جمعه ۸ تیر ۱۳۸۶ - ۰۴:۳۲
۰ نفر

اکرم محمدی: زندگی اجتماعی‌اش را مدیون بوکس است. یک پسر بچه خجالتی ـ که خیلی دیر با دیگران ارتباط برقرار می‌‌کرد ـ‌حالا از اینکه بوکسور شده، راضی است.

شکل و قیافه‌اش به هر رشته‌ای می‌خورد الا بوکس. هیچ تغییری نکرده؛ بینی و حالت گونه‌‌هایش عادی است، صورت خشنی ندارد و صدایش هم معمولی است. اصلا شبیه بوکسورها نیست. علی مظاهری، پرافتخاترین بوکسور ایرانی است که از وقتی بوکس سر و صدایی به پا کرده، نام او هم دیده می‌شود. مظاهری، اولین طلایش را در مسابقات «گرین هیل» پاکستان گرفت.

گرین هیل، اولین مسابقه رسمی بین‌‌المللی بود که او شرکت کرد و قهرمان شد. اما بهترین خاطره‌اش از مسابقات دوحه قطر است؛ جایی که بهترین و باارزش‌ترین مدال را به دست آورد؛ طلای بازی‌های آسیایی. بوکسور ملی‌پوش کرمانشاهی در مسابقات آسیایی مغولستان هم قهرمان شد تا از حالا به فکر سهمیه المپیک باشد؛ سهمیه‌ای که در آمریکاست و باید با حریفانی از کوبا، روسیه و ازبکستان مبارزه کند.

  •  میان این همه ورزش، حالا چرا بوکس؟

یکی از اقوام ما بوکسور بود. یک روز با هم به باشگاهی که تمرین می‌کرد، رفتیم. به من گفت: اگر دوست داری، می‌‌توانی اسمت را همین‌جا بنویسی و تو هم تمرین کنی. اول خیلی دوست نداشتم چون به ظاهر ورزش خیلی خشنی است ولی کم‌کم علاقه‌مند شدم.

  • یعنی از چند سالگی؟


سوم دبستان بودم. البته اوایل فقط تماشا می‌کردم تا کمی آشنا شوم. از سال 78 به طور حرفه‌ای شروع کردم. همان سال هم قهرمان جوانان استان شدم. از سال 82 هم در تیم ملی هستم.

  • بیشتر کسانی که سراغ بوکس می‌روند، دوست دارند چهره‌شان عوض شود؛ یعنی ظاهرشان خشن شود و ترسناک به نظر برسند. شما  هم از آن دسته بودید؟

نه به خدا. اتفاقا من اصلا دوست ندارم به صورتم مشت بخورد. البته حرف شما را قبول دارم. خودم چند نفر را می‌شناسم که فقط به خاطر تغییر چهره، بوکس کار می‌کنند. ولی من از همان اول هم مواظب صورتم بودم. البته شاید اوایل که سنم کمتر بود، خیلی بی‌محابا جلو می‌رفتم ولی وقتی حس کردم این کارها فایده ندارد، ادامه ندادم. به نظر من، همه چیز باید روی اصول انجام شود. اگر قرار باشد یک ورزش انجام بدهی که فقط آسیب ببینی چه فایده‌ای دارد؟

  • پس قبول دارید که رشته خطرناکی را انتخاب کرده‌اید؟

نه، بوکس آن‌قدرها هم که می‌گویند خطرناک نیست. فقط باید مراقب باشی. البته بوکس‌ ما آماتور است و در بوکس آماتور باید از کلاه و محافظ لثه استفاده کنیم. هر ضربه خطرناکی هم خطا حساب می‌شود. حتی اگر یک قطره خون هم از بینی یکی از بوکسورها بریزد، داور مبارزه را قطع می‌کند و فرد خاطی را بازنده اعلام می‌کند. در بوکس آماتور اصلا نباید به حریف آسیب برسد. داور احساس کند، ضربات محکم و خطرناک است، بازی را قطع می‌کند.

  • این ضربه‌هایی که در بوکس می‌‌خورید، ضرباتی که به سر و صورتتان وارد می‌شود، روی اعصابتان تأثیر منفی نگذاشته؟

اگر بگویم نه که دروغ گفته‌ام. هر مشتی که به صورت یا سر می‌خورد چند مویرگ پاره می‌شود. پس مطمئنا آسیب وارد می‌شود. الان هم کمی عصبی شده‌ام. البته هر ورزشکاری که به صورت حرفه‌ای کار می‌کند، استرس را تحمل می‌کند؛ فشار قبل از مسابقه و مبارزه با حریف.

  • روان‌شناس هم دارید؟

روان‌شناس آن‌طور که همیشه کنارم باشد نه. ما در چند دوره کوتاه، روان‌شناس داشتیم ولی بعد که اردو یا مسابقات به پایان رسید، همه چیز فراموش شد. من اگر مشکلی داشته باشم با روان‌شناس در میان می‌گذارم روان‌شناس همیشه باید باشد. بعضی وقت‌ها شاید در یک لحظه ورزشکار در تمرین کم می‌آورد یا فشار قبل از مسابقه آن‌قدر اذیتش می‌کند که حتما باید با روان‌شناس صحبت کند تا از لحاظ روحی و روانی آماده مسابقه شود.

