حالا وقتی این صاحبان مدعی، زن و شوهرهایی باشند که هر دو برای بهدست آوردن این پول زحمت کشیدهاند وضع خیلی پیچیدهتر میشود؛ وضع پیچیدهای که امروزه خیلی از زوجهای جوان هر دو شاغل درگیر آن هستند و اینطور که آمار و اصحاب فن میگویند تعداد درگیرها هم هر روز در حال افزایش است. به همین بهانه با خانم دکتر طاهره رنجبری پور صحبت کردهایم تا بدانیم آیا راه استانداردی برای مدیریت مالی زوجهای جوان وجود دارد یا نه و مهمتر از آن خواستیم بدانیم به جز طلاق چه راهی پیش روی کسانی است که همین حالا زندگیشان درگیر چنین مشکلاتی است. دکتر رنجبری پور می گوید: «این درست است که حرف زدن بر سر پول و بهتر بگویم دعوا کردن بر سر پول روابط عاطفی زوجها را تحتتأثیر قرار میدهد اما بررسی موارد واقعی نشان داده است این زوجها بهطور نامحسوس قبل از اینکه درگیر مسائل مالی شوند، یک مشکل کوچک یا بزرگ عاطفی را از سر گذراندهاند». در واقع میتوان گفت مشکلات ریز و درشتی که در هر زندگی وجود دارد، میتواند باعث اختلافات مالی هم بشود؛ مشکلاتی که حذف آنها لااقل در 3سال اول ازدواج ساده نیست. به همین دلیل باید کاری کرد که مسائل بین زوجین به کلاف سردرگمی به نام مشکلات مالی ختم نشود؛ «در سالهای ابتدایی و بحرانی زندگی هر زوج اختلافاتی پیش خواهد آمد.
اما اگر این زوج در مسائل مالیشان شفاف و البته صحیح عمل کرده باشند هیچگاه در دام مشکلات مالی و متعاقب آن طلاق اقتصادی نخواهند افتاد.» اینطور که دکتر رنجبریپور میگوید دعواهای مالی از آن دعواهای خطرناکی است که به سادگی میتواند کار را به جاهای باریک بکشاند؛ «بزرگترین آسیبی که این دعواها در روابط زوجین به جا میگذارد بدبینی است. بدبینی از آن دست مشکلاتی است که اثرات مخرب آن خیلی دیر از بین میرود و در موارد زیادی رفع کامل آنها بسیار سخت و به ندرت انجام میشود.» اما با وجود ترسناک بودن این مشکل که ممکن است در کمین زندگی مشترک هر زوج هر دو شاغل جوانی باشد، راهکارهایی هم وجود دارد که با عمل کردن به آنها میشود عوارض را به حداقل ممکن رساند و حتی برعکس، این تهدید بزرگ را به فرصتی استثنایی تبدیل کرد.
اعتماد کلید این قفل است
«اگر زوجها به هم اعتماد داشته باشند، 90درصد مشکلاتی که ممکن است پیش بیاید خودبهخود حل میشود.» دکتر رنجبریپور، نبود اعتماد میان زوجها را مهمترین حلقه زنجیرهای میداند که خانوادههای نوپا را به دام مشکلات و دعواهای مالی میاندازد؛ اعتمادی که به شیوهای استاندارد باید میان زوجها بهوجود بیاید اما این اعتماد چیزی نیست که یک زوج شب بخوابند و صبح شاهد تولدش باشند. برای رسیدن به یک فضای امن راهکارهای استانداردی هست که باید از آنها پیروی کرد و اینطور که معلوم است یکی از مهمترین گامها برای رسیدن به آن، شروع ماجرای اعتمادسازی است؛ «تجربه نشان داده اعتمادسازی باید از سوی مردان شروع شود. دلایل متعددی وجود دارد که باعث میشود زنان در زندگی احساس ناامنی بیشتری بکنند و نگاهشان به آینده بیشتر از مردها توأم با شک و تردید باشد. تجربههای ناخوشایند زنان دیگر، احساس تضییع حقوق قانونی و آسیبپذیری بیشتر زنان از عوامل بهوجود آمدن این احساس است. بنابراین لازم است که آقایان پیشقدم شوند و به همسرانشان به روشی صحیح ثابت کنند که آینده خوب یا بد متعلق به هر دوی آنهاست.» نکته مهمی که وی در بحث اعتمادسازی مطرح میکند پیشقدم شدن آقایان قبل از درخواست خانمهاست؛ «زن این حق را دارد که در داشتههای زندگی با همسرش شریک باشد، همانطور که وظیفه دارد در نداشتنها هم کنار همسرش بماند اما این خیلی مهم است که شریک شدن در داشتهها مثل یک هدیه یا حق مسلم به او داده شود و خیلی مهم است که قبل از درخواست به حقش برسد.»
