اما ظریف در مدت زمانی کوتاه چنان شهرت یافت و برجسته شد که گروهی وی را شاهکلید دولت تدبیر و امید اصلی دولت جدید برای پیشبرد برنامههای خود دانستند. شهرت ظریف اگرچه با ورودش به دولت و وزارتخارجه همزمان شد، اما محبوبیت و مقبولیت وی در وهله اول اساسا به خاطر رفتارها و حرکتهای عامهپسند او بود؛ عضویت ظریف در فیسبوک و ارائه گزارشهای منظم از عملکردهای خود، مخاطب قرار دادن مردم و جوانان، حضور فعال در رسانههای مطرح داخلی و جهانی و ارتباط او با افکار عمومی ایران و جهان در قالب گفتوگوها و مصاحبههای پرشمار، در کنار تسلطش به زبان انگلیسی و مهارتش در سخنرانی، از ظریف چهرهای مشهور ساخت؛ چهرهای که فراتر از یک مقام رسمی دولتی و سیاسی عرضاندام میکند و در حال اندوختن حمایتی اجتماعی برای خود و برنامه هایش است. این ویژگیهای ظریف در کنار برخی رفتارهای سمبلیک او مانند دیدار با مراجع و بازدید از سریال خانگی یک طنزپرداز معروف و به طور کلی تعاملات وسیع وی با مخاطبان عام در فضای مجازی و واقعی باعث شد تا عده ای زبان به انتقاد از او بگشایند و این نحوه رفتار را فراتر از عرف معمول وزرای خارجه دانستند. عده ای پا را فراتر گذاشته و در آشکار و نهان از سربرآوردن ظریف در قامت یک کاندیدای بالقوه ریاست جمهوری سخن راندند.این گمانه در میان هر دو جناح نیز طرفدارانی داشت.
به تازگی یک روزنامه نگار شناخته شده اصلاحطلب در یادداشتی از ظهور جناح «راست مدرن» سخن گفته و محمدجواد ظریف را «شاه کلید» راست مدرن معرفی کرده و مینویسد: «... از هماکنون میتوان روزی را پیشبینی کرد که او نامزد جانشینی دکتر حسن روحانی پس از ۸ سال ریاستجمهوری باشد... راستمدرن یکی از همین «پیشبینیهای خود تحققپذیر» در آینده ایران است؛ آن روز که در مسیری متعالی از سیدمحمد خاتمی به دکتر حسن روحانی و از دکتر حسن روحانی به دکتر محمدجواد ظریف برسیم؛ آن روزی که دو حزب و دو جناح سیاسی بزرگ در ایران داشته باشیم: چپ مدرن و راستمدرن.»
- خاستگاه و جایگاه ظریف
از دقت در محتوای کتاب خاطرات «آقای سفیر» ظریف میتوان پی به این نکته برد که او اگرچه مدیری برآمده از یک انقلاب و باورمند به آن است، اما هویت او بیشتر در پیوند با محافظهکاری و جامعه سنتی ایران شکل گرفته است. و درست همین هویت محافظهکارانه است که او را در سیبل حملات چپ انقلابی در دهه اول انقلاب قرار داده است. این همان نکتهای است که تحلیل یاد شده، از او و روحانی به عنوان احیاکنندگان «راست مدرن» در ایران نام میبرد. اگر طیف کارگزاران به عنوان دست چپ هاشمی رفسنجانی مبدع رویش چپ مدرن و پوستاندازی آن ذیل اصلاحات بودند، محمدجواد ظریف بیشتر در پیوند با دست راستیهای نزدیک به هاشمی رفسنجانی یعنی حزب اعتدال و توسعه است که رکن و محور تحرکاتشان در بدو تاسیس به توصیه هاشمی رفسنجانی، حسن روحانی بود.به روایت حسین موسویان، این گروه از همان ابتدای دولت اصلاحات از منتقدان تندروهای اصلاح طلب به شمار می رفتند؛ هرچند که در عرصه سیاست خارجی رویکردی نزدیک به اصلاح طلبان را دنبال می کردند؛ اما در عرصه سیاست داخلی مشی و روش گروههای رادیکال را نمی پسندیدند.
بر این اساس میتوان ادعا کرد اگر پدیدهای چون انتخاب احمدینژاد به ریاست جمهوری و کارنامه پرخطای وی در اداره کشور و همچنین حوادث مربوط به انتخابات ۸۸ و شکاف سیاسی ایجاد شده در پی آن نبود، شاید روحانی و ظریف را نمیشد در طیف اصلاحطلبان یا متکی به حمایت اجتماعی آنها تصور کرد.
