«کتاب از امام دارید؟» اولین جوابی که احتمالا فروشندههای کتاب به این سؤال میدهند، این است: «وصیتنامه امام داریم با نکات تستیاش». منظور آنها، کتابهای مختلفی است که برای 2 واحد درسی و دانشگاهی وصیتنامه امام، منتشر شده است. خیلی از کتابفروشها هم، حتی نمیدانند که امام خمینی(ره) بهجز وصیتنامهای که خودش هیچوقت آن را به شکل کتاب منتشر نکرده، حداقل 104جلد کتاب دارد!
ساعت 10صبح، خیابان انقلاب، روبهروی دانشگاه
اینجا مرکز اصلی فروش کتاب پایتخت است؛ با انواع کتابفروشیهای درسی، تخصصی و حتی کتابهای نایاب؛ جایی که میگویند هیچ کتابی نیست که نتوانی پیدا کنی. از میدان انقلاب شروع میکنم به سؤال کردن از یکیک کتابفروشیها و همینطور میآیم به سمت چهارراه ولیعصر(عج). وصیتنامه امام را تقریبا اکثر مغازهها دارند، با چاپهای مختلف.
بعضیهایشان در انتهای کتاب تست هم دارند. اما به جز این، نام هیچ کتاب دیگری از امام، برای فروشندهها آشنا نیست. یکیشان کتابهای تاریخی میآورد؛ «روحانی و شاه»، «ریشههای انقلاب اسلامی»، «نهضت امام خمینی» و چند عنوان دیگر که هیچ کدامشان از امام یا درباره خود امام نیستند. نبش خیابان 16آذر، چند کتابفروشی مذهبیتر هستند.
آنها رساله امام را هم دارند. یکی دیگرشان «خاطرات آیتالله پسندیده» (برادر امام)، «خاطرات 15خرداد» و «پابهپای انقلاب» را نشانم میدهد که «اینها تویشان درباره امام هست.» اما باز هم هیچ کدامشان «شرح چهل حدیث» را ندارند. یکی از فروشندهها میگوید: «چهل حدیث، کتابی قدیمی است.
به درد شما نمیخورد جوان». اصرار میکنم که کجا میتوانم کتاب را گیر بیاورم و او من را حواله میدهد به فروشگاهی در نبش خیابان وصال شیرازی. آنجا نمایندگی دفتر تبلیغات حوزه علمیه قم است. انواع و اقسام کتابچههای چهل حدیث را هم دارد؛ از «چهل حدیث شهادت» و «چهل حدیث نماز» بگیر تا «چهل حدیث سیب» و «چهل حدیث خرما».
اما «شرح چهل حدیث» امام را اینجا هم ندارد. عوضش «رساله امام»، «مجموعه استفتائات» و «تحریر الوسیله» (رساله عربی امام) - همگی با چاپهای جدید – پیدا میشوند. از فروشنده میپرسم مگر امام مقلد جدید هم دارد که کتابها چاپ جدید هستند؟ و او میگوید که رساله امام، بیشتر از همه رسالهها فروش دارد.
ساعت 11صبح، خیابان کریمخان، زیر پل
چند سالی است که کتابفروشیهای این خیابان، رونقی گرفتهاند و به یکی از مراکز اصلی فروش کتاب تهران تبدیل شدهاند. اینجا، فروشندههای کتاب، معمولا کتابخوان و کتابشناس هستند و امید اینکه به جواب برسی، خیلی بیشتر است.
با این حال اولین فروشنده میگوید که امام فقط کتاب «صحیفه نور» را داشته و آن هم چاپش خیلی وقت پیش تمام شده. فروشندههای بعدی، همین نکته را هم نمیگویند. آنها نه «شرح چهل حدیث» امام را میشناسند و نه «ولایت فقیه» را. حتی یکیشان تاریخسازی هم میکند. میگوید امام خودش چیزی در مورد ولایتفقیه نداشته و بعدا بقیه این عنوان را ساختهاند!
