دیروز درحالیکه تنها چند ساعت از عملیات گسترده پلیس در نقاط مختلف تهران میگذشت، سردار حسین ساجدینیا، رئیس پلیس پایتخت در محوطه اداره آگاهی در جمع خبرنگاران قرار گرفت تا از جزئیات عملیات ضربتی پلیس بگوید.او صحبتهایش را با این جمله شروع کرد: افرادی که در این عملیات دستگیر شدند بهصورت باندی فعالیت میکردند که عمدتا در زمینه سرقت لوازم خودرو، سرقت از منزل، کیفقاپی و سرقت خودرو فعالیت داشتند. البته در میان آنها 38مالخر اموال مسروقه نیز حضور دارند که در این عملیات دستگیر شدند.وی سپس به بیان جزئیات عملیات پرداخت و گفت: همه این افراد از مدتی قبل شناسایی شده بودند که سحرگاه یکشنبه در عملیاتی کمسابقه که همه پایگاههای آگاهی و کلانتریهای تهران در آن حضور داشتند، در نقاط مختلف پایتخت و در کمتر از 5ساعت به دام پلیس افتادند.وی تصریح کرد: این افراد پس از تکمیل پرونده در اختیار مقام قضایی قرار میگیرند و امیدواریم قوه قضاییه مانند همیشه برخورد سخت و قاطعی با این افراد داشته باشد.
رئیس پلیس پایتخت افزود: بیشتر افراد دستگیرشده سابقهدار هستند که در بازرسی از مخفیگاه آنها تعداد زیادی اموال مسروقه کشف شد. وی با بیان اینکه در حال حاضر بیشترین عملیاتهای پلیس با توجه به نزدیکی به ایام نوروز در حوزه برخورد با سارقان خرد است، گفت: در 12ماه اخیر 1015باند در زمینههای مختلف منهدم شدند که بیشتر این باندها در زمینه سرقت خرد بوده اند.
سارق کم سن و سال
در بین افرادی که سحرگاه دیروز از سوی پلیس دستگیر شدند پسر دانشآموزی بود که در رشته ریاضی فیزیک درس میخواند. این پسر کم سن و سال به اتهام سرقت لوازم خودرو بازداشت شده است. او در گفتوگو با همشهری از جزئیات سرقتهایش میگوید:
سال چندم دبیرستانی؟
سال دوم.
با این سن و سال چرا سرقت میکردی؟
تابستان، تازه مدارس تعطیل شده بود. دوستم که در محله ما زندگی میکند پیش من آمد و پیشنهاد داد که با موتورم برویم سرقت. من هم قبول کردم.
شیوه سرقتهایتان چگونه بود؟
با پیچ گوشتی یا کلید در ماشینها را باز میکردیم و دست به سرقت لوازم داخل ماشینها که بیشتر ضبط و باند بود، میزدیم.
بعد از آن چطور اموال مسروقه را میفروختید؟
دوستم، شخصی را میشناخت که مالخر بود. ضبط و باندها را به او میفروختیم و پولش را بین خودمان تقسیم میکردیم.
در این سرقتها چقدر پول گیرت آمد؟
دقیق نمیدانم، بستگی به نوع ضبط و باند داشت. چون مالخر برای هرکدام یک نرخ تعیین کرده بود.
فقط بهخاطر پول دست به سرقت میزدی؟
برای من جنبه سرگرمی هم داشت.
حتی به قیمت دستگیری و زندانیشدنت؟
راستش فکر نمیکردم دستگیر شوم. فکر نمیکردم به زندان میافتم.
پدر و مادرت خبر داشتند که دزدی میکنی؟
نه، من بچه درسخوانی بودم. راستش اگر فکر میکردم یک روزی دستگیر میشوم هرگز دست به دزدی نمیزدم. من در یک مدرسه غیرانتفاعی درس میخوانم، رشته ریاضی فیزیک. نمیدانم چرا از اینجا سردرآوردم. مقصر دوستم بود، او سابقهدار بود و چون من موتور داشتم اغفالم کرد که با هم برویم سرقت.
دزد ثروتمند
یکی دیگر از دزدان پسر 26سالهای به نام داوود است. 100فقره سرقت و کیفقاپی، نتیجه ماهها کار خلاف اوست. میگوید با پول حاصل از سرقتها یک خودروی سوناتا خریده بود که مأموران ماشینش را هم توقیف کردند. او خانهای شیک در منطقه پرند اجاره کرده بود و فقط در یکی از سرقتهایش 101هزار و 800دلار معادل 330میلیون تومان پول از یک مرد دزدیده بود.
چقدر پول به جیب زدی که یک سوناتای صفر خریدی؟
سوناتا را قسطی خریده بودم. 30میلیون پول دادم و قرار شد 70میلیون مابقی را بعدا پرداخت کنم.
خانه مجلل هم که اجاره کرده بودی؟
دوست داشتم راحت زندگی کنم. از بدبختی خسته شده بودم.
قبل از اینکه سارق شوی، شغلت چه بود؟
شیرینیپز بودم. با خودم گفتم چقدر باید کار کنم تا به یک زندگی خوب و ایدهآل برسم؟ برای همین راه میانبر را انتخاب کردم.
شیوه سرقتهایتان چطور بود؟
تا قبل از این در قالب باند 4نفره و با 2 موتور به سرقت و کیفقاپی میرفتیم تا اینکه چند وقت پیش دستگیر شدم. بعد از آزادی توبه کردم اما دوباره حدود 2ماه بود که 2نفره با دوستم دست به سرقت میزدیم و بیشتر کیفقاپی میکردیم.
در کدام منطقه بیشتر سرقت میکردید؟
فرقی نداشت. از صبح میرفتیم در خیابانها پرسه میزدیم و بعد از شناسایی طعمه خود وارد عمل میشدیم.
خانوادهات خبر دارند که دستگیر شده ای؟
نه من مجردی زندگی می کردم.
پشیمانی؟
میخواهم همه بدانند که عاقبت خلاف، دستگیری است. حتی اگر آب بشوی و بروی توی زمین بازهم گیرت میآورند.
سارقی که همدستش را زیر گرفت
یکی دیگر از سارقان دستگیر شده، مردی است که سال گذشته هنگام دستگیری همدستش را زیر گرفته و باعث مرگش شده بود. وی مدتی بعد با صدور قرار وثیقه از زندان آزاد شد و بازهم به سمت خلاف رفت؛ از کیفقاپی گرفته تا سرقت لوازم داخل خودرو.
چند سالت است؟
30سال.
معتادی؟
گاهی شیشه میکشم.
کی از زندان آزاد شدی؟
حدود 4یا 5ماه پیش.
بعد از آن دوباره رفتی سمت دزدی؟
مجبور شدم.
چرا؟
زندگی خرج دارد.
خب چرا نرفتی سراغ یک شغل مناسب؟
مگر به یک سابقهدار کار مناسب میدهند؟
ماجرای کشتن همدستت چه بود؟
من تنها نبودم. دوستم هم بود که او حالا در زندان است. آن روز هنگام سرقت لوازم خودرو پلیس به ما مشکوک شد و قصد داشت ما را دستگیر کند که من و دوستم بلافاصله سوار ماشین شدیم، اصلا متوجه همدستمان نبودیم. اتفاقی او را زیر گرفتیم که فوت کرد.
چطور در ماشینها را باز میکردید؟
با شاه کلید. بعد از اینکه در ماشینها را باز میکردیم دست به سرقت لوازم داخل آنها میزدیم و به یک مالخر میفروختیم.