فانی البته در توضیح دلیل این انتقادات گفت: برخی از مشکلات و مسائل ما، رفتاری است و ما میخواهیم با روش ساختاری آن را حل کنیم، افزون بر تلاش فراوان و هزینههای زیاد، مشکلات همچنان در جای خود باقی است، باید پیش از حل مسئله مشکل را بشناسیم و سپس به فکر راهحل برای آن باشیم.
البته در طول 4سال گذشته بارها مشکلات پیش روی آموزش و پرورش را در همشهری گوشزد کردهایم درحالیکه بسیاری از افرادی که اکنون ادعای کارشناسی میکنند طی این مدت سکوت کردند. مسئولان پیشین هیچگاه ایرادات کار خود را نپذیرفتند و مدعی بودند همه کارها همسو با سند تحول بنیادین آموزش و پرورش است.
قانون گریزی و بها ندادن بهنظرات کارشناسان بارزترین اشکال مدیران ارشد دولت دهم بود، آثار بر جا مانده از مدیریت 4ساله بر دستگاه تعلیم و تربیت گواه آن است که کارها چندان اصولی و بدون مشکل نبوده است و شتابزدگی در آنها کاملا آشکار بود. پیامدهای تصمیمهای غیرکارشناسی را نمیتوان کتمان کرد ولی صرفا با ایراد گرفتن از مدیریت و سیاستهای پیشینیان هم نمیتوان ره به جایی برد.
باید در عمل نشان داد که کدام کار درست و کدام اشتباه بوده است. برای مثال اینکه هیاهو شود طرح تعطیلی پنجشنبه مدارس درست نبوده، یا ایجاد پایه ششم عجولانه بوده، تغییر کتابهای درسی شتابزده است یا... دردی را درمان نمیکند. این کارها انجام شده، اگر باور مسئولان کنونی این است که اشتباه بوده باید طرح کارشناسی با درنظر گرفتن همه جوانب جایگزین آن شود.
آنچه تاکنون از مسئولان آموزش و پرورش مشاهده شده سخنان و رفتارهایی است که هیاهوی زیادی بهدنبال داشته است که نمونه آن درباره لغو تعطیلی پنجشنبه مدارس است که پس از بروز جنجال فراوان نهایتا اعلام شده سال آینده تحصیلی نیز مدارس پنجشنبهها تعطیل هستند.
پرسش این است برای اصلاح گذشته، مدیران کنونی چه روشها و راهکاری اندیشیدهاند. نمازخانه را تیغه کشیدهاند و کلاس درس درست کردهاند، هر کسی را سر کلاس فرستادهاند، اینها را مردم با پوست و گوشتشان بهتر از مسئولان لمس میکنند، ولی مدیران کنونی برای حل مشکل چه کار کردهاند؟ همچنان در روی پاشنه قبلی میچرخد، مردم هیچ تغییری در آموزش و پرورش احساس نمیکنند.
هزینههای مدارس بر دوش مردم سنگینی میکند، برای مثال هنوز ما نمیتوانیم طرح توزیع شیر در مدارس را به درستی مدیریت و اجرا کنیم یا در مدارس دولتی عادی هم از مردم بابت تحصیل فرزندانشان برخلاف اصل 30قانون اساسی پول میگیرند.
تراکم کلاسهای درس بالاست، معلمان انگیزه چندانی ندارند، بسیاری از مدارس بهعلت تأمین نشدن معلم مورد نیاز در موعد مقرر مجبور به استفاده از حقالتدریسیها شدهاند که هزینه آن را باید پدران و مادران دانشآموزان بپردازند.
برای آموزش رشتههای ورزشی در برخی مدارس پول میگیرند، آموزش شنا تعطیل شده است، مطالبات معلمان پرداخت نشده است، سرانهای به مدارس داده نمیشود و هزاران مشکل دیگر. در چندماه اخیر مردم در آموزش و پرورش تغییری احساس نکردهاند، تا زمانی که مسائل و مشکلات معلمان و دانشآموزان بهطور دقیق و کارشناسی در تصمیمگیریها لحاظ نشود به صرف بیان ایرادات دیگران به جایی نمیرسیم. تصمیمگیریهای احساسی و نادیده گرفتن واقعیات و پشت میزی ره به جایی نمیبرد. باید طرحی نو دراندازیم و ما برای آیندگان الگو باشیم، مدیران قبلی هم از مدیران پیش از خود ایرادات زیادی گرفتند و نتیجه آن چیزی است که اکنون شاهد آن هستیم.