- ظریف و عرصه سیاست خارجی
چشم انداز سیاست خارجی مورد نظر ظریف در تعامل سه دهه ای میان عرصه علمی و عملی این حوزه شکل گرفته است.نگاهی به کتاب منتشر شده از وی نشان می دهد که تحصیل او همزمان با فعالیتهای دیپلماسی وی بوده است.در این مسیر محمد جواد ظریف معتقد است که حرکتی از آرمان گرایی بدون شناخت اقتضائات واقعی به سوی یک نگاه واقع بینانه را طی کرده است که محصول آن باور به نوع خاصی از سیاست خارجی است که مبنای آن تعامل با عرصه و محیط بین المللی است.بر این مبنا ظریف در یک سخنرانی که بلافاصله حواشی آن بر متن آن غلبه کرد کوشید تا رویکرد سیاست خارجی خود را شرح و بسط دهد.سخنرانی معروف ظریف در تالار علامه امینی دانشگاه تهران می کوشید تا بر مبنای تحلیلی از موقعیت منطقه ای و جهانی ایران،به نقد و ارزیابی سیاست خارجی ایران در دوره خاتمی و احمدی نژاد بنشیند.از نظر وی در پایان دولت خاتمی ایران قدرت اول منطقه و در حال بسط نفوذ و قدرت منطقه ای خود بوده است.حال آنکه 8 سال سیاست خارجی احمدی نژادی با افول موقعیت منطقهای ایران همراه بوده است.از نظر ظریف در این مدت دشمنان در ذیل پرونده هسته ای و سایر موضوعات مرتبط کوشیده اند تا نوعی«تخلیه ظرفیت های استراتژیک»صورت دهند که نتیجه آن محروم شدن ایران از ابزارهای قدرت خود است.ظریف در آن سخنرانی برنامه و رویکرد مشخص خود را مقابله با این تلاشها و به عبارت دیگر بازگرداندن سیاست خارجی ایران به مسیر سالهای پایانی دولت اصلاحات دانست.این سخنرانی را شاید بتوان نخستین و البته آخرین تلاش ظریف برای تبیین چشم انداز سیاست خارجی خود دانست که البته در سایه برخی سخنان حاشیهساز او مورد توجه و تحلیل جدی قرار نگرفت.
- مواجهه با منتقدان سرسخت
حضور ظریف در شبکههای اجتماعی و قرار دادن خود در معرض رسانه او را خیلی زود به افکار عمومی معرفی کرد. استفاده او از شبکههای اجتماعی هم به سودش بوده و هم به ضررش. برخی این گونه تحلیل میکنند که ظریف با استفاده از فیسبوکش و قرار دادن خود در معرض رسانه، مطالبات اجتماعی در حوزه سیاست خارجی را تحریک کرد و برای تحرکات سیاست خارجی خود پشتوانه عمومی تدارک دید. این پشتوانه به او کمک کرده تا حدود زیادی از صدمات ناشی از هجمههای منتقدان سیاسی خود بهخصوص در حوزه سیاست خارجی در امان بماند.
با این حال هستند منتقدانی چون سریعالقلم که این شکل پرداختن به سیاست خارجی را نمیپسندند: «همان مزاج، هیجان و خودنمایی است که باعث میشود مسوولان هر روز در صفحه اول روزنامهها باشند. متاسفانه وزارت خارجههای هیجانزده، حضور در رسانهها را نوعی اهمیت و قدرت تلقی میکنند...اعتدالگرایی با زحمت به دست میآید، زیرا که احاطه عقل بر نفس، فکر بر هیجان، منطق بر مزاج، مطالعه بر غریزه و دقت بر پرگویی طرحهای عظیم فرهنگی هستند.» صادق لاریجانی نیز به نوعی همین انتقاد را به ظریف دارد و البته چاشنی تاکید نقادانه او بر «خوشبینی» بیش از اندازه در سیاست خارجی ظریف بیش از نقد او بر تحرکات رسانهای وزیرخارجه است.
مخالفان و منتقدان ظریف به اندازه حامیانش جدی هستند و مسئولیت خطیر ظریف در پرونده هستهای او را در معرض انتقادها و مخالفتهای فراوانی قرار داده است. پس از امضای موافقتنامه هستهای ژنو و اجرای آن، هجمههای تند و گزنده مخالفان علیه ظریف با حجم و صراحت بیشتری آغاز شد. ظریف به «وادادگی در مسئله هستهای و کرنش در مقابل غرب و آمریکا»، «دروغگویی»، «خیانت» و... متهم شد و توافق هستهایاش با غرب به «جام زهر»، «ترکمنچای هستهای» و... تشبیه شد. گروه فعالی از منتقدان سرسخت ظریف از نمایندگان مجلس هستند که او را بیش از 10بار احضار و به استیضاح و برکناری تهدید کردهاند. گفتههای ظریف پیرامون مذاکره با امارات در مورد حق مالکیت جزیره «ابوموسی» تذکر ۵۰ نماینده مجلس را در پی داشت. سخنان ظریف در جمع دانشجویان مبنی بر اینکه «آمریکا میتواند با یک بمب تمام سیستم دفاعی ما را از کار بیندازد»، موج دیگری از انتقادات را علیه وی برانگیخت. کیهان این اظهارات را «نسنجیده»، فرمانده سپاه آن را «نادرست» خوانده و مصلحی وزیر اطلاعات احمدینژاد هم صاحب این سخن را به شدیدترین وجهی مورد حمله قرار داد.
