آنچه از کتب مختلف استنباط شده است این است که مرز روشن و دقیقی میان فرهنگ عامه و فرهنگ تودهای وجود ندارد در بعضی از کتابها از اصطلاح فرهنگ عامه برای نشان دادن فرهنگ عموم افراد جامعه استفاده میشود و در بعضی دیگر از اصطلاح فرهنگ تودهای اسفاده میگردد و هر دو اصطلاح یعنی فرهنگ عامه یا Popular Culture و فرهنگ تودهای یا Mass Culture برای نشان دادن اموری که به عموم و توده مردم مربوط می شوند به کار میروند.
در برخی از تعاریف بر نقش نظام سرمایه داری و رسانههای گروهی در گسترش و شکلگیری فرهنگ عامه تاکید شده است و برخی نیز آن را در برابر نگاهها و رویکردهای نخبه گرایانه به فرهنگ قرار میهند یعنی آنچه که به عده کثیری از مردم و نه نخبگان مربوط میشود.
بحث درباره فرهنگ عامه ایده جدیدی نیست و ریشه در برخی از نوشتههای پاسکال و مونتنی در سدههای شانزدهم و هفدهم دارد.
بری ریچاردز در کتاب خود با عنوان روانکاوی فرهنگ عامه، فرهنگ عامه را برای اشاره به رفتاها و تجربیات عده کثیری از افراد در یک فرهنگ ملی در نظر میگیرد.
- فرهنگ تودهای:
واژهای با دلالت منفی که برای بیان فرودستی کالاهای متکی بر فرهنگ سرمایهداری به مثابه تقلبی، دستکاری شده و فاقد رضایت بخشی استفاده میشود. این مفهوم قدرت خود را مدیون تضاد آن با فرهنگ والا و یا به اصطلاح فرهنگ مردمان اصیل است. (بارکر،796:1387)
- فرهنگ عامهپسند:
متون عمومی گسترده وعام. معانی و اعمالی که مخاطبان عام تولید میکنند. به منزله مقوله سیاسی، امر عامهپسند عرصه قدرت و مشاجره بر سر معنا است(همان).
اهمیت اجتماعی فرهنگ عامه در دوره معاصر بر اساس نزدیکی هویت آن با ایده فرهنگ تودهای قابل تصور است. پیدایش رسانههای جمعی و افزایش روند تجاری شدن فرهنگ و اوقات فراغت منجر به مسائل، علایق و بحثهایی شد که هنوز هم مطرح هستند. بسط ایده فرهنگ تودهای که از دهههای 1920 و 1930 به طور بارزی قابل رویت بوده است یکی از منابع تاریخی موضوعها و دیدگاه های فرهنگ عامه محسوب میشود. (استریناتی،23:1384)
ریموند ویلیامز درباره فرهنگ عامه مینویسد:
واژه عامه از دیدگاه مردم و نه افرادی که در صدد به دست آوردن امتیاز یا قدرت برای کنترل آنها هستند لحاظ میشود...فرهنگ عامه نه با مردم بلکه توسط سایرین تعریف میشد و هنوز مفهوم قدیمیتر را با خود دارد: کارهای پستتر مثلا ادبیات عامه و مطبوعات عامه که از مطبوعات حرفهای متمایز محسوب میشوند و کارهایی که عمدا به قصد جلب حمایت آغاز میشوند مانند روزنامه نگاری عامیانه که از روزنامهنگاری دموکراتیک متمایز است یا سرگرمی عامیانه و همچنین مفهوم جدید فرهنگ عامه به عنوان فرهنگی که مردم آن را برای خودشان خلق کردهاند با تمام اینها متفاوت است . این فرهنگ اغلب با فرهنگ قومی اشتباه گرفته شده و به گذشته پیوند زده می شود اما در عین حال یک تاکید مدرن مهم است(همان،24)
دهه های 1920 و 1930 در مطالعه و ارزیابی فرهنگ عامه نقاط عطف مهمی به شمار میآیند. ظهور سینما و رادیو ، تولید و مصرف تودهای فرهنگ، ظهور فاشیسم و بلوغ دموکراسیهای لیبرال در بعضی از جوامع غربی، همه در تعیین جهت بحثهای فرهنگ تودهای نقش داشتهاند(استریناتی25).
مهمترین ادعای نظریه جامعه تودهای این است که فرایندهای صنعتی شدن و شهری شدن عواقب مخربی دارند.(همان،27)
فرهنگ تودهای همان فرهنگ عامه است که با شیوههای صنعتی تولید انبوه تولید و در بازار با سود به جمعیت انبوه مصرف کننده عرضه میشود. میتوان گفت که این فرهنگی تجاری است که در یک سطح انبوه برای بازاری وسیع تولید شده است رشد این فرهنگ به معنی آن است که فرهنگهایی که پولساز نیستند و نمیتوانند برای بازار انبوه تولید انبوه داشته باشند نظیر هنر و فرهنگ بومی جایی برای ادامه حیات ندارند.(همان،33)
- مطالعات فرهنگی و فرهنگ عامه:
این ایده که فرهنگ والا منبع ارزشها و معناها و ایدههای اصیل است و این تصور که فرهنگ تودهای مملو از چیزهای سطحی و زودگذر و مبتذل است در مطالعات فرهنگی سراپا مردود است. بر عکس در این جا برای نخستین بار مفهوم فرهنگ عامه و پیوند آن با روابط و مناسبات قدرت برجسته میشود (محمدی،8:1388)
فرهنگ عامه نه نشئت گرفته از عامه یا طبقه کارگر یا پاره فرهنگی اصیل تلقی میشود و نه فرهنگی که صرفا توسط صنایع فرهنگسازی سرمایهداری تحمیل شده بلکه موازنهای مبتنی بر مصالحه بین این دو امر است...به بیان دیگر فرهنگ عامه آمیزه تناقض آمیزی از نیروهای فروتر و برتر است هم تجاری است و هم اصیل. ویژگی آن مقاومت و ادغام است و هم شامل ساختار میشود و هم شامل کنشگری(استوری،22:1389)
فرهنگ تودهای قرابت معنایی بسیاری با فرهنگ عامه دارد. بدین معنا که از جانب منتقدان این فرهنگها، یعنی فرهنگ تودهای و فرهنگ عامه، هر دو به واسطه صنعتی شدن و شهری شدن ایجاد شدند و مبتنی بر تولید انبوه بوده و فرهنگهایی تجاری میباشند.
- منتقدان فرهنگ تودهای:
فرهنگ مردمی یا عوام پسند از این اصطلاح عموما برای توصیف پدیدههایی چون قطعات طنز، اکثر برنامههای تلویزیون و رادیو، رمانهای فرمول وار مانند داستانهای عاشقانه، داستانهای پلیسی و داستانهای تخیلی -علمی، موسیقی مردمی (راک،رپ،کانتری-وسترن و غیره) مد روز،مدهای زودگذر و ورزش استفاده میشود. به عبارت دیگر فرهنگ مردمی عبارت است از فرهنگی که از طریق رسانههای جمعی منتقل میشود و همچنین سایر ابعاد فرهنگ که عموما تعداد زیادی از مردم به شکلی مستمر آنها را مصرف میکنند (آسا برگر،149:1385)
- جامعه تودهای:
منظوراز توده در نظریههای جامعه تودهای بیش از آن که به تعداد زیاد مردم مربوط شود به جدایی مفروض آنها از یکدیگر و احساس انزوا و بیگانگی اشاره دارد ...از عناصر دیگر جامعه تودهای وجود نهادهای بسیار دیوانسالارانه روزمرهای است که افراد در آن احساس میکنند هویت شخصی خود را از دست میدهند...نظریه جامعه تودهای که نظریه پردازان علوم اجتماعی در اواخر سده نوزدهم آن را ارائه کردند میان تحول و گذار از جامعه سنتی به جامعه مدرن از یک سو و شکلگیری جامعه تودهای از سوی دیگر پیوند برقرار میکرد.(آسا برگر،166:1385-165)
اصطلاح فرهنگ مردمی را نمیتوان به سهولت تعریف کرد. برخی آن را به عنوان فرهنگ اشخاص عادی تعریف میکنند یعنی برنامههای تلویزیونی، فیلمهای سینمایی، صفحات و نوارهای موسیقی ،برنامههای رادیویی، غذاها،مدها، مجلهها و سایر پدیدههایی که نقش مهم در زندگی روزمره ما ایفا میکنند. (آسابرگر،174:1385)
شاید بتوان نظریه فرهنگ تودهای را به عنوان نظریهای در نظر گرفت که رویکردهای نخبهگرایانه به فرهنگ آنرا ایجاد کرده است. رویکردی نظیر رویکرد آرنولد به فرهنگ که آن را بهترین اندیشهها و گفتهها در جهان میداند و هر چیزی جز آن را پست و بیاهمیت تلقی میکند. و اما فرهنگ عامه (poular culture) در یک نگاه همچون فرهنگ تودهای فرهنگی تحمیل شده از جانب صنایع فرهنگسازی سرمایهداری است و در نگاهی دیگر، فرهنگ عامه، فرهنگی خودجوش و فعال در نظر گرفته میشود.
همان گونه که اشاره شد استریناتی درکتاب خود با عنوان مقدمهای بر نظریههای فرهنگ عامه، تمایز چندانی میان فرهنگ تودهای و فرهنگ عامه قائل نمیشود و در جایی از کتاب خود بیان میکند: اهمیت اجتماعی فرهنگ عامه در دوره معاصر بر اساس نزدیکی هویت آن با ایده فرهنگ تودهای قابل تصور است. پیدایش رسانههای جمعی و افزایش روند تجاری شدن فرهنگ و اوقات فراغت منجر به مسائل، علایق و بحثهایی شد که هنوز به طور بارزی قابل رویت بوده است (استریناتی،23:1388). و در جای دیگری بیان میکند: میتوان به سادگی اذعان داشت که فرهنگ تودهای همان فرهنگ عامه است که با شیوههای صنعتی تولید انبوه تولید و دربازار با سود به جمعیت انبوه مصرف کننده عرضه میشود(همان،33) .
منابع:
1- آسا برگر،آرتور(1385)،نقد فرهنگی، ترجمه حمیرا مشیرزاده، تهران مرکز بازشناسی اسلام و ایران انتشارات باز
2-استریناتی،دومینیک(1384)،مقدمهای بر نظریههای فرهنگ عامه، ترجمه ثریا پاک نظر، تهران، گام نو
3- استوری،جان(1389) مطالعات فرهنگی درباره فرهنگ عامه، ترجمه حسین پاینده، تهران آگه
4- بارکر،کریس(1387) مطالعات فرهنگی (نظریه و عملکرد) ترجمه مهدی فرجی و نفیسه حمیدی تهران، پژوهشگاه مطالعات فرهنگی و اجتماعی
5-محمدی،جمال (1389) درباره مطالعات فرهنگی، تهران نشر چشمه
- منبع: سایت انسانشناسی و فرهنگ