10سال از آخرین حضور بلژیک در یک تورنمنت بزرگ گذشته و رتبه آنها در رنکینگ فیفا، به 54 رسیده بود. روزی که ویلموتس تیم را گرفت، تنها آیندهای که میشد برای آن درنظر گرفت، ادامه همان روزهای تار و بدون حادثه بود. حضور ویلموتس اما همزمان بود با تزریق نسل نویی از بازیکنان بلژیکی که مهمتر از هر چیزی، به تیم کمحادثه بلژیک، انگیزه تزریق کرد و حالا 2 سال بعد از انتصاب ویلموتس، بلژیکیها انگار که در خواب باشند، تقریبا به بهشت رسیدهاند؛ آنها بدون حتی یک شکست به جامجهانی 2014صعود کردهاند و با اتکا به این رکورد بینظیر در بازیهای ملی، یکی از بزرگترین جهشهای تاریخ فوتبال خود را در رنکینگ فیفا ثبت کرده و به رتبه 6 رسیدهاند. البته ویلموتس 44ساله که 80بازی ملی با پیراهن بلژیک دارد، به خوبی میداند نباید خودش و تیمش به چیزی مغرور شوند. او در گفتوگو با فیفا درباره تیم ملی بلژیک و جامجهانی 2014صحبت کرده است.
- بلژیک در مقدماتی جامجهانی از 30امتیاز ممکن، 26امتیاز کسب کرد. آیا رقابتها از آن چیزی که انتظار داشتید آسانتر بود؟
ما طوری به بازیها نگاه کردیم که انگار 10فینال پیش رو داریم. در مقدماتی یورو قبلی، 15گل خورده بودیم. در پاسخ به آن شرایط، من تیم را به روش خودم به زمین فرستادم و آن را در همه جای زمین کمی فشردهتر کردم تا به حریفان شانسهای کمتری برای گلزنی بدهیم. هر کس البته به اندازه خودش تلاش کرد و ما در کل بهعنوان یک تیم پیشرفت کردیم. در بازی سوم خود در صربستان، نتیجه خوبی گرفتیم؛ 3بر صفر برنده شدیم اما این امکان وجود داشت که در ابتدای بازی چند گل بخوریم. در بقیه بازیها هم شرایط همینطور بود. ما تا انتها جنگیدیم و تا آخرین دقیقه هم بازیهای سختی داشتیم.
- آن بازی در بلگراد نخستین بازی بزرگ شما در راه رسیدن به جامجهانی بود و شما هم واکنش خوبی از خود نشان دادید.
آن بازی تازه بازی سوم ما بود. ما یکی از بزرگترین رقیبانمان را که رقابت مستقیمی با ما داشت در خانهاش با 3 گل شکست دادیم و حتی یک گل هم نخوردیم. این شکست اثر زیادی روی روحیه آنها گذاشت. کمترین هدف من برای مقدماتی این بود که دوم شویم و به پلیآف برویم و با همین ایده در ذهنمان به کارمان ادامه دادیم. برابر مقدونیه بیشترین امتیاز ممکن را گرفتیم و در هر بازی تلاش کردیم همین کار را تکرار کنیم. در انتها 26 امتیاز از 30 امتیاز ممکن را گرفتیم و با 9 امتیاز بیشتر از کرواسی به کارمان پایان دادیم که این نشان از ثبات ما در راه رسیدن به جامجهانی بود.
- اگر قرار باشد یک بازی کلیدی را از رقابتهای مقدماتی انتخاب کنید، کدام بازی خواهد بود؟
من به چند دلیل بازی خانگیمان برابر صربستان در ژوئن 2013 را انتخاب میکنم؛ اول اینکه بازی کرواسی و اسکاتلند که برای ما خیلی مهم بود در همان شب برگزار میشد و دوم اینکه آخرین بازی ما در فصل بود؛ چیزی که هر مربیای همیشه به شما خواهد گفت، سختترین بازی شما ست چون بازیکنان خستهاند و شما باید مطمئن باشید که ذهن آمادهای برای بازی دارند و تمرکزشان به هم نخورده است. من خودم وقتی که بازیکن بودم این شرایط را تجربه کردهام و بهعنوان مربی میدانم که بازیکنان چه شرایط مشابهی دارند. ما در انتهای فصل، نتیجه خیلی خوب گرفتیم. آمریکا را 4بر 2شکست دادیم و توانستیم در یک بازی خانگی، صربستان که یک تیم بسیار خوب و جوان بود را هم ببریم. من از مدتها پیش انتظار این را داشتم که آنها را در 25تیم بالای رنکینگ فیفا ببینم.
