شب که میآیی به خانه، کیک و شیرینی بگیر
کیک در حدّ «به زور از در بیاریمش» بخر
شام، استیکی به قُطرِ یک عدد سینی بگیر
لطفاً از انواع و اقسام ترقّه، فشفشه
موشک و نارنجک و... هرچیز میبینی، بگیر
یک تُکِ پا خانهی پایانِ رأفت هم برو
پیرهن امضاشده از سوی مالدینی بگیر
از یکی از بچههای بامرام پولدار
لااقل یک شب سوییچ لامبورگینی بگیر
دردسر دارد عمل؛ یک چسب خوب و باکلاس
تا که بنشانیم آن را بر سرِ بینی، بگیر
با شعار هموطن اجناس ایرانی بخر
تَبلت چینی درون جعبهی چینی بگیر
باید از اینجای شعرم بچهای مثبت شوم
یک دو بیت آخرش را فاز غمگینی بگیر
یا کتاب تستهای تیزهوشان را بخر
یا خودآموز علوم و جزوهی دینی بگیر