این جنایت 23تیرماه سال89 در اسلامشهر رخ داد. در آن زمان وقتی مأموران پلیس در جریان درگیری خونین در این منطقه قرار گرفتند راهی محل حادثه شدند. بررسیها نشان میداد که نزاع در یک ساختمان نیمهکاره رخ داده و کارگر جوانی از ناحیه سر مجروح شده که پیش از رسیدن مأموران به بیمارستان منتقل شده است. در ادامه مشخص شد این حادثه زمانی رخ داده که جوان همسایه از پشتبام به سوی کارگر جوان آجر پرتاب کرده و این آجر به سر کارگر خورده و او را مجروح کرده است.
گزارش مرگ
درحالیکه تحقیقات در این زمینه ادامه داشت از بیمارستان خبر رسید که کارگر جوان بهعلت ضربه شدیدی که به سرش وارد شده دچار مرگ مغزی شده و جانباخته است. با مرگ وی، پرونده جنایت پیش روی بازپرس جنایی تشکیل شد و وی دستور دستگیری قاتل را صادر کرد. کارآگاهان وقتی بار دیگر راهی محل حادثه شدند و به تحقیق از شاهدان پرداختند. یکی از کارگران به مأموران گفت: عامل جنایت چندین بار نسبت بهکار کردن ما در این محل اعتراض کرده بود.
او میگفت که ما برایشان مزاحمت ایجاد میکنیم تا اینکه روز حادثه درحالیکه من و کارگران دیگر مشغول جوشکاری بودیم، وی باز هم به مقابل ساختمان آمد و شروع به اعتراض کرد. او این بار مدعی بود که سروصدا وی را اذیت میکند و بر سر این موضوع بین ما درگیری پیش آمد. بعد از آن او به پشتبام خانهاش رفت و از آنجا به سمت ما آجر پرتاب کرد که یکی از آجرها به سر دوستمان خورد و او را نقشزمین کرد.
با انجام تحقیقات محلی نیز صحت این ادعاها تأیید و به این ترتیب عامل جنایت دستگیر شد. وی در بازجوییهای اولیه خود را بیگناه دانست اما وقتی در برابر شاهدان جنایت قرار گرفت و شواهد را علیه خود دید، لب به اعتراف گشود و قتل را گردن گرفت. وی به مأموران گفت: کارگران هر شب ضایعات و آشغالهایشان را مقابل ساختمان ما رها میکردند. من نیز بارها نسبت به این موضوع اعتراض کرده بودم اما بیفایده بود، تا اینکه روز حادثه وقتی دیدم آنها باز هم ضایعات ساختمانی را مقابل ساختمان ما رها کردهاند عصبانی شدم و نزد آنها رفتم.
وی افزود: وقتی به آنها اعتراض کردم ناگهان کارگران با آجر به سمت من حملهور شدند. آنها مرا مورد ضرب و شتم قرار دادند و من هم از ترس جانم به پشتبام ساختمان خودم رفتم و آجر به سمت آنها پرتاب کردم اما اصلا قصد کشتن کسی را نداشتم و نمیخواستم اتفاقی برای کارگران بیفتد. وقتی شنیدم کارگری در این حادثه جانباخته است، وحشت کردم. چون نمیخواستم جان کسی را بگیرم.
نجات از اعدام
عامل درگیری مرگبار بعد از اعتراف به جنایت راهی زندان شد تا اینکه بعد از مدتی در شعبه71 دادگاه کیفری پای میز محاکمه رفت و از سوی قضات به قصاص محکوم شد. حکم مرگ این جوان بعد از تأیید در شعبه11 دیوان عالی کشور به شعبه اجرای احکام دادسرای جنایی تهران فرستاده شد تا مقدمات اجرای آن فراهم شود. پیش از اجرای حکم، جلسات صلح و سازش در اجرای احکام دادسرای جنایی تهران تشکیل شد تا اینکه اولیای دم وقتی شنیدند قاتل بهشدت از کشتن قربانی پشیمان است و در زندان توبه کرده، او را بخشیدند. با اعلام گذشت خانواده مقتول، عامل جنایت از مجازات چوبه دار رهایییافت. پرونده وی بهزودی به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده خواهدشد تا متهم از لحاظ جنبه عمومی جرم محاکمه شود.