- بالاخره با پیروزی 2 بر یک خارج از خانه برابر کرواسی توانستید به جامجهانی برسید. وقتی که داور سوت پایان بازی را زد، چه چیزی بهخودتان گفتید؟
من بهخود گفتم: «همینه. کار تمام شد.» ما به سختی برای آن لحظه کار کرده بودیم و کاملا حق داشتیم که از آن لحظه لذت ببریم. همه آرزو داشتند که این تیم جوان صعود کند. میانگین سنی بازیکنان فقط 24سال است و آنها تا حالا در هیچ تورنمنت بزرگی نبودهاند. البته هنوز چیزی نبردهایم و تورنمنت (جام جهانی) حتی شروع هم نشده است. برای من این پنجمین جامجهانی زندگیام خواهد بود. من تا حالا 4 بار بهعنوان بازیکن به جامجهانی رفتهام. این تورنمنت، یک عرصه کاملا جدید برای بازیکنان بلژیک خواهد بود و امیدوارم آنها را به چیزهای بیشتری هدایت کند. من همچنین فکر میکنم تیم پیریزی خوبی دارد که به یورو 2016فرانسه هم صعود کند. این تیم 5یا 6سال خوب پیش رو دارد و انتظار برای دیدن کارهایی که پتانسیل انجام آن را دارد واقع هیجانانگیز است.
- تیم ملی بلژیک در سالهای اخیر افت زیادی داشته است. چطور شما و فدراسیون بلژیک توانستید شرایط را تغییر بدهید و از این رکود بیرون بیایید؟
ما یک پروسه بسیار طولانی و پیچیده داشتیم. تا سال 2002، در 6 جامجهانی متوالی صعود کرده بودیم، اما بعد فوتبال بلژیک افت کرد. ما 3 یا 4 مربی داشتیم که آمدند و رفتند اما شاید به اندازه کافی ریسک نکردند. آیا آنها در جایگزینی بازیکنان باتجربه با جوانترها کمی محتاط بودند؟ آیا تیم تجربه کمی داشت؟ من نمیدانم اما قطعا چند دلیل وجود دارد که توضیح میدهد چرا چنین دوران سختی را پشت سر گذاشتیم. مردم همیشه بهدنبال همه جور بهانه میگردند اما هرچه که بوده، مربوط به گذشته است. مهم این است که بلژیک حالا به مسیر درست برگشته است و ما کارها را بهصورتی متفاوت انجام میدهیم. ما میخواهیم در مسیری که جلو میرویم، به کمال برسیم. تیم مربیگری ما بسیار حرفهای است، امکانات ما فوقالعاده هستند و تیم پزشکی ما هم در بالاترین سطح جهان هستند. همه اینها به ما کمک میکند که بهترین عملکرد بازیکنان را از آنها بیرون بکشیم. علاوه بر این 23بازیکن، من 16نفر دیگر را هم دارم که به من کمک میکنند. در نهایت، 40نفر از ما در تیم خواهد بود. همه ما به همدیگر احترام میگذاریم و همگی برای رسیدن به یک هدف کار میکنیم. ما فدراسیون و همینطور تمام کشور را هم پشت خودمان داریم. شما باید هزاران نفری را که به میدانهای اصلی شهرها آمده بودند تا صعود ما را در نمایشگرهای بزرگ تماشا کنند میدیدید. دهها هزار بلیت برای بازیهای ما فروخته شد و تماشاگران زیادی از ما حمایت کردند. تمام کشور پشت سر ماست و این بچههای جوان هم لذت جدیدی به همه آنها دادهاند.