ساعت 12صبح، خیابان ناصرخسرو کوچه ظهیرالاسلام
اینجا یکی دیگر از مراکز کتاب تهران است؛ یک کوچه قدیمی که مرکز فروش کتابهای دینی است. اینجا علاوه بر رساله و استفتائات امام، «شرح دعای سحر» و «آداب نماز» را هم میشود پیدا کرد؛ آن هم با چاپهای قدیمی. مرد فروشنده از «شرح چهل حدیث» و «ولایت فقیه» امام خبری ندارد. میگوید: «ما کتابهای قدیمی امام را داریم. این جدیدیها همین چند ساله چاپ شدهاند!».
ساعت 2بعدازظهر، خیابان نیاوران، خیابانیاسر
اینجا دفتر اصلی مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام است. اینجا همه کتابهای امام را میشود پیدا کرد. انواع و اقسام مجموعههای تهیه شده درباره امام و کتابهای گزیده شده از آثار امام را هم همینطور. فروشنده، هم «شرح چهل حدیث» را میشناسد، هم «ولایت فقیه» را. تنها چیزی که اینجا نمیشود پیدا کرد، تستهای وصیتنامه امام است.
فروشنده تعریف میکند که «توزیعکنندگان کتاب، همه جور کتابی را توزیع نمیکنند» و ظاهرا کتابهای امام هم شامل این قاعده میشوند. فروشنده، شاهد هم برای حرفش دارد، میگوید: «شما کل انقلاب را بگردید، اگر یک کتاب از شهید آوینی پیدا کردید!».
ساعت 4بعدازظهر، خیابان جردن، دفتر مجله
اینجا داریم با بچهها درباره کتابهای امام(ره) حرف میزنیم. آنهایی که «شرح چهل حدیث» را خواندهاند، دارند برای بقیه از این کتاب و اینکه چه کتاب خوب و بهدردبخوری است و چقدر برای ما مفید است و به درد امروز ما میخورد،حرف میزنند. آنهایی هم که نخواندهاند، سؤالشان این است که از کجا میشود کتاب را پیدا کرد. واقعا کتابهای امام را از کجا میشود پیدا کرد؟ و چرا در جاهایی که مرکز عمده کتاب هستند، نمیشود پیدا کرد؟
مردی که زیاد می دانست
قصه، قصه فهرست کردن کتابهای آدمی نیست که کار و باری غیر از نوشتن نداشته و حالا بخواهیم به عنوان «نویسنده» سراغش برویم. قصه، قصه آدمی است که نویسندگی شاید یکی از دورترین تصورات در موردش باشد؛ آدمی که همه داستان پرفراز و نشیب زندگیاش را میدانیم؛ آدمی که شبانه تبعیدش کردند و برای 15 سال بردن اسمش یا داشتن عکسش در ایران ممنوع بود؛ آدمی که با جملات سادهای که توی کاستهای سخنرانیهایش میگفت یا توی اعلامیههایش مینوشت، یک حکومت را سرنگون کرد. دومین جنگ طولانی قرن بیستم را رهبری کرد. با ابرقدرت غرب درافتاد و ابرقدرت شرق را وعده فروپاشی داد؛ آدمی که قاعدتا وقتی برای نوشتن و نویسندگی نداشته.
ماجرا وقتی عجیب و غریبتر میشود که تعداد کتابهای همین آدم را بدانیم؛ 104 کتاب و رساله؛ 92 عنوان به فارسی و 12 عنوان به عربی و تازه، این همه ماجرا نیست. شگفتی وقتی کامل میشود که بدانیم تعدادی از رسالهها و تألیفات این مرد، در جابهجایی از منازل اجارهای یا در جریان حملههای ساواک به منزل و کتابخانه او، گم شده یا از بین رفته و جایشان در این فهرست خالی است.
به این عددها، تصحیح و ارائه چند کتاب قدیمی و منحصر به فرد را هم اضافه کنید تا یک بعد دیگر از ابعاد زندگی او، برایتان روشن شود.
طبیعی است که رفتن سراغ 104 عنوان کتاب – بدون دستهبندی و مرتب کردن آنها – امکانپذیر نیست، خصوصا که کتابهای امام، بیش از آنچه فکرش را بکنید، تنوع موضوعی و محتوایی دارند.
مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام، در بروشورهای مختلفش، کتابهای امام را به 10 تا 12 دسته تقسیم کرده است که ما اینجا برای سادهتر شدن مسئله، این دستهبندیها را با هم ادغام و آنها را در 6 بخش تقسیم کردیم: آثار فقهی، آثار اخلاقی و عرفانی، آثار فلسفی، آثاری که درباره فلسفه سیاسی و روش حکومت هستند، آثار ادبی و بالاخره سخنرانیها و پیامها.
از فقه تا نجوم
قدیمیترین کتابهایی که امام نوشته، آثار فقهی و مربوط به علوم حوزوی است. این بخش، تعداد زیادی از آثار امام (حدود 50 عنوان) را شامل میشود و بیشتر به جنبههای زندگی روحانی امام مربوط است. توی حوزه رسم بوده و هست که وقتی کسی به درجه اجتهاد میرسد، یک کتاب فقهی بنویسد. چیزی در مایههای پایاننامه در دانشگاهها، امام هم به جای این کتاب، مجموعهای از رسالههای فقهی نوشته است.
چیزی که توی این کتابها توجه را به خوبی جلب میکند، این است که امام فقه را به مسائل فردی و مسائلی مثل طهارت و آداب نماز منحصر نمیداند. توی رسالههای امام، آثار متعددی درباره اقتصاد اسلامی یا مسائلی مثل تقیه و امر به معروف و نهی از منکر هست که نشان میدهد امام از همان ابتدا یک نگاه کلنگر و جامع به دین داشته و دین را به عنوان یک مجموعه برای تمام شئون و مراحل زندگی میدیده؛ ایدهای که بعدها امام آن را در دوره حکومتش به صورت عملی پیاده کرد.
در دسته کتابهای حوزوی امام – به جز کتابهای فقهی – انواع و اقسام کتابهای دیگر هم هست؛ مثلا رسالهای در نجوم و تعیین زمان وقتهای شرعی. در این دسته از کتابها، یک کتاب هست که ماجرای جالبی دارد. کتاب معروف «تحریر الوسیله» را – که رسالهای فقهی به زبان عربی است و حالا حسابی در حوزهها استفاده میشود - امام در دوره تبعید به ترکیه نوشت. از دسته آثار فقهی امام، ما معمولا با توضیحالمسائل یا رساله امام آشنا هستیم.
چهل حدیث با اجازه
دسته دوم آثار امام – از نظر زمانی – کتابهای اخلاقی و عرفانی هستند. این کتابها را عمدتا امام در سالهای دهه30 و 40 نوشته است. «شرح دعای سحر»، «شرح چهل حدیث»، «سر الصلوه»، «رساله لقاء الله»، «جهاد اکبر» و «حاشیه بر فصوص الحکم»، معروفترین کتابهای این حوزه هستند.
سطح این دسته از کتابها، معمولا بالاست و باید اهلش باشی تا بتوانی از آنها استفاده بکنی. بین این کتابها، شرح چهل حدیث شاید مناسبترین کتاب برای شروع باشد.سنت چهل حدیثنویسی، به خاطر جذابیت و اسرارآمیز بودن عدد40، بین علما و نویسندگان معمول بوده. امام هم این سنت را ادامه داده و 40حدیث جاندار و خواندنی انتخاب کرده و برای هر کدامشان شرح مفصل و خواندنیای نوشته است.
موضوع 34حدیث اول این کتاب (غیر از حدیث11)، مسائل اخلاقی است و موضوع 7 حدیث دیگر، اعتقادی است. برخی موضوعات این احادیث عبارتند از: مبارزه با نفس، ریا، تکبر، حسد، حب دنیا، خشم و غلبه بر آن، هوای نفس، وسواس، تفکر، توکل، امتحان، توبه، غیبت، اخلاص، معرفت حق و لقاءالله.
از نکات بامزه این کتاب، همین مقدمه کتاب است که امام در آنجا آورده که از کدام استادهایش اجازه روایت حدیث دارد و آنها از کی اجازه این کار را داشتهاند و همینطور تا برسد به خود امامان معصوم(ع).