  • تا حالا دماغتان شکسته یا دماغ کسی را شکسته‌اید؟

نه خوشبختانه، من خیلی مراقب خودم هستم. البته شده که مشت سنگین بخورم و چند لحظه‌ای تعادلم را از دست بدهم و حتی داور بازی را قطع کند. چند باری هم زیر چشمم پاره شد. تا حالا که خدا دوستم داشته و آسیب خیلی بدی ندیده‌ام.

  • حریفانتان چی؟

بله خب، پیش آمده. ولی باور کنید من مقصر نبوده‌ام بعضی وقت‌ها از دست آدم در می‌‌رود.

  • تا حالا ضربه‌ای خورده‌اید که همان لحظه از شدت درد بگویید چه اشتباهی کردم بوکسور شدم؟

بله، خیلی وقت‌ها شده. ولی بیشتر در فشار تمرینات و استرس مسابقات. بعضی وقت‌ها به خودم می‌گویم چرا این‌قدر زجر می‌کشم یک بار در مسابقات دهه فجر در مبارزه با حریف اوکراینی مشت بدی خوردم. تا چند لحظه گیج بودم وقتی سرحال آمدم، به خودم گفتم این چی بود دیگر. من که دیگر این طرف‌ها پیدایم نمی‌‌شود ولی باز یک هفته بعد نفر اول اردو بودم. بدبختانه بوکس جاذبه زیادی دارد هر چقدر هم مشت بخوری باز برمی‌گردی.

  • بوکس چقدر در زندگی‌تان تأثیر داشته؟ یعنی اصلا تاثیری داشته؟


بله. از لحاظ اجتماعی که خیلی کمکم کرد. من بچه خجالتی بودم و بوکس مرا وارد اجتماع کرد. خیلی راحت با همه ارتباط برقرار می‌کنم. در ضمن، من در بوکس دوستان خوبی پیدا کرده‌ام و در زندگی شخصی‌ام هم آدم موفقی هستم.

  •  یعنی در زندگی هم مثل رینگ مبارزه می‌کنید؟ همین طور مشت محکم است که به سر مشکلات روانه می‌شود؟

بله. کوتاه نمی‌آیم. مبارزه می‌کنم. قرار نیست شکست بخورم.

  •  خانواده‌‌تان با این ورزش چطور کنار آمدند؟

پدرم که خودش ورزشکار است؛ کشتی می‌گیرد. او هیچ مخالفتی نداشت. البته بیشتر دوست داشت کشتی‌گیر شوم ولی دید علاقه‌ای ندارم، جلویم را نگرفت. مادرم هم اوایل کمی ناراحت بود. خب، مادرها حساس‌تر هستند، دلشان نمی‌آید فرزندشان آسیبی ببیند. ولی بعد از مدتی راضی شد.

  • حالا دوران ورزش حرفه‌ای و البته پول درآوردن از ورزش است، آیا بوکس آن‌قدر درآمد دارد که حرفه شما باشد؟

نه، باور کنید هیچی. اصلا مشکل بچه‌های بوکس همین است. قراردادها خیلی ناچیز است. حقوق‌ها خیلی پایین است؛ آن‌قدر کم که وقتی فکرش را می‌کنی که چقدر برای این ورزش زحمت می‌کشی، می‌بینی اصلا ارزش ندارد. بیشتر بچه‌های تیم ملی بیکار هستند.

از 20 ملی‌پوش بوکس فقط 2 ملی‌پوش سر کار هستند و بیشتر بچه‌ها مشکل مالی دارند. شاید باورتان نشود از وقتی که لیگ بوکس راه‌اندازی شده و تیم‌ها با بوکسورها قرارداد می‌بندند، کمی وضعیت بهتر است. البته این کمی که می‌گویم خیلی هم چشمگیر نیست.

الان بالاترین قرارداد یک بوکسور درجه یک، 3 میلیون و نیم است برای یک سال. حقوق ماهیانه فدراسیون هم که فقط مختص به روزهای اردو و زمانی است که در مسابقه‌های بین‌المللی حضور داری و مبارزه می‌کنی.

  • با این وضعیت، هیچ وقت از بوکس خسته نشده‌اید؟

چرا، بارها ولی چاره‌ای نداشته‌ام. تازه وضعیت من به خاطر اینکه مدال‌های بیشتری دارم، خیلی بهتر از بچه‌های دیگر است با این حساب، ببینید بچه‌های دیگر چقدر می‌گیرند.

  • پس فعلا ادامه می‌‌دهید؟

بله، حتما. بزرگ‌ترین آرزویم مبارزه در المپیک است. مسابقات جهانی آمریکا که چند ماه دیگر برگزار می‌شود، سهمیه المپیک هم دارد. اگر جزو نفرات اول تا هشتم باشم، حتما المپیکی می‌شوم.

  • تا حالا به این فکر کرده‌اید که نام بوکس و بوکسوری خطرناک است. خواستگاری هم رفته‌‌اید؟

چی؟ متوجه منظورتان نشدم.

  •  یعنی تا حالا شده خواستگاری بروید و به خاطر حرفه‌تان به شما دختر ندهند؟

نه  تا حالا خواستگاری نرفته‌ام. یعنی فکر می‌کنید به من دختر نمی‌دهند؟ البته می‌دانم بین مردم جاافتاده است که بوکسورها آدم‌های خشنی هستند.
 فکر می‌کنند اگر دخترشان را به یک بوکسور بدهند، کیسه بوکس می‌شود!

کد خبر 25350

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز