بعد از آنها، مصر هم اعلام کرد که سفیرش فعلا به قطر بازنمیگردد. به این ترتیب شکاف تنشآمیز میان کشورهای عرب حاشیه خلیجفارس از سطح گمانهزنی رسانهها بالاتر رفت و رسما خودش را نشان داد. رسانههای رسمی عربستان، دلیل این فراخوانی سفرا را عمل نکردن قطر به توافقنامه امضا شده و تعهد به عدممداخله در امور دیگر کشورها اعلام کردند. تحلیلگران هم نوشتند و گفتند که حمایت قطر از اخوانالمسلمین باعث شده که دیگر کشورهای عربی که این جنبش را خطری بالقوه برای خود میبینند، به فکر واکنش علیه دوحه بیفتند. اما این همه ماجرا نیست.آنچه باعث شده در این مرحله حساس از تحولات منطقه، کشورهای عربی چنین موضعگیریای علیه قطر کنند، سیاست خارجی جدید دوحه بعد از بهقدرت رسیدن شیخ تمیم جوان است.
تابستان گذشته وقتی در رویدادی غیرمنتظره، قطر اعلام کرد که شیخ حمدآلثانی قرار است قدرت را به پسرش شیخ تمیم منتقل کند، دلیل این انتقال قدرت، بیماری امیر پدر و ضرورت دمیدن روحی تازه در جریان حاکمیت کشور اعلام شد. این انتقال قدرت در شرایطی صورت گرفت که نیمی از جهان عرب درگیر انقلاب و ناآرامی و جنگ داخلی بوده و هست و نیمی دیگر بهدنبال ایجاد اصلاحات و تغییرات برای اجتناب از اعتراض مردمی. در این شرایط، انتقال آرام قدرت از پدر به پسر در یک کشور عربی، پیامهای زیادی میتوانست داشته باشد و با همین هدف هم انجام شد. قطر میخواست با این کار اولا هرگونه احتمال اعتراض داخلی به حاکمیت را تضعیف کند و هم به کشورهای همسایه و دورتر پیام دهد که انتقال و گردش قدرت اگرچه به شیوه غیرمنتخب و غیردمکراتیک اما به هر حال در قطر انجام میشود.
اما این تغییر چهره حاکمیت در قطر فرصتی شد تا سیاست خارجی این کشور در شرایط پرتلاطم منطقه تغییر کند. قطر در یک دهه گذشته با راهاندازی یک شبکه تلویزیونی و کمکهای مالی به دهها گروه و نهاد در منطقه و همچنین با میزبانی مذاکرات برای حل مناقشات بینالمللی و منطقهای، نقشی فعال در عرصه دیپلماسی جهان داشت اما با تغییر شرایط منطقه و وقوع بیداری عربی، این میزان مداخله دیگر به نفع قطر نبود، به همینخاطر در یک سال گذشته، قطر با همان سرعتی که وارد مراودات و مناقشههای منطقهای شدهبود، پایش را پس کشید. این وضعیت در شرایط کنونی به سود عربستان نیست. عربستان در همین یک سال گذشته ضربههای سختی در سیاست خارجی متحمل شدهاست. قدرت گرفتن اخوانالمسلمین در کشور عربی ازجمله مصر، لیبی و تونس(البته در مصر با برکناری محمد مرسی توسط نظامیان، اخوان اکنون با افول روبهرو شده)، شکست در جبهه جنگ سوریه و همچنین توافق بزرگ غرب با ایران، ازجمله این شکستهای سنگین برای عربستان هستند. در این شرایط، ریاض از کشورهای عربی انتظار همپیمانی برای ایجاد جبههای واحد در مقابل ایران و سوریه و حتی غرب دارد. قطر اما در این شرایط نمیخواهد در جبهه رویارویی با کشورهای منطقه قرار گیرد. قطر میخواهد جایگاه خود را بهعنوان میانجی در منطقه و رابط میان غرب با خاورمیانه حفظ کند؛ جایگاهی که زمانی ترکیه داشت اما در یک سال گذشته آن را از دست داد.
این بیطرفی قطر و نزدیک شدنش به جبهه ایران، حزبالله و سوریه و همراهی با اعتراضهای مردمی منطقه علیه حکومتهای عرب برای عربستان قابل تحمل نیست و شکستی دیگر به فهرست شکستهای یک سال اخیرش اضافه میکند. به همینخاطر عربستان با جمع کردن یارانش در منطقه قصد منزوی کردن قطر را دارد. اما بهنظر نمیرسد این فشارهای دیپلماتیک به نتیجه برسد چرا که قطر تصمیم خود را گرفته و نمیخواهد وارد بازیهای خطرناک قومی- جناحی منطقه شود.