- ما چه نوع مربیای هستید؟ خودتان را چطور تعریف میکنید؟
من یک حرفهای هستم، یک کمالگرا و درباره همهچیز جزءنگر هستم. این چیزی است که بعد از 6سال حضور در آلمان به من اضافه شده است. من به زمانشناسی اهمیت زیادی میدهم و همینطور به شیوهای که بعضی کارها باید در زندگی انجام شوند احترام میگذارم. همه این قوانین، در همه تیمها هم باید اجرا شود، از تیم زیر17سالهها تا تیم بزرگسالان و اگر کسی نتواند اینها را رعایت کند، جایی در تیم ملی نخواهد داشت. من دوست دارم ببینم که کارهای حرفهای، حرفهای انجام میشوند. البته من منعطف هم هستم و میدانم که چطور کار و بازی را تا آنجا که ممکن است با هم ترکیب کنم.
- فلسفه فوتبال شما چیست؟
ما در زبان فلمیش (زبان بلژیکی) میگوییم که Voor verde digen که یعنی« با حمله دفاع کنید». ایده اصلی این فلسفه این است که فضاها و فرصتهای حریف برای گلزنی را بگیرید که البته این کار، توانایی ذهنی و هدایتی زیادی میخواهد. در زمینه حمله، من فکر میکنم که در هر بازی باید دستکم 5 یا 6 فرصت گلزنی ایجاد کنید. من تیمهایی را که برای گل زدن تلاش میکنند دوست دارم. بلژیک بازیکنانی را که بتوانند این کار را بکنند دارد. این کار و همینطور انجام بازی زیبا برای من بسیار مهم است.
- وقتی که صحبت از حمله باشد، شما از آن دست مربیانی هستید که انعطاف زیادی در برنامهریزی دارید و هیچ مهاجم تثبیتشدهای در تیم ندارید.
من دوست ندارم تنها یک مهاجم داشته باشم. اگر یک وقت او گل نزند، کار شما تمام است. من دوست دارم که یک طیف از گزینهها را داشته باشم. دوست دارم که خطر از همه زاویهها وجود داشته باشد و به همینخاطر است که با یک مثلث وارونه بازی میکنم که در آن به جای اینکه فقط یک شماره 6 وجود داشته باشد، 2 شماره 8 قرار دارد، 2بازیکنی که میتوانند جلو بروند و گل بزنند. ما در بازی با اسکاتلند این کار را کردیم. من دوست دارم 4 یا 5 بازیکن در زمین داشته باشم که بهخودشان بگویند: «خب امروز من گل میزنم». اگر میخواهید گل بزنید، باید بخواهید که گل بزنید و ریسکش را هم قبول کنید. این کار به شخصیت نیاز دارد. شاید یک توپ را از دست بدهید اما شاید دومی گل بشود. برای اینکه گل بزنید، باید به جایی بروید که حضور در آن دردناک است و این یعنی باید خودتان را به محوطه جریمه حریف برسانید.
- فکر میکنید شیاطین سرخ را در جامجهانی بعدی تا کجا میتوانید بالا ببرید؟
من به تجربه میدانم که صعود به دور دوم جامجهانی چقدر سخت است. در جامجهانی هر بازی یک فینال است و ممکن است سرنوشت بازی با یک سوت داور یا پنالتی و چیزی مثل آن تغییر کند. ما وقتی که در یکچهارم نهایی 1990با انگلیس بازی کردیم، سوار بازی بودیم و دوبار هم توپ را به دیرک زدیم. تیم بهتری بودیم اما یکباره در آخرین دقیقه وقت اضافی بازی گل خوردیم و حذف شدیم. این چیزی است که ممکن است اتفاق بیفتد. در این جامجهانی، اگر به دور دوم صعود نکنیم، بسیار ناراحت خواهم شد. این نخستین هدف من است. برای اینکه ببینیم بعد چه میشود باید صبر کنیم.