یارانۀ نقدی صرفاً مربوط به گروههای اجتماعیِ محدودی است که از کار افتادهاند و هیچ درآمدی ندارند. از سوی دیگر؛ همه دولتها به شهروندان یارانه میدهند، اما یارانۀ هر شهروندی متفاوت است. مثلاً همین که دولت تسهیلات ارزی و ریالی به یک بنگاهدار اقتصادی میدهد و به دیگر شهروندان نمیدهد، این یارانۀ آن کارخانهدار است. یا اگر در قوانین بودجه سالیانۀ دولتها، طبقاتی از جامعه که درآمدی کمتر از میزان معین دارند از مالیات معاف میشوند، این بخشش مالیاتی هم یارانه آنهاست. همچنین هر پرداخت و تسهیلاتی که دستگاههای عمومی به کارمندان خود فراتر از دستمزدشان میدهند، در فهرست یارانههاست.
یارانه، یاری شهروندان بر اساس نیاز و استحقاقشان است. بر اساس گزارش بانک مرکزی و نیز آنچه مردم احساس میکنند، عملکرد اقتصادی چند ماهۀ دولت یازدهم باعث شده تا مثلاً علاوه بر ثبات نسبی در نرخ ارز، تورم 43 درصدی به حدود 35 درصد کاهش یابد. آیا این کاهش هزینۀ زندگی، یارانه به مردم نیست؟ و آیا اگر به جای بالا بردن پرداخت نقدی، شاخصهای اقتصاد کلان را طوری مدیریت کنیم که همین تورم نیز سال آینده به حدود 25 درصد کاهش یابد، مردم را بهتر یاری نکردهایم؟
بگذریم. مغز مشکلات ما بیشتر فرهنگی است تا اقتصادی. به همین دلیل است که نرخ شدت انرژی در کشور ما حداقل 15 برابر ژاپن است. و در حالی که بیشترین ذخایر گازی جهان را داریم، مشکل گاز هم داریم! و از جمله؛ در فرهنگ عمومی خود چنان جا انداختهایم که «یارانه، حق همه شهروندان است که دولت سر موعد و به صورت نقدی به حساب آنان واریز میکند»!
تجربه من میگوید در بیشتر اقتصادهای توسعهیافته، یارانه به جای بالا بردن درآمد خانوارهای نیازمند، کاهش هزینه زندگیشان را هدف میگیرد. نظرسنجیهایی که اخیراً در کشور خودمان هم انجام شده نشان میدهد اکثر مردم حاضرند یارانههای دریافتی خود را باز پس دهند، به شرطی که قیمتها به شاخصهای قبل از فاز اول هدفمندی (حدود سال 88) باز گردد. یعنی شهروندان کاهش هزینههایشان را به افزایش درآمد ترجیح میدهند. این نکته باید یک گزارۀ مهم برای برنامهریزی اقتصادی باشد.
در اقتصادهای شکوفا؛ یارانهها به جای ذخیره شدن در بانکها و افزایش نقدینگی، افزایش کیفیت زندگی مردم (بویژه سالمندان) را نشانه میرود. یارانه به سالمندان متمرکز میشود در تامین هزینههای درمانی و همینطور گردشگری و سفر، تا سطح سلامت و شادابی سالمندان را به حد مطلوبی برساند و آنها را از جامعۀ فعال منزوی نکند.
بدیهی است که یارانۀ طبقات جوانتر جامعه هم در تامین هزینههای سه بخش درمان، آموزش و سفر متمرکز میشود. در همین مالزی؛ کارمندانی از دولت که درآمد پائین دارند سالیانه دو بار با کمک زیادی (تقریباً رایگان) از سوی دولت به سفرهای خانوادگی در بهترین هتلها و مراکز گردشگری این کشور اعزام میشوند. تا فرزندان آن خانوار در مقایسۀ خود با ثروتمندانی که در این اماکن رفتوآمد میکنند، دچار ضربه روحی نشوند.
