از آنجا که افراد معمولا با این نقش جدید آشنایی ندارند، دچار سرگردانی و اضطراب شده و برخلاف آنچه از بازنشستگی بهعنوان فراغت از کار و دستیابی به آمالها تصور میشود، فرد خود را در شرایطی میبیند که ممکن است به افسردگی وی نیز بینجامد. از نظر بسیاری از بازنشستگان، زندگی در دوران بازنشستگی بسیار پرهزینهتر از آن است که تا پیش از آن تصور میکردند، بهطوری که به پساندازکردن مانند گذشته و یا بیشتر از زمانی که شاغل بودند ادامه میدهند. اهمیت این موضوع، تأثیری است که این امر نه فقط به لحاظ روحی بلکه به لحاظ جسمی بر کیفیت زندگی افراد خواهد گذاشت. کیفیت زندگی به معنی میزان رفاه مادی، جسمی، روانشناختی و اجتماعی است که توسط اشخاص درک میشود و نشاندهنده میزان رضایت فرد از موهبتهای زندگی است. یکی از مهمترین ابعاد کیفیت زندگی دوران بازنشستگی، بعد مالی است که میتواند دیگر ابعاد آن را نیز متأثر سازد. تحقیقات نشان میدهد که بعد مالی در دوران بازنشستگی تقریبا در همه کشورها یک مسئله اساسی و نیازمند توجه خاص است. اگرچه برنامهریزی مالی به تمامی جنبههایی توجه میکند که استقلال مالی و یا اهداف مالی فرد را در آینده تضمین خواهد کرد اما برنامهریزی بازنشستگی طراحی و پیادهسازی مجموعهای از پیشبینیها و عملیات مالی است که نیازهای مالی هر فرد و خانواده را در زمان بازنشستگی برآورد میکند و اقدامات مورد نیاز برای حصول به آنها را مورد بررسی قرار میدهد و جهت رفع آنها و دستیابی به استقلال مالی در آینده کمک میکند. نظر به اینکه در این دوران، فرد فعالیت کاری نداشته و دارای درآمد ماهانه نیست و یا با کاهش درآمد در این دوران مواجه است، حصول روشهایی برای تأمین هزینههای زندگی در آن دوران بسیار مهم است.
نقش سواد مالی در برنامهریزی مالی بازنشستگی
اخیرا اقتصاددانان شروع به بررسی علل و عواقب ناشی از بیسوادی مالی بهمنظور درک بهتر دلایل کسر بودجه و نبود برنامهریزی بازنشستگی در میان افراد برای دوران بازنشستگی کردهاند. بررسیها نشان میدهند که بسیاری از خانوادهها حتی با ابتداییترین مفاهیم اقتصادی مورد نیاز برای پسانداز و تصمیمگیریهای سرمایهگذاری ناآشنا هستند. چنین ناآگاهی مالیای تقریبا در بسیاری ازکشورها، حتی کشورهای توسعهیافته رایج است و میان برخی زیر گروهها مانند افراد کم درآمد، اقلیتها، زنان و آنان که از تحصیلات بالایی برخوردار نیستند، بیشتر است و همین امر اغلب باعث شده آنان در مقابل مشکلات مالی در دوران بازنشستگی آسیبپذیرتر باشند.
در پاسخ به این امر بسیاری از نهادهای دولتی و سازمانهای غیرانتفاعی در کشورهای مختلف طرحهای آموزشی متنوعی را بهمنظور افزایش سواد مالی پیشنهاد و اجرا کردهاند. برخی نیز برای رفع مشکلات مالی در دوران بازنشستگی اقدام به اجرای برنامههایی بهمنظور تشویق افراد به پسانداز برای این دوران کردهاند.با وجود آنکه آگاهی از علل و عواقب بیسوادی مالی همراه با کسب آموزشهای مالی تأثیر زیادی بر پساندازهای بازنشستگی دارد، برگزاری محدود سمینارهای آموزشی در این زمینه شرط لازم است و نه کافی؛ بنابراین درمانی بر بیسوادی مالی افراد شرکتکننده نخواهد بود مگر اینکه علاوه بر ارائه آموزشهای مالی به افراد، آنها را با ابزاری برای تغییر رفتار خود آشنا کرد.لازم به ذکر است از آنجا که افراد در میزان سواد مالی و الگوهای پسانداز با یکدیگر بسیار متفاوت هستند، نمیتوان با همه آنها با الگوی آموزشی یکسانی رفتار کرد.با افزایش نرخ سالمندی در جوامع، سیستمهای بازنشستگی از نوع توازن هزینه با درآمد با کاهش توان مالی دولتها در پرداخت دیون مواجه خواهند شد بنابراین درصورت حمایت از همه اقشار و گروهها و تلاش در جهت افزایش سواد مالی میان آنها، برنامهریزی مالی و اجرای آن برای دوران بازنشستگی با نتیجه بهتری برای افراد همراه خواهد بود و بهطور غیرمستقیم نیز بار مالی دولت در سیستمهای بازنشستگی را کاهش خواهد داد.
* معاونت مالی اداری سازمان بازنشستگی کشوری