همینها ایشان را به صاحبنظری خبره در خصوص مسائل منطقه، جبهه مقاومت اسلامی و بهخصوص حزبالله بدل ساخته که همواره در کانون توجه رسانههای بینالمللی قرار داشته است. بهخصوص در سالهای اخیر و محدودیتهایی که برای حضور علنی سیدحسن نصرالله به وجود آمده نقش ایشان در گفتوگو با رسانهها، حضور در مجامع عمومی و دیدار با مسوولان داخلی و خارجی پررنگتر شده است. گفتوگوی اختصاصی «همشهری دیپلماتیک» با ایشان درباره جایگاه شیعیان در لبنان، اهمیت فعالیتهای سیاسی، فرهنگی و اجتماعی در حزبالله و... را در ادامه میخوانید.
- حزبالله و بهتبع آن شیعیان امروز چه منزلت و جایگاهی در جامعه لبنان دارند؟ پیش از این وضعیت چگونه بود؟
تا قبل از جنگ داخلی در لبنان و نیز تا قبل از تجاوز صهیونیستها به این کشور در سال 1982 برای شیعیان نقش اساسی در لبنان وجود نداشت و ترکیب جامعه بر دوگانه مارونی - سنی استوار بود. شیعیان نهتنها در مراکز مهم کشور نفوذ نداشتند که حتی در مسائل و مباحث سیاسی هم زمینه کافی برای فعالیت شیعه فراهم نبود. اما با حرکت امام صدر در زمان تحولات و اتفاقات لبنان در سال 1975 و بعد از آن با درخشش حزبالله در مواجهه با اشغالگری صهیونیستها، حقیقت شیعه به همگان نشان داده شد؛ حزباللهی که با اطاعت و سرسپردگی به امام خمینی(ره) در مسیر اسلام ناب محمدی حرکت و با عمل به تعالیم نبی(ص) و اهل بیت(ع) رشد کرد و اکنون از آیتالله خامنهای تبعیت میکند. بهخصوص که حزبالله در درگیریهای داخلی لبنان با تفاهم در کنار حرکت امل قرار گرفت و همه اینها در نهایت باعث شد که شیعه بهعنوان طایفهای موثر و اساسی در جامعه ظهور کند. بهویژه که از نظر جمعیت، شیعیان یکسوم ساکنان لبنان را تشکیل میدهند همانند اهل تسنن که آنها هم همین میزان هستند. بنابراین تراکم جمعیت از سویی و حضور سیاسی و جهادی در مقابله با صهیونیستها از سوی دیگر و نیز همکاری موثری که بین حزبالله و نیروهای سیاسی مختلف در چارچوب رسمی کشور وجود دارد در کنار همپیمانی حزبالله و حرکت امل همگی عواملی هستند که نقشی اساسی در ظهور شیعه به شکل مهم در لبنان دارند و الحمدلله پیروزیهای مهم، جایگاه حزبالله و شیعه را برای لبنان نمایانتر کرد. پیروزی سال 2000 که در اثر آن صهیونیستها در مقابل ضربات پیاپی رزمندگان مقاومت بر نیروهای نظامی و عمال لبنانی خود، پا به فرار گذاشتند و همینطور موفقیت بزرگی که در سال 2006 در سد کردن جنگ تموز محقق شد، نبردی جدی علیه لبنان بود کهبه برکت مجاهدین حزبالله و در کنار هم قرار گرفتن ملت، ارتش و مقاومت، منجر به شکست صهیونیستها شد.
- حمایتهای مردمی چه تاثیری در پیروزی ارزشمند مقاومت اسلامی در سالهای 2000 و 2006 داشت؟
حزبالله از ابتدای شروع فعالیتش علاقهمند به جذب حمایتهای مردمی بود. در واقع حزبالله نیروی نظامی جدا از مردم نبود بلکه در حقیقت یک حرکت جهادی همراه با مردم بود برای مصالح آنان و برای آزادسازی سرزمینی که مستحقش بودند، و در ادامه تلاش حزبالله برای قدردانی از مردم بوده که در قالب تشکیل موسسات فرهنگی و اجتماعی و پاسخ به مطالبات و احتیاجات آنان خود را عیان میسازد. حزبالله در غمها و شادیهایشان در کنار مردم قرار داشته و دارد. اکنون ما میتوانیم ببینیم چگونه حمایتهای مردمی در فعالیتهای بزرگ حزبالله پشتیبان آن است و همواره جوانان این نسل نورانی، حامی و کمکرسان آن بودهاند. ما میتوانیم بگوییم پیروزی سال 2000 و سال 2006 مدیون حمایت و همراهی ملت لبنان است. بهعنوان نمونه در سال 2000 که نخستین شکست رژیم صهیونیستی رقم خورد، تظاهرات کوچکی در جنوب لبنان در روستای غندوریه صورت گرفت که پس از آن هم از روستایی به روستای دیگر تسری یافت.
