبیم؟ باید همت کنیم. الان در بسیاری از رشتهها به اندازه کافی متقاضی نیست و ما با ظرفیت خالی مواجه هستیم. این طرح قابلیت اجراییشدن ظرف 5 سال را داراست. وقتی آلمان شرقی منهدم شد، در عرض 2 سال توانست سیستم اقتصادی خودش را به کلی تغییر دهد و آن را در سیستم اقتصادی آلمان غربی حل کند؛ چرا ما نتوانیم ظرف 5 سال کنکور را حذف کنیم؟ به نظرم حتی وجود چنین تفکری برای نظام ما افت خواهد بود».
4 سال دیگر معلوم میشود که حق با آقای عباسپور است یا با خانم آجرلو!
بقیه کشورها برای پذیرش دانشجو چه میکنند؟
گهگاهی از رسانهها، خبری را در مورد حذف یا ابقا یا تغییر نحوه برگزاری کنکور سراسری دانشگاهها میشنویم یا میخوانیم. اما تا به حال دقت کرده بودید که هیچوقت اخباری شبیه به این را در مورد دیگر کشورهای جهان نمیبینیم؟ مثلا هرگز نشنیدهایم که وزارت علوم فرانسه اعلام کند در آزمون امسال، استفاده از ماشینحساب مجاز نیست یا سازمان سنجش کانادا تاریخ برگزاری کنکور را به دلیل تقارن با فینال جام جهانی هاکی تغییر دهد. فکر میکنید چرا؟
جوابش خیلی ساده است. پذیرش دانشجو به روشی که در ایران صورت میگیرد، تقریبا در هیچ جای دیگر دنیا وجود ندارد. تحقیقات میدانی ما نشان میدهد که فقط در کشوری مثل افغانستان، برای قبولی در دانشگاه کابل - که دانشگاه معتبری محسوب میشود و خیلی از استادانش آمریکایی هستند - دانشآموزان این کشور باید در یک آزمون سراسری شرکت کنند. اما دانشگاههای اروپا و آمریکا، هر کدام خودشان و جداگانه، دانشجوهایشان را انتخاب و ثبتنام میکنند.
در آمریکا و کانادا - که اغلب دانشگاهها خصوصی هستند و از دانشجویانشان شهریههای بالا میگیرند - دانشآموزان در سال آخر دبیرستان، کارنامه تحصیلی خود را به همراه یکی دو توصیهنامه از معلمانشان، رزومهای از فعالیتهای مختلفی که انجام داده و افتخاراتی را که کسب کردهاند (مخصوصا فعالیتهای ورزشی) و نتیجه آزمون «ست» (SAT) را برای دانشگاهی که میخواهند در آن درس بخوانند میفرستند. آزمون ست - کم و بیش - مشابه آزمون GRE است؛ هفت بار در سال برگزار میشود و استعدادهای شرکتکننده را در ریاضیات، قدرت تحلیل و توانایی در نوشتن میسنجد. دانشگاه با توجه به مدارک ارسال شده هر فرد، در مورد پذیرش او تصمیم میگیرد.
اینکه او را بورسیه کنند یا در شهریهاش تخفیف بدهند هم، در همین مرحله مشخص میشود. یکی از معمولترین راههای بهرهمند شدن از بورس تحصیلی در آمریکا و کانادا، داشتن قابلیت و افتخار ورزشی است.
مثلا یک شناگر ماهر، مادامی که عضو تیم شنای دانشگاه است، میتواند به طور رایگان در رشته فلسفه تحصیل کند! نکته جالب دیگر اینکه دانشآموزان همیشه برای یک رشته مشخص تقاضا نمیدهند؛ بعضی از آنها فقط به دانشگاه مورد نظرشان اعلام میکنند که قصد ادامه تحصیل در آنجا را دارند و پس از گرفتن پذیرش، چند ترم اول، واحدهای عمومی را میگذرانند تا بعدا رشته مورد علاقه خود را انتخاب کنند. در اروپا هم - کم و بیش - چنین اتفاقی میافتد. البته آنجا دانشگاههای دولتی و رایگان هم هستند که شهریه (یا شهریه قابل ملاحظهای) دریافت نمیکنند.
بعضی از دانشگاههای اروپا مثل سوئیس، به جز گرفتن نمرات 3 سال آخر دبیرستان و گواهی قبولی در دوره پیشدانشگاهی از داوطلبین، برایشان یک آزمون ورودی - شامل درسهایی مثل ریاضی و فیزیک و زبان - میگذارند و بر اساس نتایج آن، در مورد پذیرش فرد تصمیم میگیرند. البته هر دانشگاه آزمونش را جداگانه برگزار میکند؛ نه یک آزمون هماهنگ و سراسری و متمرکز برای همه دانشگاهها.