عضو کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی پس از آن که یکی از مشکلات توسعه هنر را در ایران به نگرانیهای حاکمیت از حضور اندک نیروهای متعهد در عرصه هنر متصل کرد، در یادداشت کوتاهی، مساله آموزش را نیز به میدان آورد: متاسفانه در طول سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی در کشف استعدادهای هنری متعهد و شکوفاکردن آن سرمایهگذاری لازم را نداشتهایم.
آرینمنش پای همه نهادهای آموزشی را وسط کشید و برای انتقاد از آنها، استثنا هم قائل نشد: «دانشگاههای هنر، حوزه هنری، دانشکده صدا و سیما و مجموعه نهادهای آموزشِی هنر، هرگز در جذب و تربیت هنرمندان متعهد مورد نیاز جامعه، کارآمدی لازم را نداشتهاند.»
اما این ناکارآمدی از کجا ناشی شده است و چرا؟ به نظر میرسد اهالی دانشگاه و هنرمندان، پاسخهای شایان توجهی داشته باشند.
رحمت امینی، مدیر گروه تئاتر دانشکده هنر و معماری میگوید: « این خود مجلس، دولت و نهادهایی از این دست هستند که ابتدا باید بستر مناسب را فراهم کنند. پس از فراهمشدن بسترهای لازم، میتوان به بررسی موضوع پرداخت.»
امینی به کمبود امکانات و فضاهای مناسب کار در حوزه نمایش اشاره کرد و میگوید: «همین حالا 4 ماه است که هیچ کس در حوزه تئاتر حقوق نگرفته و پولی به تئاتر شهر تزریق نشده است. در این شرایط چگونه میتوان از هنرمند متعهد حرف زد؟»
این منتقد و مدرس تئاتر ادامه میدهد: «در طول 15 سال فعالیتم در هنر تئاتر کشور، همواره حدود 20درصد از درخواستهای هنرمندان را برآورده کردهاند. پس از انقلاب در کدام یک از شهرهای ایران، سالن تئاتر مناسبی ساخته شده است؟ هر چند که تنها ساخت سالن هم کافی نیست.»
این مفهوم، کلی است
اما منوچهر اکبرلو، استاد رشته نمایش در دانشگاههای تهران، به نکته دیگری اشاره دارد: «پیش از هر بحثی، باید دید اساسا منظور از هنرمند متعهد چیست. وقتی بحث دانشگاهی میشود، یعنی باید علمی باشد. متعهدبودن، هنوز مفهومی کلی است، در نتیجه برای این که در قالب درس و کلاس بگنجد و بتواند به دانشجو منتقل شود، نیاز به تبدیل آن به معیارهای روشن علمی است.»
این معیار در نکاتی که آرینمنش به آنها اشاره کرده است، دیده نمیشود. اما او از شهید آوینی به عنوان نمونهای از هنرمند متعهد یاد میکند و ادامه میدهد: «هنرمندانی همچون شهید آوینی، گلهای خودرویی بودهاند که حاصل تربیت دانشگاههای هنر ما نبودهاند وگرنه میبایست امروز ما صدها شهید آوینی میداشتیم.»
حکم کلی ندهید
امینی درباره اوضاع دانشجویان تئاتر دانشگاههای هنر میگوید: «دانشجویان وقتی چشمانداز روشنی را از آینده نمیبینند، مایوس میشوند. آیندهای که در انتظار آنهاست، بیکاری و نبود امکانات است. در نتیجه، یاس باعث میشود که اساسا در گام اول دست به خلق نزنند و در گام دوم، اگر چیزی هم خلق کنند، یاسآلود و سیاه از آب درآید. نظیر آن چه که در جشنواره تئاتر بانوان دیده شد.»
اکبرلو نیز با تاکید بر نقش امکانات و فضای کلی حاکم بر حوزه تئاتر معتقد است: «نمایش هنری علمی است، اما تعهد به ایدئولوژی و دیدگاه هنرمند باز میگردد. این که این دو چقدر در واحدهای پیشبینی شده دانشگاه لحاظ شده است، نیاز به یک بررسی دقیق دارد و نمیتوان به سادگی حکم کلی داد.»
آرینمنش در پایان نوشته خود آورده بود: « امروز ضرورت آسیبشناسی عرصه هنر و تدوین طرح جامع هنر کشور، جهت پاسخگویی به نیازهای جامعه و تحقق اهداف چشمانداز، شدیدا احساس میشود.»
رحمت امینی در پایان میگوید: «این مسائل به چندین عامل بستگی دارد که از همه مهمتر، حمایت مادی و معنوی رکنهای بالای جامعه، از جمله مجلس است.»
منوچهر اکبرلو در پایان میگوید: «فکر میکنم برای پاسخگویی به نیازهای جامعه، ابتدا باید به نیازهای خود اهالی هنر پاسخ گفت، زیرا اینها هم بخشی از جامعه هستند.»