- این تظاهرات با چه هدفی صورت گرفت؟
عمال و نیروهای وطنفروش لبنانی که در خدمت صهیونیستها قرار داشتند، سدی مستقیم در مقابل حزبالله برای مواجهه با صهیونیستها بودند و تظاهرات مردم روستایی برای مقابله با این عمال و پاکسازی مراکز آنها بود. البته در این زمان صهیونیستها از برخی مناطق فرار کرده بودند اما عمال و مراکزشان هنوز دایر بود. طبیعی است که این پاکسازی با پشتیبانی حزبالله صورت گرفت اما حضور مردم به لطف خدا تأثیری بزرگ داشت و همینطور در سال 2006 حدود یک میلیون نفر از مناطق مختلف در جنوب، بقاع، ضاحیه و دیگر اماکن بمباران شده توسط صهیونیستها، مهاجرت کردند و به اماکن دیگر رفتند. آنها هنگامی که با خبرنگاران نشریات و رسانههایی مواجه میشدند که برای گرفتن مصاحبه علیه حزبالله به مدارس، اماکن عمومی و اردوگاههای محل تجمع مهاجرین میآمدند، پاسخهایشان دائما این بود که ما فدایی حزبالله هستیم یا فدایی دبیرکل آن سیدحسن نصرالله (حفظهالله)، ما فدایی مقاومتیم. همین همراهی مردمی تأثیر بزرگی در روحیهبخشی به مقاومت و عقب راندن دشمن داشت.
- آیا صهیونیستها تلاشی برای از بین بردن این حمایتها داشتهاند؟
بله، ما ملاحظه میکردیم که در سالهای اشغال لبنان، رژیم صهیونیستی مدام برای ایجاد شکاف بین مردم و حزبالله تلاش میکرد. از طریق پخش اطلاعیه یا راهاندازی ایستگاههای رادیویی که مردم را تهدید میکردند که اگر از نیروهای حزبالله حمایت کنید یا به آنها پناه دهید، مسئول عواقب بعدی آن هستید و اگر از حمایتشان خودداری کنید، از حمله ما در امان خواهید بود. اما مردم به تهدیدات آنها توجهی نداشتند که این امر در ناکامسازی دشمن موثر بود و در همان حال باعث انسجام ملی حقیقی شد. هنگامی که تراکم این حمایتها را در نظر میگیریم باید سهمی مستقیم در پیروزی برای ملت لبنان قائل شویم.
- به موسسات فرهنگی و خدماتی حزبالله اشاره داشتید. امور فرهنگی و اجتماعی چه جایگاهی در حزبالله دارد؟
حزبالله حزبی اسلامی است و میخواهد مردم را به اسلام دعوت کرده و احکام دینی را به آنها آموزش دهد. از آنجا که خداوند متعال میفرماید: «یا ایها النبی انا ارسلناک شاهدا و مبشرا و نذیرا و داعیا الی الله باذنه و سراجا منیرا و بشِّر المومنین ان لهم من الله فضلا کبیرا ولا تطع الکافرین و المنافقین و دع اذاهم و توکل علی الله و کفی بالله وکیلا» بر ما بهعنوان مسلمان و دعوتکننده به سوی خدا واجب است که دستورات الهی را ابلاغ و ترویج کنیم. بنابراین ما همایشها، سخنرانیها، دورههای فرهنگی و دیدارهایی را در مساجد، حسینیهها و مراکز فرهنگی برگزار میکنیم. این در زمینه فرهنگ اسلامی و ملی است که جایگاه اساسی در حزب و نیز در خارج از آن دارد. همینطور به فعالیتهای فرهنگی دیگری اهتمام داریم که برای مخاطب عام است؛ مدارس، مراکز فرهنگی و کتابخانهها. این فعالیتها بسیار گسترده بوده و در سراسر لبنان برقرار است. همچنین حزبالله فعالیتهای اجتماعی جدیای در بیمارستانها و درمانگاهها دارد. جهاد سازندگی را داریم که به امور زراعی و عمرانی برای مردم در شهرها و روستاها اهتمام دارد، مردم را در اصلاح نباتات و تامین وسایل کشاورزی کمک میکند و در پرورش زنبورعسل فعالیت دارد. حزبالله اهتمام زیادی به کمک به فقرا و مستضعفان و خانواده شهدا و جانبازان دارد. همه این فعالیتهای اجتماعی نمونهای از فعالیتهای انسانی و اخلاقی است که اسلام ما را به آنها امر کرده، همانگونه که پیامبر(ص) فرمودند: «الخلق کلهم عیالالله و احبهم الیالله انفعهم لعیاله.» بنابراین ما در این زمینهها بهعنوان یک تکلیف شرعی فعالیت داریم.
