نسخه بازسازی «روبوکاپ» یا «پلیس آهنی» که در نسخه اصلی هیچ نشانی از ایران و تهران در خود نداشت، در 10دقیقه ابتدای آن پلیسهای آهنی پیشرفته را در حال قدم زدن در خیابانهای تهران نشان میدهد.
تهرانی که نمیشناسیم
سال 2028میلادی یا 1406شمسی. پلیسهای آهنی آمریکایی در خیابانهای تهران قدم میزنند و هر وقت به یکی از شهروندان مشکوک میشوند، او را با دستگاههای پیشرفته خود اسکن میکنند. گزارشگر زن یکی از شبکههای تلویزیونی آمریکا رو به دوربین از موفقیت این پلیسهای آهنی در برقراری نظم در قالب «عملیات آزادسازی تهران» میگوید و همهچیز آرام است. نوجوانی با چاقو به یک پلیس حمله میکند و با ظاهرشدن علامت تهدید، بلافاصله به گلوله بسته میشود. نشاندادن اسکن بدن زنان، خشونت شهروندان در برابر پلیسهایی که برای حفظ نظم و صلح در خیابانها قدم میزنند، خانههایی که در سال 2028هم هیچ نشانی از تهران 2014در آنها نیست و بهشدت ابتدایی بهنظر میرسند و در نهایت تلاش گروهی از جوانان ایرانی برای حمله انتحاری به آدمهای آهنی صرفا بهخاطر دیدهشدن در قاب دوربینهای تلویزیونی بخشی از توهینهایی است که سازندگان روبوکاپ علیه ایران و ایرانیها تدارک دیدهاند.
منتقدان علیه روبوکاپ
«تصویری که روبوکاپ از تهران 14سال آینده نشان میدهد، بهشدت احمقانه است یا شدیدا از سر نادانی یا تلفیقی از هر دو. به عقیده من هم گزینه سوم درست است. در هر صورت، همین صحنهها به ما نشان میدهد که آبشخور سازندگان فیلم کجاست.» این نقدی است که گلن کنی منتقد سایت راجر ایبرت (منتقد سرشناس و فقید آمریکایی) درباره 10دقیقه ابتدای پلیس آهنی یا همان روبوکاپ نوشته است. کنی در بخش پایانی نقد خود بر این فیلم مینویسد: هیچ دلیلی بر تولید چنین فیلمی وجود ندارد؛ اینکه تلاش کند یک دروغ بگوید و آن را در قالب واقعیتی دردناک تحویل مخاطب بدهد.
فیلم یکستاره شکستخورده
پیتر بردشاو منتقد مشهور نشریه بریتانیایی گاردین جزو کسانی است که به روبوکاپ 2014نمره 20از 100داده و آن را فیلمی با فقط یک ستاره از 5ستاره ممکن توصیف کرده است؛ اثری که تماشای خیابانهای تهران 2028در آن مخاطب را بیشتر به یاد بازیهایی چون Call of Duty میاندازد تا فیلمی در حد و اندازههای روبوکاپ. پلیس آهنی سال 1987را پل ورهوفن ساخته که در تمام این سالها جزو فیلمهای محبوب منتقدان بوده است و هم مردم. اما آنچه سال 2014روی پرده سینماهای جهان رفت حاصل کار خوزه پادیلا فیلمساز سرشناس برزیلی است؛ پروژه 130میلیون دلاری پلیس آهنی با فروش 240میلیون دلار در جهان یک پروژه شکستخورده لقب گرفت.
هالیوود علیه هالیوود
بدون دخترم هرگز، خانهای از شن و مه، 300، آرگو، دنباله 300و حالا پلیس آهنی بخشی از تلاشهای هالیوود برای ارائه تصویری مخدوش از سرزمینی با تاریخ هزاران ساله است و ظاهرا پایانی هم بر این تلاشها متصور نیست. برخی منتقدان بهویژه درباره فیلم اخیر معتقدند اگر ارتش آمریکا این توان را دارد که به واسطه پلیسهای آهنی خود صلح را به دورترین نقاط جهان ببرد، چطور از استقرار نظم و امنیت در خیابانهای نیویورک، لسآنجلس و دیگر شهرهای خودش ناتوان است. این پرسشی است که شاید در یک فیلم ایرانی بتوان به آن پاسخ داد.