اگر چه ماهیت مذموم یا پسندیدهبودن بعضی رفتارها و روندها تقریبا ثابت است و با گذر زمان و تغییرات جهان همچنان مذموم یا پسندیده میمانند. اما حتی این پدیدههای ثابت هم با بهانه یا استدلالی قابل توجیه و تفسیر میشوند. کشتار و بیرحمی هیتلر در زمان خودش برای عدهای توجیه داشت و بهعنوان نماد قدرت، تحسین میشد.
در جهان تغییریافته امروز، جنگ و استفاده از قوای نظامی بیش از هروقت دیگر مذموم، بیطرفدار و بیفایده است. از نشانههای این مذموم و بیفایده بودن، کاهش قابل توجه خرید و فروش سلاح در جهان، کاهش بودجه نظامی قدرتهای جهان و عدمحمایت افکار عمومی و بیرغبتی حکومتهای جنگطلب، به مداخله نظامی در کشورهای دیگر به هر بهانه حتی بهانههای بشردوستانهای چون «مسئولیت حمایت» است. مسئولیت حمایت، عبارت حقوقی است که در دهه 1990توسط خود سازمان ملل برای توجیه مداخله نظامی آمریکا و قدرتهای اروپایی در مناقشههای مرگبار داخلی کشورهایی مانند رواندا و یوگسلاوی سابق پایهگذاری شد.
امسال وقتی آمریکا و دولتهای اروپایی میخواستند با استفاده از همین بند حقوقی، در سوریه مداخله نظامی کنند، افکار عمومی و پارلمانهای خودشان مانع این اقدام شدند. باراک اوباما رئیسجمهور آمریکا با استفاده از همین نارضایتی افکار عمومی از جنگ و گزینه نظامی، 6سال است که مخالفان خود در حزب جمهوریخواه را آچمز کردهاست. هربار که جمهوریخواهان در زمینه سیاست داخلی یا خارجی با اوباما مخالفت میکنند و قصد دارند جلوی کارش را بگیرند، او با جنگطلب خواندن آنها، از افکار عمومی آمریکا در این رویارویی کمک میگیرد و مخالفانش را به عقب میراند.
در عصر صنعتی، قدرت کشورها به داشتن قوای نظامی گسترده بود. در این عصر همهچیز در ابعاد بزرگ معنی مییافت. هر چه توپ و تانک و بمبافکن و حتی سلاح هستهای بیشتر بود، قدرت بازدارندگی بالاتر میرفت. امروز اما ما در جهان پساصنعتی هستیم. در این دنیای جدید، دیگر ابعاد بزرگ، قدرت نمیآورد. ویژگی این عصر، قدرت اقتصادی و توان اطلاعاتی و ارتباطاتی است. در این عصر، یک جوان 31ساله میتواند با افشاگریهای اطلاعاتیاش، اعتماد چندین دههای میان همپیمانان آمریکا با این کشور را یکشبه نابود کند و چهرهای جدید از این کشور پیش روی دنیا بگذارد. چهرهای چنان تخریب شده که به گفته مقامات اطلاعاتی آمریکا، بیشترین ضربه به امنیت واشنگتن بودهاست. در این عصر جدید، یک گروه خواننده میتواند با استفاده از ابزارهای ارتباطاتی جهان امروز، دولت روسیه را مجبور به آزادکردن دهها منتقد زندانی کند. قوای نظامی آمریکا و روسیه در هیچ کدام از این رویاروییها به کارشان نیامد.
در این میان اما هنوز هستند حکومتهایی چون کشورهای عربی منطقه که سعی داشتند در انقلابهای 3سال گذشته همچنان گزینه نظامی را مدنظر قراردهند و باقیماندههای آنان همچنان با هدف دفاع از قدرتشان دربرابر چالشهای داخلی و تهدیدهای خارجی، مسلحتر میشوند.
بحرین از آمریکا مشاوره امنیتی میگیرد، از اروپا گاز اشکآور و تسلیحات زرهی وارد میکند و از عربستان نیروی نظامی. آمارهای بینالمللی نشان میدهد، شیخنشینهای عربی همچنان پایثابت خریدهای تسلیحاتی از غرب و روسیه هستند. این حکومتها با وجود ثروت بیحدشان، اطلاعی از جهان امروز ندارند و نمیدانند که دیگر با نیروی نظامی نمیتوان مشکلات را حل کرد. حتی آمریکا که قدرت نظامی اول دنیاست، با وجود 10سال جنگ نتوانست طالبان را شکست دهد و اکنون به مذاکره با این گروه روی آوردهاست. قدرت کشورها در جهان امروز و ابزارشان برای پیشبرد اهدافشان، گزینهای غیراز گزینه نظامی است.