دوستی تعریف میکرد که هر دو فرزند پسر و دخترش پس از 7 سال آموزش زبان انگلیسی در دوره 3 ساله راهنمایی و 3 ساله دبیرستان و همچنین پیشدانشگاهی و نشستن قریب 700 ساعت در سر این کلاسها، اولاً قادر به هیچگونه مکالمهای نیستند، ثانیاً نمیتوانند از کتابهای علمی، اینترنت و فیلمها به زبان اصلی استفاده کنند، ثالثاً قادر به پاسخگویی پرسشهای آزمونهای زبان در مصاحبههایی که برای استخدام در سازمانهای مختلف مطرح میشود، نیستند و بالاجبار اکنون در آموزشگاه زبان ثبتنام کردهاند تا ناکارآمدیهای آموزش و پرورش در آموزش زبان را با صرف وقت و هزینههای مضاعف جبران کنند.
مسلماً شما نیز در بین اعضای خانواده و بستگان با چنین معضلی دست به گریبان بودهاید و جالبتر اینکه عدهای از اولیای دانشآموزان با حضور ذهن قبلی که از این ناکارآمدیها داشتهاند، فرزندان خود را به موازات ثبتنام در دوره راهنمایی و حتی گاهی ابتدایی روانه آموزشگاههای خصوصی زبان میکنند.
با مروری بر هزینههای تألیف و چاپ کتب درسی زبان، تخصیص اعتبار جهت پرداخت حقالزحمه معلمان در طول 7 سال و همچنین هزینههای پرداخت شده توسط دانشآموزان بابت کتاب و دفتر و کتابهای کمکآموزشی و از همه مهمتر 700ساعت عمر تلف شده آنها در کلاس و یا در خانه جهت مطالعه و حل تمرینها، به نظر میرسد که این روش سنتی آموزش زبان، ناکارآمد بوده و بازدهی مورد انتظار را ندارد، روشی که با آموزش حروف زبان انگلیسی شروع و با بیان گرامر و ترجمه ادامه مییابد و همزمان دانشآموز را موظف به حفظ یک سری لغات و معنی آنها میکند و دانشآموز نیز با نوشتن معانی جملات در همان کتاب درسی ارزشیابیهای کلاس را پشت سر گذاشته و در امتحان نیز به هر شکلی یک نمره به قول قدیمیها ناپلئونی دریافت و سال تحصیلی آینده را نیز به همین منوال پشت سر میگذارد و پس از پایان دوره پیشدانشگاهی تازه متوجه میشود که کلامی از زبان خارجی نمیداند!
مدیر کل دفتر برنامهریزی و تألیف کتابهای درسی معتقد است که در آموزش و پرورش اساس کار صرفاً آشنایی نسبی دانشآموزان با زبان خارجی است و در مدارس ما برنامههای آموزشی چند ساعت در هفته و با امکانات محدود این اهداف تا حدودی محقق میشود، ولی دانشآموزان باید در دانشگاه بهصورت تخصصی و عمیق با موضوع آشنا شوند، غافل از اینکه اگر روش آموزش مبتنی بر روشهای نوین باشد یادگیری دانشآموزان نیز عمیق و تخصصی خواهد بود.
با مطالعه دانشآموزان استثنایی که قادر به تکلم نیستند، ملاحظه میشود که عده زیادی از آنها مشکل شنوایی دارند، زیرا جهت آغاز تکلم نیاز به شنیدن است و در نهایت تکلم است که موجب برقراری ارتباط میشود.
به نظر متخصصان امر و صاحبنظران عامل اصلی در یادگیری زبان خارجی گوش دادن است که متأسفانه در آموزش و پرورش ما بسیار مورد بیمهری قرار گرفته است. دانشآموز جهت ارتباط با دنیای علم و فناوریهای پیشرفته کنونی نیازمند آموزش زبان است، آموزشی که باید مبتنی بر اصول 4گانه شنیدن، صحبت کردن، خواندن و نوشتن باشد.
مسئولین آموزش و پرورش ما باید بپذیرند که روشهای سنتی آموزش زبان دیگر منسوخ شده است و معلمان زبان نیز باید به این باور رسیده باشند که اگر زحمات آنها در طول دوره راهنمایی و دبیرستان به بار نمینشیند، نتیجه روش غلط آموزش است که نیازمند تحول اساسی است. تا زمانی که معلم زبان در کلاس درس به زبان خارجی صحبت نکند، در آموزش خود موفق نخواهد بود.
در این جا به یاد دبیر محترم زبان در یکی از مدارس معتبر راهنمایی و دبیرستان میافتم که به هیچوجه حاضر به صحبت کردن به زبان فارسی با دانشآموزان نبود و حتی در خارج از کلاس درس نیز میبایستی سؤالات به زبان انگلیسی مطرح میشد وگرنه پاسخی دریافت نمیکردند. استفاده از لابراتوار زبان نیز عامل دیگری بود که موجبات موفقیت دانشآموزان را پس از دوره پیش دانشگاهی فراهم میآورد.
آموزش و پرورش میتواند طی دستورالعملی به مدارس راهنمایی و دبیرستان آنها را موظف به ایجاد کلاسی با امکانات و تجهیزات آموزشی جهت آموزش درس زبان کند تا دانشآموزان به روش شنیداری و با استفاده از فیلمهای آموزشی و اسلاید به فراگیری زبان علاقهمند شوند، مسلماً در این راه تعداد زیاد دانشآموزان میتوانند مانعی جهت آموزش ایدهآل ایجاد کند که با گروهبندی آنها میتوان به اهداف مورد نظر دسترسی پیدا کرد.
امید است مسئولین نظام تعلیم و تربیت با شرکت در گروههای آموزشی و از جمله گروه آموزشی زبان انگلیسی در مناطق و استانها و با گوش فرادادن به درد دلهای معلمان این رشته از نزدیک با مشکلات آنها آشنا شده و آنها را در به کارگیری شیوههای نوین آموزشی با کمکهای مادی و معنوی خود یاری کنند.