چهارشنبه ۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۳ - ۱۳:۳۰
۰ نفر

کارگاه شعر> درباره‌ی شعر و شاعری حرف‌های بسیاری گفته شده و کتاب‌های زیادی نوشته‌اند. در این میان بعضی شاعران بزرگ و نام‌آور هم علاوه بر سرودن شعر، حرف‌ها، تجربه‌ها و برداشت‌های خود را از دنیای شعر و لحظه‌های شاعرانه مکتوب کرده‌اند.

از شعر گفتن

شاعران جوانی که تازه به دنیای شعر پا گذاشته‌اند اغلب با پرسش‌های بسیاری روبه‌رو هستند. پرسش‌هایی مثل این‌که شعر چیست؟ یا چگونه می‌توان شعرهای بهتری سرود؟‌ یا نوآوری یعنی چه؟‌ و...

از این به بعد می خواهیم در این‌جا بخش‌هایی از این تجربه‌های مکتوب را با شما تقسیم کنیم. با خواندن این ستون علاوه‌ بر سهیم‌شدن در کشف‌ها و دریافت‌های شاعران دیگر، می‌توانید پاسخ برخی پرسش‌های خود را بیابید. به یقین اگر خواندن این دست مطالب را جدی بگیرید، به پیشرفت و ارتقای کیفیت آثارتان کمک خواهد کرد.

*‌ *‌ *

شاعر؛ چشم جهان

«...شعر و شاعری گلی است که بوی رنج و لذت‌های دیگرگون را می‌دهد. این گل، مال زندگی همه‌کس نیست و نمی‌تواند باشد.

و در اختیار کسی نیست که آن‌ را به زندگانی خود بچسباند یا نه... اگر زندگانی نیرومند باشد و برومند و درخور این‌که عقیم نماند، این‌طور گل می‌دهد و میوه می‌آورد.

او (شاعر) زبان همه‌ی مرغان را می‌داند. مثل این‌که وقتی به او آموخته‌اند! می‌داند برای چه هنگام پاییز، کلاغ‌ها از سرکوه‌های بلند و سردسیر به صحرا می‌آیند و برای چه کبوتر‌ها دسته‌دسته می‌شوند یا توکایی در هنگام ییلاق و قشلاق، تنها به روی شاخه می‌نشیند. همه‌چیز غم و خوشحالی خود را برای او بیان می‌دارد.

شاعربودن یعنی همه‌کس بودن. به‌جای همه،‌ یکسان فکرکردن... با زبان حال همه‌کس و همه‌چیز حرف‌زدن. زبان کومه‌هایی که گاوبان‌ها آن‌ها را خالی گذاشته‌اند و رفته‌اند. زبان درخت‌ها، درخت‌هایی که تنها دردامنه‌ی کوهی قرارگرفته‌اند... شاعر، چشم جهان و چشم این زندگی است و آن‌ را روشن‌تر می‌دارد.»*

---------------------------------

* سطرهایی از کتاب «نامه‌های نیما یوشیج»، سیروس طاهباز

کد خبر 257550
منبع: همشهری آنلاین

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز