در یک اقتصاد که منابع کافی در آن وجود دارد، علائم قیمتها باید بهطور صحیح به اقتصاد نشان داده شود تا اقتصاد بهطور سالم و منطقی حرکت کند. نبود این مکانیسم و این مشکل ساختاری همواره به اقتصاد ایران صدمه وارد کرده است. در طول سالیان گذشته دلایل مختلفی مانند دخالت دولت در قیمتگذاریها، وجود انحصارات و رانتها موجب شده تا علامت اصلی در اقتصاد برای رفتن به سمت کارایی که نظام قیمتهای نسبی است، ظاهر نشود. در اقتصادهایی که دارای منابع کافی باشند، علامت قیمتها میتواند باعث رشد شود.
اقتصادهایی که از نظر موقعیت جغرافیایی و منابع طبیعی از منابع کافی برخوردار نیستند و یا در بخشهایی نظیر منابع انسانی و طبیعی کمبودهایی دارند، مشکلات مازاد خواهند داشت که تنها علامت قیمتها در این اقتصادها نمیتواند مشکلات را حل کند اما در اقتصاد ایران که منابع برای رشد از حد کافی هم بیشتر است، علامت قیمتها میتواند عاملی اصلی و مهم برای مقاوم کردن اقتصاد باشد. این عامل میتواند در ایجاد کارایی و اصلاح ساختار اقتصادی بسیار مؤثر باشد. در این راه دنبال کردن اصلاح قیمتهای نسبی و رفع نواقصی که در دوره قبل رقم خورده است، باید در دستور کار قرار گیرد. در مسیر اصلاح قیمتها باید بیتوجهیای که در دوره قبل به مکملها بهویژه در بخش تولید شد، جبران شود تا نتایج مورد نظر به دستآید.
علاوه بر آنچه برای حفظ موقت شرایط رفاه مصرفکنندگان بهعنوان یارانه نقدی پرداخت میشود، باید به روشهای مختلف البته در مسیر رسیدن به هدف نهایی که افزایش بهرهوری باشد، به تولید کمک شود. نباید تصور شود هر آنچه در گذشته بود، اشتباه بوده است و اعطای کالا را جایگزین کرد. همین پرداخت نقدی با اصلاحاتی در طبقه دریافتکننده میتواند ادامه یابد. باید از طریق تبلیغات و ایجاد شک و شبهه برای طبقه ثروتمندان آنها را به سمت انصراف ترغیب کرد.
میتوان در این راه به آنها این پیام را ارسال کرد که اگر بخواهند یارانه دریافت کنند، اطلاعات اقتصادی آنها برای دولت نمایان خواهد شد و هزینههای مازاد مالیاتی را متحمل خواهند شد. این موضوع برای طبقه ثروتمند بسیار مهم است و موجب خواهد شد تا از این مبلغ ناچیز یارانه صرفنظر کنند. از این طریق میتوان در نظام پرداخت نقدی هم نظمی حاکم کرد و از هزینههای مازادی که در این راه پرداخت میشود، کاست.
در بخش تولید اما در گذشته هیچ کمکی اعمال نشده است. تنها برخی اخبار به گوش رسید که به برخی واحدهای تولیدی، یارانه انرژی داده شده است که اگر چنین باشد، این شیوه حمایت اشتباه بزرگی است. اعطای یارانه انرژی به نوعی هدف اصلی که بهرهوری انرژی باشد را خنثی میکند. باید از طریق کمک مالیاتی و کاهش نرخ استهلاک در واحدهای تولیدی شرایطی را فراهم کرد که بنگاهها بهصورت هدفمند به سمت صرفهجویی در مصرف انرژی سوق داده شوند و همزمان کارایی را افزایش دهند. اگر مدیریت در این بخش به درستی صورت گیرد، بنگاههای اقتصادی بهطور درونزا هزینههای خود را کاهش میدهند بهطوری که میتوانند هزینه افزایش قیمت انرژی را خنثی سازند.
بهعنوان مثال اگر یک ماشین که به میزان 100واحد انرژی مصرف میکند را بتوان با ماشینی با مصرف 25واحد انرژی جایگزین و همان میزان تولید را از آن دریافت کرد، عملا هزینه افزایش 4برابری قیمت انرژی هم برای این واحد تولیدی قابل جبران خواهد بود. این نکته مهمی است که در اجرای هدفمندی یارانهها و ادامه اصلاح قیمتها باید مورد توجه قرار گیرد. هدف نهایی این مسیر این است که بخش تولید بهرهوری خود را افزایش دهد تاافزایش قیمت انرژی موجب کاهش تولید یا افزایش قیمت نهایی محصول نشود. نوسازی ماشینآلات تولید باید با حمایت دولت و از طریق سیاستهای مکمل اصلاح قیمتها، انجام شود. سیاستهای مکمل باید با ظرافت طراحی و اجرا شود تا اصلاح قیمتها بهطور کامل به موفقیت برسد.