چاپ اول در بیروت
سال1323، امام کتابی مینویسد به اسم «کشف الاسرار» که در آن از ایده حکومت اسلامی حرف زده شده. ماجرا این است که آن موقع کتابی منتشر شده بود به اسم «اسرار هزار ساله» که نویسندهاش با شواهد غلط یا ناکافی، ادعاهایی نادرست درباره اسلام مطرح کرده بود.
امام کشف الاسرار را در جواب آن کتاب نوشت و نادرستی استدلالهای آن را نشان داد. در همان کتاب، امام حرفهایی زده که حالا و سالها بعد از امام میشود رد نظریات بعدی او را در آنها پیدا کرد. اما به جز این، امام یک کتاب مهم دارد به اسم «ولایت فقیه».
اگر بخواهید مبنای حکومت جمهوری اسلامی را بدانید، باید این کتاب را هم بخوانید؛ کتابی کوچک که حجم آن به 160 صفحه هم نمیرسد اما حاوی مطالبی مهم و جدی است.
اصل این کتاب، یادداشتهایی است که طلبههای درس امام، از 13 جلسه درس در نجف برداشتهاند و بعد از ویرایش امام، اولینبار در سال 1349 در بیروت چاپ شده است. شاید آن روز هیچکس نمیدانست امام فقط حرف نمیزند!
بالاخره ملاصدرا چی گفته؟
در زمینه فلسفه، امام رسالهای در شرح «اسفار اربعه» ملاصدرا دارد که از شرحهای خوب و مشکلگشای این کتاب مهم است. معروف است که امام، ملاصدرا و کتابش را خیلی دوست داشته. «شرح اسفار» امام، الان در حوزهها تدریس میشود.
عاشقانهها و یک تفسیر نیمهکاره
بعد از پیروزی انقلاب و اجرایی شدن نظریه «ولایت فقیه»، امام دیگر عملا فرصتی برای نوشتن کتاب نداشت. با این حال پیامها و سخنرانیهای ایشان، همیشه به عنوان یک سند و منبع مهم مطرح بود و بارها و بارها در مجموعههای مختلف چاپ میشد.
بعد از رحلت ایشان مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام، کلیه سخنرانیها، فرامین، نامهها، پیامها و وصیتنامه امام را، در مجموعه 22 جلدی «صحیفه نور» جمعآوری کرد. البته این اثر، با پیدا شدن اسناد جدیدی از ایشان - نظیر نامههای امام به همسرش – دارد در قالب مجموعه «کوثر»، دوباره و این بار به صورت کاملتر چاپ میشود.
از میان این مجموعه سخنرانیها و نوشتههای امام، گزیدههای متعددی - بر اساس موضوع یا تاریخ خاصی- منتشر شده است. یکی از این گزیدهها، «تفسیر سوره حمد» است که اصل آن، درسهایی بوده که امام در سال 1358 داشته و در آنها سوره حمد را تفسیر میکرده است که متاسفانه با بروز بیماری قلبی ایشان (در همان سال58) نیمه کاره مانده است.
تو که خود خال لبی
آخرین کاری که از امام منتشر شد، مجموعه اشعار امام بود. ابتدا مرحوم سیداحمدآقا و همسرشان، اشعاری را که امام در سالهای آخر عمر نوشته بودند، منتشر کردند و بعد با پیدا شدن اشعار دوره جوانی ایشان، مجموعه کاملی با عنوان «دیوان امام خمینی» منتشر شد که اتفاقا با استقبال مواجه شد. طبق آمار مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام، این کتاب با 39 مرتبه تجدید چاپ، رکورددار آثار ایشان است.
شعرهای امام که یک بعد دیگر از شخصیت او را نشان میهد، در سبک عراقی سروده شده و عمدتا حال و هوایی عرفانی دارد. شاید معروفترین شعر امام، همان باشد که همهمان از حفظ هستیم؛ «من به خال لبت ای دوست گرفتار شدم/ چشم بیمار تو را دیدم و بیمار شدم...».