اینطور که معلوم است اگر زنان بعد از درخواست یک چیزی به آن برسند در تصوراتشان این ایده شکل میگیرد که من به زور به این حق رسیدم. درحالیکه پیشقدم شدن مردها در شریک کردن زن در امور مالی تأثیر بسیار خوبی روی آنان میگذارد؛ «یکی از مراجعان من مرد جوانی بود که یکسال بعد از ازدواجشان بدون اینکه همسرش بداند 2 دانگ از منزل مسکونیشان را به نام خانم کرد. از آن به بعد آن خانم حقوق ماهانهاش را که مبلغ خیلی زیادی هم بود با آرامش و بدون کوچکترین احساس بدی در زندگی خرج میکرد؛ چون به او ثابت شده بود در همهچیز با شوهرش شریک است. درحالیکه مبلغ حقوق آن خانم در طول کمتر از 5سال از قیمت 2دانگ آپارتمانشان بیشتر میشد.» البته دکتر رنجبریپور برای زوجهایی که امکان این کار را ندارند هم راهکارهایی دارد؛ «البته به نام زدن آپارتمان، ماشین و... تنها راه اعتمادسازی نیست. مردها میتوانند به زنانشان ثابت کنند که در مورد مسائل مالی و تصمیمگیری درباره خریدها و سرمایهگذاریها و حتی خرج کردن درآمد ماهانه با هم برابرند. در خانه یک نفر میتواند مدیر مالی باشد اما این مدیر میتواند حس اعتماد را بدون کم و کاست به معاونش بدهد. معاون هم در اینجا زنی است که پا به پای شوهرش کار میکند و در عوض میبیند که همسرش نسبت به او نگاه از بالا به پایین ندارد و در مورد تصمیمگیری برای خرج کردن هر دو با هم مشورت میکنند.»
گاوصندوق کوچک
نکته دیگری که دکتر رنجبریپور روی آن تأکید دارد، داشتن پساندازهای کوچک خصوصی برای هر یک از زوجین است. پساندازهایی که کلیت آن باید شفاف باشد اما میشود رقم و ریز آن را خصوصی نگه داشت؛ «هر انسانی که کار میکند و درآمد دارد، حق این را دارد که بخشی از آن درآمد را فقط برای خودش داشته باشد. هر یک از زوجین ممکن است احتیاج داشته باشند که بدون اطلاع همسرشان پولی را خرج کنند؛ مثلا به یک دوست یا فامیل پول قرض بدهند یا برای یکی از اعضای خانوادهشان هدیه بگیرند یا حتی به او کمک مالی کنند. برای رفع صحیح این مسائل است که زوجها باید یک گاوصندوق کوچــــــک خصوصی داشته باشند.» البته تأکید خانم دکتر روی این است که هر دو از وجود چنین پساندازی اطلاع داشته باشند و حتی از این منبع کوچک هم بهموقع برای اعتمادسازی استفاده کنند؛ «یک مرد باهوش میتواند در مواقع خاص که همسرش بهخاطر شرایط مالی بحرانی اصلا از او انتظار هدیه تولد ندارد، از این پسانداز استفاده کند و هدیه مناسبی برای همسرش تهیه کند و البته مطمئن باشد که خیلی زود جواب این کار را خواهد گرفت. یک زن باهوش هم متقابلا میتواند در یک بحران مالی از آن پسانداز به شوهرش کمک کند و مطمئن باشد که از آن به بعد نهتنها شوهرش بــه پسانداز او بدگمان نیســت بلکه این کـــار او را تحسین مــیکند و فکر کردن به این موضوع، به جای ترس به او آرامش خاطر میدهد.»
