در این حادثه، ایوان لوپز در پایگاه فورتهود در تگزاس دست به تیراندازی زد و پس از کشتن این افراد و زخمی کردن 16نفر جان خود را گرفت. قرار است امروز مراسم یادبود قربانیان این حادثه در این پایگاه با حضور باراک اوباما و همسرش برگزار شود. این دومین دیدار رئیسجمهور آمریکا از این پایگاه برای شرکت در مراسمی مشابه است. در سال2009، سرگرد نضال حسن روانکاو ارتش 13نفر نظامی در فورت هود را آماج گلولههای خود قرار داد و کشت و 30نفر را زخمی کرد. از این رو، اسم پایگاه فورت هود که یکی از 5پایگاه نظامی بزرگ جهان است که حدود 50هزار نظامی در آن به همراه اعضای خانواده خود زندگی میکنند، با تیراندازیهای خودی عجین شده است.
به مانند دیگر موارد تیراندازی در آمریکا که با بررسی انگیزهها و ارائه پیشنهادها برای جلوگیری از وقایع مشابه همراه است، اکنون رسانههای آمریکایی حجم قابل توجهی از مطالب خود را به این موضوع اختصاص دادهاند. شاید کشته شدن نظامیان در خارج از خاک آمریکا برای مردم قابل درکتر از کشته شدن آنان در داخل کشور آن هم توسط آتش خودی باشد. این امر برای همه جای سؤال است که چرا افرادی که اساساً برای از بین بردن دشمن آموزش دیدهاند، روی همقطاران خود اسلحه میکشند.
در مورد لوپز، نخستین توجیهی که برای اقدام وی ارائه شد، این بود که وی دچار بیماری روانی ناشی از دوران حضور در عراق بوده است. این داستانی آشنا درباره سربازانی است که به جنگ میروند و روان آنان بر اثر آنچه انجام میدهند و میبینند، آسیب میبیند و پس از بازگشت خشونت را بر سر اعضای خانواده، همسایگان و دیگر هموطنان خود خالی میکنند. برخی آمار حاکی از آن است که بین 15 تا 50درصد نیروهای آمریکایی که در افغانستان و عراق خدمت کردهاند، کمابیش دچار چنین وضعیتی شدهاند. عده دیگری هم دچار افسردگی و اضطراب هستند.
شاید از این جهت، فورت هود جایگاه ویژهای داشتهباشد، زیرا این پایگاه نقطه عزیمت و بازگشت بسیاری از نیروهای آمریکایی به مأموریتهای خارج از کشور است. در واقع، فورت هود نوک پیکان ارتش آمریکا در عراق و افغانستان است. تلاش برای یافتن توجیه دیگری برای اقدام لوپز به این امر ختم شد که تقاضای مرخصی وی از سوی فرمانده مافوق وی رد شده و وی از روی عصبانیت دست به تیراندازی زده بود. عدهای معتقدند حوادث مرگباری مانند تیراندازیهای فورت هود ناشی از فرهنگ مردسالارانه حاکم بر ارتش آمریکاست که بیان هرگونه ناراحتی را توسط نظامیان به ضعف آنان تعبیر میکند.
به گفته آنان، افرادی مانند لوپز به آخرین حد تحمل روانی خود میرسند و زمانی که دیگر نمیتوانند با این وضع کناربیایند، از دیگران انتقام میگیرند. یک مسئله دیگر که درباره لوپز 34ساله گفته میشود، این است که وی با داشتن 4بچه از 2 ازدواج فقط سالانه 28هزار دلار حقوق میگرفته که طبعاً برای گرداندن چنین خانوادهای کافی نیست. از این رو، اکنون بیشتر راهحلهایی که ارائه میشود، مانند دیگر حوادث مشابه بر تغییر شبکه درمانی ارتش آمریکا و تغییر قوانین حمل اسلحه مبتنی است. بسیاری از نظامیان بازگشته از عراق و افغانستان میگویند کنگره آنان را به جنگ میفرستد، اما حاضر نیست هزینه بازگشت آنان را به جامعه تأمین کند.
بهعبارت دیگر، شاید ارتش هزینه بهبود جسمی آنان را تقبل کند، اما حاضر نیست هزینه چندانی برای بهبود روانی آنان بپردازد. از دیگر سو، گروهی از طرفداران حمل اسلحه میگویند نخستین ضرورت داشتن سلاح سلامت روانی است. آنان میگویند افرادی که بهدلیل جنگ یا دلایل دیگر از سلامت روانی لازم برای حمل اسلحه برخوردار نیستند، نباید این اجازه را کسب کنند. با این حال، بعید است که اساساً ارتش آمریکا امکان یا اراده چنین کاری را داشته باشد. اگر اینگونه بود، دیگر شخصی مانند رابرت بیلز پیدا نمیشد که در سال2012 بیش از 16غیرنظامی افغان را در ناحیه قندهار قتل عام کند. در سال گذشته میلادی، در 2مورد پایگاههای نیروی دریایی آمریکا نیز صحنه تیراندازیهایی از این دست بود.
شهریور پارسال، تیراندازی در پایگاه نیروی دریایی در واشنگتن به مرگ 12نفر و زخمی شدن 4نفر انجامید. بعداً گفته شد آرون الکسیس ضارب، سابقه بیماری روانی و بازداشت داشته است. مدتی بعد، یک نظامی دیگر در پایگاه نیروی دریایی در شهر نورفوک به ضرب گلوله یکی از همقطارانش ازپا درآمد. با توجه به استمرار زمینههای بروز خشونت در محیطهای نظامی آمریکا، باید در آینده منتظر وقایعی دیگر از این دست بود.