متاسفانه؛ فاز اول طرح هدفمندی یارانهها اگر همراه با مقاصد سیاسی نبوده، لااقل از ابتدا با رویکرد غیرعلمی اجرا شد. به همین دلیل هم توقعِ مجری از اثرات این طرح کوتاهمدت بود. گویی اصلاً مهم نبود که این شیوۀ توزیع پول، در میانمدت و دراز مدت چه بر سر همان خانوارها و اقتصاد مملکت میآورد. به همین دلیل هم نه تنها قانون مصوب مجلس هشتم (تقسیمبندی 50، 30 و 20 درصد که به آن هم انتقاد زیادی وارد است) عمل نشد، بلکه بیش از منابعِ حاصل از افزایش قیمت حاملهای انرژی یارانۀ نقدی پرداخت شد. آن هم یکسان به نیازمند و ثروتمند!
کاری به انگیزهها نداریم. اما نتیجه اینکه؛ شبانه از حساب بانکهای دولتی و خصوصی برای تامین یارانه برداشت شد. بانک مرکزی مجبور به چاپ اسکناس بدون پشتوانه (چکونگی تامین منابع طرحهایی چون مسکن مهر هم داستان دیگری است) شد و ... نهایتاً آن شد که طی فقط دو سال با فاصله گرفتن از اهداف سند چشمانداز و برنامه پنجم؛ نرخ رشد اقتصادی بجای بالای 6 درصد به منفی 6 درصد نزدیک شد؛ تورم بجای تک رقمی شدن به 45 درصد تنه زد؛ حدود 70 درصد از ظرفیت تولید در بخش خصوصی عملاً از رده خارج شد؛ بیکاری تک نرخی نشد و دو برابر شد؛ خط فقر بالاتر رفت؛ نقدینگی به حدود 500 هزار میلیارد تومان رسید و البته تا یادمان نرفته؛ فسادهای مالی بینظیر و غیرقابل باوری رخ داد تا عدهای «به بهانۀ دور زدنِ تحریم، مردم را دور بزنند.»
اکنون تجربهای گرانقیمت و پر هزینه پیش روی ما است. چراغی برای راه آینده. به اقدامی شجاعانه نیاز داریم. اشتباه را با تکرار آن جبران نمیکنند. ادامه و افزایش یارانۀ نقدیِ همگانی دردهای اقتصاد کشور را فرسایشی و فزاینده میکند. نیت دولت خیر است. چون خوب میفهمد که «یارانه، یعنی یاریِ شهروندانی که نیازمند خدمت و یاری میشوند.» این نیت و فهم خوب، باید با شجاعت نیز همراه شود. یارانهها در گام اول باید به سمت کاستن از هزینه خانوارهای نیازمند هدایت شود. این اقدام با یک گفتگویِ ملی و یک برنامه ارتباطیِ شفاف، اقناعی و کارامد شدنی است.
اینگونه مباحث باید در سطح جامعه جاری و به گفتمان عمومی تبدیل شود. ارائه نظرها و تجربهها در خصوص یارانهای که سایر دولتها به مردم میدهند، میتواند به دولتمردان برای انتخاب بهترین روشها کمک کند.
---------------
بعد از تحریر: گزارش همکاران خوب خبرگزاری جمهوری اسلامی در کوالالامپور اگر ادامه یابد و ابعاد مختلفِ توزیع یارانههای نقدی و غیر نقدی در سیاستهایِ اقتصادی سه دهه اخیر آن کشور، به همراه نتایجی که بار آورده را شامل شود، میتواند به عنوان یک پکیج ارزندۀ مطالعاتی به کارِ سیاستگذاران اقتصاد ملی بیاید. سوژهای جذاب و اثربخش که خوب است سایر همکاران خبریِ شاغل در دفاتر خارج کشور (صدا و سیما، ایرنا و ...) وقت بیشتری روی آن بگذراند.
گزارش ایرنا را اینجا ببینید.