خانمها بخوانند
خیلی قبلتر از اینکه حتی فکر ازدواج را بکنید باید یک دوره روی خودتان کار کنید تا نگاهتان نسبت به مردی که قرار است ازدواج کند کمی منطقیتر شود. اکثر خانمهای متاهل طبق یک عادت عجیب خودشان را موظف میدانند که به دختران در سن ازدواج مشاورههای عجیب و غریب بدهند. این مشاورهها هم معمولا حول مشکلات زندگی مشترک خودشان است و بس. اتفاقا یکی از موارد مهم آن هم مسائل مالی است؛ نصیحتهایی مثل «حقوقت را توی خانه خرج نکن»، «شوهرت را با پول خرج کردن تنبل نکن»، «پولهایت را برای خودت نگهدار» و هزار نصیحت دیگر که باید آنها را فراموش کنید. ضمنا غیراز نصیحتهای عمه و خاله یک باور دیگر هم هست که باعث میشود خانمها در دام نقزدن مالی بیفتند. باوری که به آنها میگوید تو به این مرد تکیه کردهای و در نتیجه او موظف است همه مسائل را برای تو حل کند. با خودمان روراست باشیم، مردی که با وجود مشکلات روزگار ما تصمیم به ازدواج گرفته و با شجاعت این کار را کرده، همان مردی است که میشود به او تکیه کرد. پس با تنها گذاشتنش در مشکلات مالی این تکیهگاه را برای خودمان به آوار تبدیل نکنیم.
آقایان بخوانند
شما نمیتوانید از همسرتان انتظار داشته باشید مثل زنهای 100سال پیش که وصفشان را در قصهها شنیدهاید زندگی کند. بنابراین وقتی بر سر مسائل مالی دعوایتان میشود نمیتوانید به راحتی به همسرتان بگویید اصلا اجازه نمیدهم که بیرون از خانه کار کنی یا نمیتوانید با قیافهای کاملا حق به جانب بگویید حالا که وقت خودت را بیرون از خانه میگذرانی باید بدون هیچ حرفی همه حقوقت را به من تقدیم کنی. بیایید با هم صادق باشیم، شما آن روزی که به خواستگاری یک دختر لیسانس یا فوقلیسانس رفتید میدانستید او مدرکش را برای قاب کردن و به دیوار کوبیدن نگرفته. او میخواسته بیرون از خانه کار کند و شما هم با علم به این موضوع با او ازدواج کردهاید. از طرف دیگر اگر یک لحظه خودتان را جای زنی که علاوه بر کار بیرون، به امور خانه هم رسیدگی میکند بگذارید، به کسی حق نمیدهید که خودش را صاحب حقوق شما بداند. بنابراین این تصورات قدیمی را بریزید دور و نگذارید اصل زندگیتان به خاطر مسائل مالی به چالش کشیده شود.
