اینان بودند که با اعتقاد به رسالت الهی خویش، با وجود فشار های سهمگین سلطههاى شیطانى و قدرت هاى طاغوتى ، با همه توان و نیروى عظیمایمان واخلاص ، ستمگران باطل زمان را رسوا کردند و صفحاتافتخار آمیزى را در تاریخ گشودند.
آن اسوههاى ربانى و عصارههاى علم و منادیان پارسایی وفضیلت و پرچمداران رسالت و آن آزادگان آگاه واستواران نستوه آن چنانجوامع اسلامى را در دوره حیات اسلامی راهبرى نمودند که به تحقیق همهجهش ها ومبارزات فکرى و انقلابى و جانبازی هاىفرزندان اسلام در طول تاریخ از برکات آن بزرگواران معصوم بوده است.
ازمیان این شجره طیبه،هفتمین شاخ پربرگ وبار،مولانا امام موسی الکاظم(ع) تاریخی شگفت ـ به شگفتی تاریخ پرجبروت خاندان رسالت ـ دارد. در این برهه، بیت علوى دوره بس دشوار و توانفرسایى را سپرىمىکرد؛ زیرا در برابر جوّ اختناق و ارعاب نظام حاکم سر تسلیم فرودنمىآوردند و در مقابل، روانه زندان هاى مخوف بنى عبّاس مىشدند وآزار می دیدند وشکنجه مىشدند. چنین بودکه حاکمان بنىعبّاس بسیارىاز علویّان را به شهادت رساندند.این امر خود نشانهاى است از شوکت مبارزان مکتبى و دلیلىاست بر تهدید نظام حاکم از سوى ایشان.
همچنین مىتوان با اتکا بر ایندلیل به عمق مصیبت ها و فجایعى که این بیت پاک از ناحیه بنى عبّاس و درراه تحقّق رسالت ومکتب الهى متحمّل شدند، پى برد.
به دلیل اوجگیرى گرایش هاى مکتبى و افزون شدن احتمالات سقوط نظام عبّاسى، هارون الرشید به اقدامات وحشتناک بى نظیرى درتاریخ ورویارویى میان دستگاه قدرت عبّاسى و اهلبیت(ع)، دست زد.تقیّه، مبارزه مخفیانه، در زمان امام موسى کاظم(ع) به اوج خود رسیدهبود وچه بسا ملقب ساختن آ» بزرگ به لقب «کاظم» به شیوه حیات آنحضرتبه صورت تقیّه و فرو خوردن خشم و غیظ در برابر دردها و فشار اشارهداشته باشد.
سایر القاب آنحضرت نیز نمایانگر خصوصیّات دوران وى هستند.شیعیان حضرتش را با القاب «العبدالصالح» و «النفس الزکیّه» و«صابر»مىخواندند، همچنین تنوع کنیه آنحضرت، بر سرّى بودن حرکت دردورانایشان دلالت مىکند. شیعیان، امامکاظم را با کنیههاى «ابوالحسن»، «ابو على»، «ابوابراهیم» و بنابر قولى «ابو اسماعیل» نیز مىخواندند.
امام موسى کاظم(ع) دیر زمانى در زندان هاى بنى عباس به سر برد و شهادتفاجعه آمیز حضرت را جز با شهادت امام حسین(ع) نمىتوان برابردانست. این امر حاکى از آن است که دستگاه حاکم از قیام حضرت کاظمدر برابر ستم خود، بسیار هراس داشت.
دیگر هیچ یک اززمامداران طاغوتى و خود سر نمىخواستند اشتباهى را که یزید بن معاویهدر کشتن سید الشهداء (ع)به صورت علنى، مرتکب شده بود تکرار کنند،بلکه ترجیح مىدادند امامان را با ترور از میان بردارند تا در برابر مردممسلمان ،خود را بى گناه و بى تقصیر جلوه دهند.حتّى هارون که امام کاظم را در زندان خود به شهادت رساند، کوشید از ریختن خون آنحضرت برائت جوید و چنین جلوه دهد که امام کاظم بهمرگ طبیعى از دنیا رفته است.
از این جا در مىیابیم که حکومت اگر از جانب امام کاظم(ع)، کهکانون مبارزه بود، خیالش آسوده مىشد اقدام به کشتن آنحضرتنمىکرد. افزون بر آنکه دستگاه حاکم، به آرامى و به تدریج، بسیارى از رهبران خاندان علوى را به قتل رساند.