در حالی که ظریف و تیم همراه وی مورد انتقاداتی بعضا خارج از قاعده روبرو بوده اند، رهبر معظم انقلاب در دو مقطع مختلف، ضمن دعوت دولتیها به سعه صدر بیشتر در رابطه با منتقدان،متولیان دستگاه سیاست خارجی را نیروهایی انقلابی خواندند که در حال انجام ماموریت مهمی هستند.معنای اساسی فرمایشات رهبر انقلاب دعوت طرفین به کاستن از شدت تخاصمات و طرح حمایت ها و انتقادات در فضایی منطقی بود.
- ظریف؛ ناآگاه از سیاست داخل
برخلاف داوود اوغلو، همتای ترکیهای ظریف که از دامن سیاست داخلی به سیاست خارجی قدم گذاشته واز منظر سیاست داخلی به عرصه سیاست خارجی می نگرد، طرف ایرانی فاقد چنین ویژگی مهمی است.ظریف زندگی سیاسی خود را از محافل و پست دیپلماتیک آغاز کرده است و زمان بسیاری را دور از کشور زیسته است.نتیجه و برآیند این دوری از عرصه سیاست داخلی ناآشنایی یا حداقل آشنایی کم او با صحنه پیچیده و متغیر سیاسی کشور است که در همین چند ماه گذشته او را دچار مشکلاتی کرده است.جلوه مشخص این ناآشنایی در نوع مواجهه وی با انتقادات به سیاست خارجی و مواضع وی ظهور و بروز پیدا کرد. کمردرد ناشی از تیتر کیهان و ناآگاهی نسبت به طیفبندی درونی کمیسیون امنیت ملی مجلس و یا یکی از واپسین پستهایش در فیسبوک که خطاب به نمایندگان خواستار «شنیدن پیام مردم» شده بود، در کنار رفتار توام با تحکمش در مقابل سوالات مجلسی ها نمونهای از این ناآگاهی به اقتضائات تعامل و همگرایی درونی قوا بود.سخنرانی وی در دانشگاه تهران و جمله وی در خصوص قدرت نظامی آمریکا همچنان مایه انتقاد است.ظریف نخستین کسی بود که در برنامهای تلویزیونی منتقدان توافق ژنو را دعوت کرد تا دو کتاب حقوق بینالملل بخوانند و بر اساس قواعد حقوقی در مورد توافق سخن بگویند.عصبانیت توام با تحکم ظریف تا جایی پیش رفت که وی در سخنانی عنوان کرد که به «حرف مفت» اعتقادی ندارد.آگاهان به عرصه سیاست داخلی می دانند که سخن گفتن به این سبک چیزی جز به مبارزه طلبیدن دیگران نیست، تجربه ای که یکبار محمود احمدی نژاد در قالبی دیگر آن را در رابطه با مجلس و منتقدان پیگیری کرد و البته نتیجه مطلوبی نگرفت.
- ظریف: میان گذشته و آینده
فعالیت ظریف در مقام راس دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران در سال 92 قرین موفقیت های خوبی بوده است.برای مردی که در پایان سال 91 در پی بازنشستگی از وزارت امور خارجه و وقف زندگی در مسیر تحقیق و تدریس بود، قرارگیری یکباره در پست وزارت خارجه دستاوردی بزرگ تلقی می شود.اهمیت چنین موقعیتی هنگامی مشخصتر می شود که وزارت خارجه جمهوری اسلامی ایران تحت زعامت ظریف سکاندار مهمترین پرونده سیاست خارجی تاریخ دیپلماسی جمهوری اسلامی است.ظریف در 6 ماه گذشته کوشید تا با تعریف یک سیاست خارجی منعطف برآمده از اصل بده و بستان؛ بن بست پیش آمده در پرونده هستهای را شکسته و راهی به سوی تفاهم با غرب بگشاید.او در این مدت سطح و تحرک دستگاه سیاست خارجی ایران را به نحو قابل ملاحظهای ارتقا داده است و در نتیجه فعالیتهای خود گامهای مهمی برداشته است که مهمترین آنها توافقنامه ژنو است.
ظریف و تیمش در حالی وارد سال جدید می شوند که محصول نهایی سیاست خارجی آنها در سال 93 دیده خواهد شد؛ چراکه بخش مهمی از دستاوردهای توافق ژنو به توافق نهایی موکول شده و مذاکرات توافق نهایی مطابق سند امضا شده در ژنو باید تا پایان دی ماه 93 به نتیجه نهایی برسد.سال آینده در چنین روزهایی بهتر می توان در مورد سیاست خارجی ظریف، موفقیت ها و شکستهای آن به قضاوت نشست؛ ولی تردیدی وجود ندارد که در کنار روزهای سخت در عرصه بین المللی، ظریف باید خود را برای انتقادات و مواجهات دشوار در عرصه سیاست داخلی آماده سازد.مواجهه هوشمندانه و موفق با این دو عرصه عیار واقعی ظریف را نشان خواهد داد.
- همشهری ماه