ممکن است برای شما هم پیش بیاید
سحر و آرش 3 سال است ازدواج کرده اند. قبل از آن 2 سال همکار بوده اند. زندگی این زوج این روزها لب مرز است. خودشان احساس می کنند همه مشکلات عالم را دارند؛ از مشکلات احساسی و عاطفی و شناختی بگیر تا مشکلات مالی و سوء ظن و همه چیز. سحر و آرش در کنار همه مشکلاتشان به شدت درگیر مسائل مالی هستند. شدت مسئله هم در حدی است که دیگر بدون گوشه و کنایه و بدون پرده پوشی طرف مقابل را به پول دوستی و کم گذاشتن برای زندگی مشترک متهم می کنند. به تشخیص دکتر رنجبری پور همین مسائل مالی مدیریت نشده ریشه کینه عمیقی شده است که در زندگی شان شکل گرفته. زمانی که این زوج به روانشناس ما مراجعه کردند خانم ماجرا - سحر- ادعا می کرد تا همین سال گذشته همه درآمدش را بدون چشمداشت در خانه خرج می کرده اما چون هیچ قدردانیای از طرف آرش ندیده خودش را از ماجرای کمک های مالی در خانه کنار کشیده. آرش هم معتقد بود به خاطر ازدواج پرخرجشان هنوز کلی بدهی دارد. اما سحر گرفتن آن جشن و حالا پس دادن این بدهی ها را وظیفه آرش می داند و ... .
سنگهایتان را وا بکنید
همیشه حرف زدن از پول سخت است. بهویژه اینکه در روزهای پراسترس دوران نامزدی باشد اما جوانها میتوانند با بیان اینکه میخواهند از مشکلات آینده جلوگیری کنند این بحثها را مطرح کنند و با توجه به جواب طرف مقابل تکلیف خودشان را درباره مسائل مالی بدانند؛ مثلا اگر هر دو طرف گفت و گوهایشان را از زندگی مشترکی شروع کنند که در حال آغاز آن هستند، هر حرفی، حتی صحبت از مسائل مالی میتواند قشنگ باشد و به هیچ وجه توهین بهحساب نیاید؛ بنابراین خیلی مهم است که خانم یا آقا اول بحث مطرح کند که ما شریک هم هستیم در داشتنها و نداشتنها. بنابراین برای آغاز صحیح این شراکت و برای اینکه آینده مالی خوبی پیش رویمان باشد بهتر است ایدههایمان را با هم مطرح کنیم. اینکه تعیین کنیم چهکسی کدام مخارج زندگی را تأمین کند اصلا چیز بدی نیست؛درصورتی که هر دو طرف به هم این حس را بدهیم که همه این حرفها و ریزبینیها برای رسیدن به یک زندگی بیمشکل است. زندگی ارزشمندی که مسائل مالی نتواند آن را خراب کند.
چرخ اقتصاد زندگی را با هم بچرخانید
یک گاوصندوق هست که وجودش خیلی خطرناک است؛ «این رفتار پسانداز پنهانی چه در میان خانمها و چه در میان آقایان خیلی شایع است. پساندازی که برای بزرگ کردن آن، زوجها مجبورند به هم دروغ بگویند و این دروغها هم مثلماه است که برای همیشه پشت ابر پنهان نمیماند.» دکتر رنجبریپور معتقد است فکر داشتن پسانداز پنهانی ریشه در احساس ناامنی دارد؛ «وقتی زن یا مرد در زندگی احساس ناامنی کند و نسبت به آینده بیاعتماد باشد، اقدام به داشتن پسانداز پنهانی میکند. درحالیکه این رفتار خودش به ناامنی و اتفاقات ناخوشایند که ممکن است در آینده بیفتد دامن میزند و زوجها باید از آن اجتناب کنند.» نکته جالب هم این است که تجربه نشان داده حتی زنها و مردهایی که خودشان پسانداز پنهانی دارند، وقتی متوجه میشوند که طرف مقابلشان هم این کار را میکند بهشدت برآشفته میشوند. به هر حال وجود پسانداز پنهانی که بهشدت به بیاعتمادی دامن میزند و زوجها را ترغیب میکند که هر چه بیشتر به فکر خود و آینده فردیشان باشند.»