- در حال حاضر غیر از فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی که گفتید، حزبالله در چه حوزههای دیگری به فعالیت مشغول است؟
علاوه بر آنچه عرض کردم، ما در زمینههای علمی هم ورود داریم؛به عنوان مثال بودجهای را برای تربیت دانشجو در رشتههایی که برای جامعه ضروری هستند، در نظر گرفتهایم. سلسلهجلساتی را برای معلمان، مهندسان، پزشکان حتی داروسازها و دیگر مشاغل برگزار میکنیم و در آنها مباحث مختلفی را طرح میکنیم. این افراد حضور در جلسات ما را یکی از طرق خدمترسانی میدانند و ما هم از این راه با اقشار مختلف جامعه ارتباط برقرار کردهایم. اهتمام حزبالله به امور سیاسی هم که بر هیچکس مخفی نیست. حزبالله به واسطه منطق، شیوه و فرهنگ سیاسی گستردهای که دارد از درخشانترین فعالان سیاسی در لبنان است و جوانان زیادی در آن تمرین و رشد میکنند. من میتوانم بگویم مردم به واسطه فعالیتهای سیاسی صادقانه حزبالله به بصیرت در فهم مسائل و تشخیص نقشههای طرحریزی شده دست یافتهاند.
- فعالیتهای خاص دیگری هم برای جوانان دارید؟
بله، از امور مورد توجه ما فعالیتهای ورزشی، تربیتی و پیشاهنگی است و در این زمینه ما برنامههای وسیعی داریم که با استقبال زیادی مواجه هستند؛ مثلا گروه پیشاهنگی «کشافه المهدی(عج)» بیش از 60هزار عضو دارد که در مدارس، دانشگاهها و بهخصوص مساجد در حوزههای گوناگون فعالیت دارند.
- فلسفه تأسیس اینگونه موسسات فرهنگی، خدماتی و آموزشی زیرمجموعه حزبالله چیست؟
ما معتقدیم که حزبالله اگر چنین افق بلندی را که شامل موسسات و کارهای مختلف است، ترسیم و به آن عمل نمیکرد، قادر نبود به این خوبی در جامعه لبنان جا باز کرده و فعالیت کند. به تعبیر دیگر، اگر روابط ما با مردم در چارچوب عاطفی و فقط در برخی مناسبتها و مواقع خاص باقی میماند، این تعاملات به مرور زمان کمرنگ شده و از بین میرفت. پس ما تلاش کردیم به این روابط و تعاملات در قالب موسسات نظم بدهیم و تجربههایمان را انباشته کنیم و انشاءالله نسلهای بعدی از آنها استفاده کرده و آن را ادامه خواهند داد. پرواضح است که ما در حزبالله مانند یک موسسه عمل میکنیم نه یک حزب شخصی یا مبتنی بر افراد. حزبالله یک حزب تکاملیافته از قاعده تا رأس هرم است. یک موسسه به تمام معنی که فعالیتهای مختلفی دارد و قادر به انجام اعمال گوناگون است. موسسات فرهنگی ما هر روز رشد و پیشرفت دارند. همینطور موسسات تربیتیمان که امروز میدرخشند و دانشآموزانشان در رتبه اول در لبنان قرار دارند و با همه موسسات تربیتی لبنان در حوزههای مختلف رقابت دارند. این موسسات امروز بنای باشکوهی هستند که مدام رشد میکنند و توسعه مییابند و آینده ما را تضمین میکنند و با برنامهریزی صحیح استمرار خط اصیل اسلامی را پی خواهند گرفت.